NOVEL

خانم معلم 9

آه ای عشق! درود بر آغاز تو و نفرین بر پایان تو

04-Apr-2010
پیرمرد آرام ، آرام داشت به ناجی نزدیک می شد. پایش می لنگید و لباسش ژنده و کثیف بود. ناجی متوجه او شده بود و انتظار داشت بزودی یک مهمان پیر ناخوانده مزاحم خلوت او شود و با چرندیاتی که برخواسته از تجربیات بدرد نخور یک بازنده بودند سرش را درد آورد. از ظاهرش معلوم بود او یکی از آن بازنشسته هایی نیست که ساحل کارون را برای گذراندن بخشی از اوقات فراغت خود برمی گزینند. حتماً یک ولگرد بی خانمان بود که یا همه عمرش بیهوده زیسته بود و یا همه چیزش را در راه زن یا قمار یا تریاک و یا همه با هم از دست داده بود>>>

STORY

 جمهوری پیاز

امسال درست در سرد ترین و بی روح ترین روز زمستان حادثه عجیبی اتفاق افتاد که آرامش آبادی را به هم زد

02-Apr-2010
کسی یادش نیست که کشت پیاز از کی در شهرک ناکجا آباد استان ننه من غریب معمول شده. هرچی هست برای مردم این آبادی و روستاهای اطرافش ،درآمد بخور و نمیری را فراهم میکند. پائیز که میشه، گونی های پر از پیاز در کاروانسراها و انبارها تلنبار و منتظر مشتری می مانند. مردان پیاز کاردر قهوه خانه ها جمع شده و به نقال ها گوش کرده و پشت سر هم قلیان می کشند. منتظر رسیدن تجار پیاز از تهران و شهرهای عمده هستند تا پیاز ها را فروخته و برای پسرشان زن گرفته و دخترشان را به خانه بخت بفرستند>>>

POETRY

بيت اللحم
02-Apr-2010
ماه از بالا همچنان نگران زمين مىچرخيد
خيابانها تاريك بودند و زمزمه محبت از هيچ جا به گوش نمىرسيد.
دو سايه از يك جيپ بيرون پريدند
و سكوت شب را شكستند.
به آرامى به خانه آجرى كوچك با در آبى رنگ نزديك شدند.
با عباى دراز و چفيه مانند دو خيمه در حال حركت مينمودند >>>

CAPITAL PUNISHMENT

جمهوری اعدام

سی سال مردم ما با رژیمی روبرو هستند که عمدتا با زبان اعدام و کشتار سخن می‌گوید

31-Mar-2010 (3 comments)
افزایش اعدام‌ها در سال‌های اخیر به روشنی هدف ارعاب را دنبال می‌کند. در سال ۲۰۰۹ تعداد اعدام‌‌ها به گزارش عفو بین‌الملل دست کم به ۳۸۸ تن رسیده است. این بزرگترین آمار اعدام سالیانه در یکی دو دهه اخیر است. و ‌چرا؟ چون در این سال، جمهوری اسلامی با بزرگترین چالش مردمی ایران تحت عنوان جنبش سبز روبرو بوده است. رژیم که در برابر یک جنبش مسالمت‌آمیز دموکراسی‌خواه قرار گرفته تنها راه مقابله با آن را سرکوب و آن هم از نوع خونین آن می‌شناسد>>>

NOVEL

خانم معلم 8

آرزو کردن یک چیز است و به آرزو رسیدن یک چیز دیگه

31-Mar-2010
کلاس تمام شده بود اما نوید گویا قصد رفتن نداشت. نزدیک به پانزده دقیقه بود که یک نفس داشت برای سولماز وراجی می کرد. سولماز حالا یک چیز را در مورد او خوب دانسته بود و آن این بود که این جوان با وجود لحن آرام و سردش یک وراج حرفه ای است و اگر فرصت پیدا کند سر طرف مقابلش را می خورد. این چیزی بود که در برخوردهای اول پی به آن نبرده بود>>>

EYD

عيدهای عبوس

مردم در اوج فقر و اندوه و ممنوعيت های ترساننده، همچنان عيدشان را می گيرند

28-Mar-2010 (one comment)
بيهوده نبوده که ما، قبل از حمله ی اعراب، در هر ماهی عيدی داشتيم (آن چنان که معادل واژه های «جشنواره» و «فستيوال» در زبان عربی «مهرجان» است که برگرفته ای از «مهرگان» ما است). شايد ما ايرانی ها راهی پيدا کرده بوديم تا در جهان سراسر تبعيضی که دور و برمان بود، جهان بی دموکراسی و حقوق بشر و آزادی، جهان جنگ های طولانی مدت و رنج های هنوز التيام نيافته ی بشری، برای حداقل چند روز شادمانی در ماه بهانه ای داشته باشيم>>>

