برای ام پی دی/Dedicated to MPD
به خاطر ترجمه های ادبی و آزاد و در عین حال بسیارشیوای ام پی دی از سروده های اورنگ ، دیوانه ، مهربان،
به خاطر ترجمه های ادبی و آزاد و در عین حال بسیارشیوای ام پی دی از سروده های اورنگ ، دیوانه ، مهربان،
بیامد سوی پارس کاووس کی/جهانی به شادی نوافکند پی بیاراست تخت وبگسترد داد/به شادی وخوردن دل اندرنهاد فرستاد هرسو یکی پهلوان/جهاندار و بیدار
منگر مرا چنین که شدم کوچک و نزار بنگر مرا به عهد _ شکوه و بزرگی ام منگر مرا به چهره ی غمگین
Quote: “The tree of liberty must be refreshed from time to time with the blood of patriots and tyrants”: Thomas Jefferson, 3rd president of
همهمه ، غوغاست خانه ، اجدادی ست شعله ها بر پاست رزم_ بیدادی ست سوی یک جاده مقصد ، آزادی ست عشق و
امروزمن و باده و آن یارپری زاده/احسنت زهی خرم شاباش زهی باده بازیم یکی عشقی درزیرگلیمی به/برحلقه هرجمعی بر رسته هر جاده این
ما گشته ایم عاشق و پا بند خاطرش گلبوسه بسته ایم به هرجای بسترش اومعبدی خجسته بنا کرده پر ز ناز درلابلای هررگ
به مناسبت جشن مهرگان در شانزدهم مهر نگارا بهارا کجا رفتهای / که آرایش باغ بنهفتهای همی مهرگان بوید از باد تو /
مرا در آغوش گیر ، تنگ و جانانه گرم و بی صبرانه ، ای زیبا گلچهره ی زمانه بنگر به گلزار و به
اى چرخ بسی لیل و نها ر آ وردی گه فصل خزا ن و گه بها ر آ وردی مرد ا ن جهان
بر قلب_ آن دیار ، که پیوسته یا د_ما ست دلبسته ماند ه ایم ، که روزی سفر کنیم آنجا که سینه
به مناسبت بی نزاکتی های اخیر در تارنمای ایرانیان ورق نوساز این دیرین رقم را ولی نازک تراشی ده قلم را اگر حرفت
نگر کارون و گلبا را ن_ آن را غزل خوانان ، بلم رانان_ آن را اگرکارون زعطر_عشق خواهی نظر افکن ، شبانگاهان_ آن
حیرت نسل بشر ، د ر بستر آ غا ز تا پا یا ن از پس ا مروز ، فرد ا ها چه
۱ دانی دگر که نفت ، نیاید به کار ما از نفت رفته است ، همه اعتبار ما گرما نهاد نفت به صد
Quatrain (in Persian: Rubaa-e or Robaii) is one of the most popular forms of poetry, and according to some scholars it is one of
و نوشآذر او را به هامون بدید/بزد دست وتیغ ازمیان برکشید کمرگاه طرخان بدو نیم کرد / دل کهرم از درد پربیم
ایران ، غزال_ زخمی_ یکتاست در جهان ایران ، سئوال_ مبهم_ دنیاست ، بی گمان ایران ، مثال_ عاشق_ تنهاست، این میان ایران ،
ما نشستیم لب حوض* ماهی ، رَدَّ شد ، بی جفت ! جفت_ ماهی ، نابود ! گل_ رویا ، پژمرد ! ما و
رباعی چلچراغی ز سقف دل آ ویخت با د ه ی عشق را به ساغر ریخت درسرا پرد ه ی حریر وصا
فاش می گویم و از گفته ی خود دلشادم بنده ی عشقم و از هر دو جهان آزادم طایر گلشن قدسم چه دهم
Cambridge Dictionaries Online defines Happiness as the feeling of being happy (in Persian: Shaad bodan, Khosh-Haal bodan, Khorsand bodan, etc.). Oxford Dictionary identifies it as
به مناسبت آتش افروزی ها و ناآرامی های اخیردر لندن و سرایت آن به سایر شهرهای انگلستان کنون زمان علاجست نی زمان لجاج یکی
مرغ طوفان پرنده ای است از راسته ٔپرده پایان که دارای قدی متوسط است منقارش کوتاه و خمیده و شیاردار است و در
گریه را به مستی بهانه کردم / شکوه ها ز دست زمانه کردم آستین چو از دیده برگرفتم / سیل خون به دامان