Blog

A poem’s will

I am a poem Following my death, would you please burry me in “Parishan lake”*? so that, my ash will be translated to several dead languages spontaneously….. I am a

Read More »

امروز فصل بهار است

امروز فصل بهار است و من از بند بندِ خویش رها گشته ام. امروز فصل بهار است پس، ای مرد!لختی واژن را فراموش کن و

Read More »

یک حالت

پنج شبانه روز بود که در بالای تپه زیر درختِ بیدِ مجنون نشسته بودم و به چشم انداز مقابل خودم خیره مینگریستم. نه پلکی میزدم،

Read More »

یاد تو میشکفد

سر برآورده شب و خویش وا داده درین بستر نرم ……. مثل یک نهر زلال، کز میان سنگ‌های نوک کوه میتراود بیغش یاد تو میشکفد

Read More »

تریلوژی جان کندن

نوشتار اول مثل یک نقاشی آبستره سر از پا نمیشناسم. یعنی‌ به شکل معتنابهی سرم از پاهایم قابل تشخیص نیست. این حالت، یک کیفیتی است

Read More »

خور و پوف

دیروز خانوم معلم از انسانیت راضی‌ نبود. بهش گفت چهل بار از روی این جمله می‌نویسی و فردا خوشخط و تمیز برایم میاوری : “هر

Read More »

خاطرههای آینده

بیائید ۷۷ سالگی خویش را تصور کنیم برای یکبار هم که شده ذهن خویش را از خاطره‌های آینده پر کنیم: “میم” فکر کرد که در

Read More »

خوابهای بیقرار

در خوابهای بیقرار من، گاهی‌ میایی و گاه می‌روی بر پلک‌های خیس بسته ام، چه با طمأنینه راه می‌روی! گویا که گفته اند، کلِ زندگی‌

Read More »

دگر اندیشیهای پرمعنا

توی ترن، داخل کوپه تنها نشسته واز پنجره به منظره بیرون زل زده بودم. خورشید اندک اندک به غروب میگرایید و نور از پهنهٔ مالیخولیایِ

Read More »

دو تا شعر

ماجرای تاریک ============= زیرِ آوار زمان، ذهنِ شب هشیار است میتوان سر به سیاهی سایید شبِ تاریکِ عرق کردهٔ اسرار آمیز زنی‌ از جنسِ ….

Read More »

پروزاک

لبهای من توضیح واضحات، چشمای تو قضیه بغرنج، سهم من از پلک‌های تو چیست؟: یکصد و پنجاه کیلو رنج… اَدایت را به فیس بوکم “اَد”

Read More »

گم

تو یک گذر کم رفت و آمد تو دل جنگل، یک راه فرعی هست که همش مه‌ آلوده. این مسیر جنگلی‌، از اول دور افتاده

Read More »

روایت

در روایات اینگونه نقل شده که روزی شخصی‌ معصوم به حضور شخصی‌ معصوم تر رفت و از او پرسید: “ای شخص معصوم!، چه کنم که

Read More »

Sparks

Lost in the highway of meaninglessness Who cares if I just passed the exit 69…, ….to suburban Los Angeles? Perhaps, I am following a spark

Read More »

این سه چیز

مرده یا زنده، این سه چیز همواره با من است: یک دونگ، از شش هزار دونگ مِلکِ آفتاب یک قطعه از آسمان نیلگون یک باغ،

Read More »

وقایع اتفاقیه

فاز چهارم خط تولید رنج افتتاح شد. کلنگ افتتاحیه را بر زمین کوفتند، فوارهٔ خون جهیدن گرفت. زاینده رود سر زا رفت. مردی با ردای

Read More »

دو رباعی

شنیدم قرار است بامدادان بیابان لوت، تیر باران شود! مبادا بمیرد خدا! لب – تشنه ای بکن چاره‌ای ، تیر، باران شود *** آمد به

Read More »

Cracks

Crack 1 There is a sharp crack on the wall of this room. This is the prettiest crack that I have ever seen.  It begins

Read More »

تماشای بدن

درین حالت برزخی و غریب، مایلم به ستایش از بدن زن بپردازم: واقعیت اینست که من از تماشای بدن لخت زن سیر نمیشوم. هیچ چیز

Read More »

فیگوپونوس

آیا تا بحال به موقعیت یک برده که دچار دیسک کمر شده باشد فکر کرده اید؟ وقتی‌ یکبار دیگر به اعماق سیاه تاریخ جهان شیرجه

Read More »

کاریش دیگه نمیشه کرد

پرنده آواز می‌خونه، اگر که بی‌صدا بشه  ….  کاریش دیگه نمیشه کرد تیر نگاه عاشقی، از کمونش رها بشه  ….  کاریش دیگه نمیشه کرد    

Read More »

اووو… فرغون رو

بعد از بررسی‌های کارشناسانهٔ زبان شناسی‌، مشخص شد که کارل ارف، او فرتوونا را به زبان فارسی‌ نوشته است. این کشف بزرگ را به همه

Read More »