سنجش در ظرف زمان خود

نگاهی دوباره به امام خمینی


Share/Save/Bookmark

سنجش در ظرف زمان خود
by oazadi
04-Jun-2008
 

در آستانه چهاردم خردادی دیگر بی جا نیست اگر نگاهی دوباره به شخصیت امام خمینی بیندازیم. فردی که بی شک از تاثیر گذارترین شخصیت های تاریخ سرزمین ما بود و بعدها از سوی مجله تایم در زمره صد مرد اول تاثیر گذار در قرن بیستم میلادی قرار گرفت. فردی که روزی بخش عظیمی از مردم ما به نام او و زیر پرچم او انقلاب کردند و در یک نقطه تاریخی تصمیم گرفتند اساس جامعه مدرن را با پارادیم جدید دینی خود عوض کنند و البته به پای تصمیم خود هزینه هم دادند.

اگر از دو گانه "خوب/بد" ی که از دیرباز برای تعریف شخصیت افراد به کار رفته و می رود عبور کنیم می شود شخصیت امام را با دیدی نسبی نگرتر و واقعی تر نگاه کرد. امام هم چون هر رهبری سیاسی دیگر اشتباهاتی را در مسیر زندگی سیاسی خود انجام داد. از سویی شخصیت کاملا بدی که از سوی عده ای از گروههای سیاسی خارج از کشور از امام ارائه می شود نیز بی شک کمتر نشانه ای از حقیقت دارد. کلید اصلی به شناخت شخصیت امام کنار گذاشتن دیدگاههای سطحی نگر و متعصبانه ای است که بر بخش وسیعی از صاحب نظران ما سایه افکنده است.

گرچه مقام فقهی امام بسیار در خور توجه است اما کمتر کسی این واقعیت را انکار می کند که امام به خاطر فعالیت های سیاسی خود بود که به "امام" تبدیل شد. اساسا یکی از نکات اصلی که باید در بررسی امام و شخصیت های هم مسلک و هم عصرش نظیر دکتر شریعتی در نظر داشت این است که این افراد استانداردهای رایج زمان خود را نقض کردند. طبقه نخبگان قبل از ظهور این نسل جدید دارای دو پایگاه اصلی بود: حوزه که مرکز پروش فقها بود و دانشگاه که روشنفکران را پرورش می داد. حوزه در این میان محافظه کاری پیشه کرده بود. بسیاری از فقهای آن زمان پذیرفته بودند که جایگاه آنها در مدرسه و کلاس درس است و نباید در مسائل روز دخالتی کنند. امام خود به این نکته اینگونه اشاره می کند: " اسلام آمریکایی این بود که ملاها باید بروند درس شان را بخوانند چه کار دارند با سیاست. از بس تزریق شده بود در این مغزها که باورشان آمده بود که باید برویم توی مدرسه درس بخوانیم و چه کار داریم به این که به ملت چه می گذرد... امر حکومت با قیصر است بما چه ربطی دارد!"

از سویی روشنفکری مرکز اندیشه های چپ و انقلاب گرا بود. افرادی که میخواستند با دیدی ایده آلیستی به پیکار نظام بورژوازی حاکم بروند. اندیشه های آنان بیشتر از مدل مارکسیست- لنیستی پیروی می کرد تا مدل تحول تاریخی مارکس. بحث هایشان بیشتر با توجه به تئوری ها بود تا واقعیات جامعه. طبقه پرولتاریا آنان بیشتر در کتاب ها وجود داشت تا جامعه ایران. جامعه ایران روز به روز به آرمان رفاه اقتصادی نزدیک تر می شد و اندک مشکلات طبقه پایین نیز کمتر از آن بودند که انقلابی شبیه آنچه در روسیه رخ داد را موجب گردند. با این حال عرصه سیاسی جولانگاه فعالیت طبقه روشنفکر بود. نیروهای مذهبی در سیاست آن روزگار نقش چندانی نداشتند. ورود بخشی از این نیروها به فضای مخالفت با رژیم پهلوی پیامد میل آنان برای عبور از استانداردهای زمانشان بود. سنتی که بعدها نیز توسط این گروه و خصوصا امام پیگیری شد.

امام را در این میان می توان فقیه روشنفکر خواند. اندیشه های وی نسبت به دکتر شریعتی به حوزه نزدیک تر و از دانشگاه دورتر بودند. با این حال بخشی از وجود و شخصت او روشنفکر بود. این همان بخشی بود که در عین مخالفت علما فلسفه می خواند، با تحجر مخالف بود و مداما از تحرک حوزه در فضای سیاسی و اجتماعی دم می زد. با تحجر مخالف بود و نمی توانست بپذیرد که نقشی در زندگی اجتماعی جامعه اش نداشته باشد.