TANZ

نجیب السادات به بهشت می رود

وای خدا مرگم بده این مردهای غریبه لخت و پتی اینجا چکار می کنند؟

28-Mar-2010 (60 comments)
دروازه بان در بزرگ بهشت را گشود و گفت: بفرمایید تو. نجیب السادات کمی هاج و واج به بهشت خیره شد و قدم به بهشت گذاشت. درست همان جوری که قول داده شده بود با جوی های شیر و عسل و آب، درختهای طوبی که شبیه انجیر بودند و پرنده های بهشتی که روی آنها می خواندند. با دیدن هدهدها و قناری ها که از درختی به درخت دیگر می پریدند لبخندی تمام صورتش را پر کرد>>>

POETRY

نماز
28-Mar-2010
بر پیشانی دوستان نشان نمازست
پرسم و نگویندم این چه رازست

هر چند بر لبت نام خدا آوازست
کارت با دلت ناهمسازست
>>>

PRISONER

فریادی از زندان

نامه تکان‌دهنده از بند ۳۵۰ اوین

26-Mar-2010 (5 comments)
اکثر اوقات شکنجه‌ها به صورت گروهی انجام می‌گرفت و در حالی که چشم بند و دست بند داشتم چند نفر با کابل، چماق، مشت و لگد و گاهی شلاق ضرباتی به سر و گردن و سایر اعضای بدنم می‌زدند. این کارها به منظور وادار ساختن من به نوشتن آن‌چه توسط بازجویان دیکته می‌شد و اجبار به بازی کردن نقش در مقابل دوربین طبق سناریو دلخواه و نوشته شده توسط آنان می‌بود. گاهی شکنجه‌ها توام با شوک الکتریکی بود که بسیار دردناک بوده و تا چند لحظه پس از آن امکان حرکت نداشتم>>>

DUALITY

سکس و علی شریعتی

از کتاب تازه منتشر شده ی "رنسانس وارونه – بحران روشنفکری در ایران"

26-Mar-2010 (16 comments)
علی شریعتی در بسیاری از نوشته و سخنرانی‌هایش انسان را پدیده‌ای دوگانه معرفی می‌كند كه از دو بخش كاملا نامتجانس و متضاد ساخته شده است. در دیدگاه فلسفی شریعتی، بخشی از شخصیت انسان از لجن، گل بدبو و حماء مسنون ساخته شده است كه بخش شیطانی، دنی، این دنیایی، حقیر، كثیف، لجن، حیوانی و دچار روزمرگی اوست>>>

NOVEL

خانم معلم 7

می دانست کسی که دیوانه وار عاشق اوست شتابان هم بسوی مرگ می رود

26-Mar-2010
آخرین پنجشنبه ماه دی بود. همچنین فردا آخرین روز دی ماه بود و این ماه سرد می رفت که پایان گیرد. ربع ساعتی بود که سولماز از خواب بیدار شده اما همچنان در بستر داراز کشیده و حوصله برخواستن نداشت. ساعت یک بعد از ظهر بود. آن روز بمناسبت یک جشن مذهبی در سراسر ایران تعطیل رسمی بود. روزهای تعطیل به سولماز فرصتی می دادند برای استراحت و خوابیدن تا دیر وقت>>>

POLITICS

امپراتور عریان می‌شود

دخالت رهبری می‌تواند سپر بلای احمدی‌نژاد در برابر خشم مردم تهی‌دست جامعه باشد

24-Mar-2010 (7 comments)
احمدی‌نژاد تنها با استظهار به حمایت خامنه‌ای توانست بر صندلی ریاست جمهوری اسلامی ایران تکیه بزند، و مردم رأی دهنده نیز به درستی شناختند که چه کسی مسئول پایمال کردن رأی آنان بوده است. اکنون نیز که احمدی‌نژاد در برابر بحران عظیم اقتصادی ایران مستأصل شده است و از پس مخالفت مجلسیان نیز نمی‌تواند برآید تنها ولی فقیه است که می‌تواند به کمکش آید و او را از مخمصه نجات دهد>>>

POETRY

بیستون
24-Mar-2010 (4 comments)
عشق تو شد در دل فرهاد خون
تا که بنا‌ گشت از آن بیستون

تیشه فرهاد به دست تو بود
کز دل خارا همه بر خواست دود
>>>

POETRY

نوروزانه
22-Mar-2010 (one comment)
نوروز نوید نوبهار آورده است
عیدی، خنکای کوهسار آورده است
دلسوختگان ِ فصل بی باران را
امسال دلی امیدوار آورده است
از کوچه شمیم آشنا می آید
این عطر بنفشه از کجا می آید >>>

POETRY

هفت سین کوچک
20-Mar-2010 (7 comments)
هفت سین کوچک من
بگو کجاست ریشه من
در خاک یا آتش و باد
هستی،  نبرد
در انتظار عیدی شاد
هفت سین کوچک من >>>

FACEBOOK