در سوی دیگر بعد روشنفکر امام قرار دارد. بعدی که به دیدگاه من هنوز در مورد آن سخن به قدر کافی رانده نشده است. نکته بسیار مهم در اینجا این است که بعد روشنفکر امام را نمی توان با معیارهای لیبرال حاکم بر گفتمان امروز روشنفکری سنجید. لیبرالیسم در زمان امام یک ایدئولوژی سازش گر تلقی می شد که عرضه برانگیختن حس انقلابی را نداشت. از این رو نه تنها امام بلکه اکثریت روشنفکران آن زمان بیشتر به سوسیالیسم نزدیک بودند تا به لیبرالیسم. امام منتقد جدی سوسیالیسم بود ولی بی شک برخی از آرمانهای وی نظیر کمک به مستضعفین و مبارزه با امپریالیسم با ایده آل های نیروهای چپ یکی و یا مشابه بود. بنابراین وارد ساختن این انتقاد امام که چرا در سخنانش به اندازه کافی از آزادی و دمکراسی نگفت همان قدر اشتباه و سطحی نگرانه است که پرسیدن اینکه چرا در کتاب های گنجی انقلاب توده ها تبلیغ نمی شود. پاسخ به هر دو سوال را می توان با محسوب متغیر زمان و وابستگی های آن مشخص کرد.

نمونه های این تفکر روشنفکرانه را می توان در بسیاری از اقدامات انقلابی و پس از انقلابی امام مشاهده کرد. در زمان انقلاب و اندکی پس از آن امام از حرکت های تندرو حمایت میکرد. امام خمینی به مانند بسیاری از روشنفکران آن زمان از حمایت از فقرا توسط حکومت حمایت میکرد و اشغال سفارت آمریکا را "تسخیر لانه جاسوسی" می دانست. نکته مهم اینجاست که چنین احساساتی از سوی نیروهای چپ نیز هواداری می شد. آنها نیز دولت بازرگان را به محافظه کاری و سازشکاری متهم می کردند، از اعدام های خلخالی دفاع می کردند و تسخیر سفارت آمریکا را حمایت می نمودند. بنابراین خیلی از اقدامات امام را باید به راستی در ظرف زمان خود سنجید. این واقعیت که امام نیز تا حدی متاثر از اندیشه ها رایج زمان خود بود کلید فهم بعد روشنفکر شخصیت امام است.

بعد روشنفکر امام حتی بعد از پیروزی انقلاب و تشکیل حکومت نیز خود را نشان داد. نزدیکی امام به جناح چپ در طول دوره ولایت امام بر همگان مشخص بود. جناح چپ در حقیقت آرمانهایی را ترویج می دادند که امام در طول انقلاب عرضه کرده بود. از سوی دیگر جناح راست همان هواداران روحانیتی بودند که فلسفه خواندن را جرم می دانستند. امام در این میان با حفظ موقعیت بی طرف خود که از مقتضیات سیاسی است به آرمانهای چپ گرایانه مدد می رساند. بنابراین امام هیچ گاه حتی بعد از به قدرت رسیدن بعد روشنفکر خود را نباخت و از همین سو هم بود که هماره از سوی بخشی از روشنفکری ایران هواداری می شد.

در پایان لازم است این نکته را ذکر کنم که هدف این مقاله نه نقد لحظه به لحظه زندگی سیاسی امام بلکه تحلیلی کلی نگر از شخصیتی امام بود. شخصیتی فردی که بدون شک اقدامات او بر زندگی تک تک ما تاثیراتی کوچک و بزرگ نهاده است. امید است نوشته هایی از این دست راه گشای تحلیل بی طرفانه و علمی از تاریخ انقلاب خصوصا دهه نخست توسط صاحب نظران شود.


Share/Save/Bookmark

more from oazadi
 
Mazloom

My original comment was re-worded

by Mazloom on

My original comment was re-worded by censorship people, so I deleted the whole damn thing.  Either my words or no words at all. 


default

Charismatic and Effective...

by Anonymous irani (not verified) on

Here are some other people who have been equally charismatic and effective as Ruhollah Khomeini and with same large dedicated followers at their times: Alexander the Little, Genghis Khan, Tamerlane, Mao Tse-Tung, Vladimir Lenin, Joseph Stalin, and Adolph Hitler.

But once the Stockholm syndrome that they spelled dissipated from the minds of their subjects, they and their history have judged them in very similar manner as they had very similar impact on the people that they ruled upon and deceived to make believe that they cared for them. Khomeini will not be any different as despite the differences in the racial and religious variations of tactics of this gang of characters, their strategy and objectives have all been the same with the same outcome for the people who were fooled to follow them.


default

Leader of doom

by Anonymous1326 (not verified) on

Khomeini was effective in leading his followers to hell with a plastic key to paradise and filling the pockets of mullahs and oil companies with petro dollars the way that it has never been seen in the history.
there is an old Persian saying: har gerdi gerdoo nist meaning: not every round object is a walnut.

Einstein never said that anything that encounters violent reaction is great even though if great minds have always faced violent reaction. The violent reaction comes from the sick minds like Khomeini's and those who followed his path and still do. look at the desruction that they have left behind, the number the murders they committed, the lootings, the wars, the brutal executions and torture in a magnitude that had never been seen before anywhere. Einstein would never call that work of a great mind.


default

Khomeini was an effective and charismatic leader

by AnonymousMe (not verified) on

Great minds have often encountered violent reactions from the ignorant!

Einstein


alireza

Sorry

by alireza on

Dear Poya,

I didn't google you, so you are correct. that is why I said, you may sound him!

if I may have been injust, I apologize. The reason I said that becasue Hossein D. is quite big fan of Khomaini. Your article seemed to praise him as well. I think the best way to discusse khomaini is his thoughts, action without any prejudice.

shad bashi,


default

ooOO

by Mehran-001 (not verified) on

I could have not said it better ooOO. You are right on the money about that savage man called Khomeini.


default

Dear Poya: Please educate

by +++ (not verified) on

Dear Poya: Please educate yourself on Khomeini and the revolution.

The revolution initially was not to change Iran into a religious theocracy...Khomeini deceived Iranians into believing that the clergies will not interfer in running the government affairs. Bani Sadr, the first democratically elected President of Iran had to flee Iran because Khomeini and his gang were going to assassinate him. Many Iranians including some of the secular/progressive leaders were deceived and manipulated because he lied to them. He never had any intention to give Iranians social and economic freedom. His main goal was usurption of power and revenge.


default

Khomeini was a man devoid of

by oo00 (not verified) on

Khomeini was a man devoid of morals and principles. He was a self-serving egomaniac seeking revenge all along at the expense of Iran and Iranians. He was vindictive and extremely violent. He displayed all the signs of a sociopaths. Had he not become a mullah, he would have become a common street murderer; a thug!

He brought noting but pestillence, ignorance, corruption, and savagery. He is responsible for irreprable and continous state of moral and intellectual decay of 70 million Iranian. That in my opinion, is worse than his crimes against humanity. It is a crime against an entire nation. The gradual Death Of Iran as we know it; would be upon his shoulders and upon shoulders of those who still praise this unscrupulous scum of the earth.


default

Khomini an his legacy

by Anonymous500 (not verified) on

Mr. Poya shoghi, please read the following and see if you still believe that Khomeini was what you so lvingly depcited him in your article above?

ما خلیفه می‌خواهیم که دست ببرد و حد بزند و رجم کند - خمينى

اندكی درباره مخوفترین شعبه شكنجه در اوین:
اما بار اصلی كار شكنجه در اوین، در شعبه 7 بود. لاجوردی از پیچیده‌ترین و هارترین شكنجه‌گران در این شعبه استفاده می‌كرد. بنا برگزارش ها، شعبه‌های دیگر اوین اغلب از 4ـ5شكنجه‌گر تشكیل شده بود. هریك از این شكنجه‌گران، بنا به ضرورت نقش چماق یا حلوا را بازی می‌كردند. اما تعدادپرسنل شعبه7 گاهی اوقات به 10شكنجه‌گر حرفه‌یی هم می‌رسید.
در گزارش یك زندانی از بندرسته آمده است: «سربازجوی شعبه7 فردی به نام اسلامی‌بود. او را گاهی دكتر و گاهی حاجی صدا می‌كردند. او در سال60 در یك درگیری مسلحانه با مجاهدین زخمی‌شده بود و پای چپش تیر خورده و لنگ لنگان راه می‌رفت. اسلامی‌در سال76-75 (در زمان سعید امامی) رئیس گمرك تهران شده بود».
در گزارش دیگری می‌خوانیم: «دستیار اسلامی، بازجوی جلادی بود به نام علی اصغر فاضل. كه بعد از اسلامی در سال1366 مسئول شعبه7 شد». فاضل همان جلادی است كه هنگام مجازات لاجوردی در كنار او بود و در آن جریان مجروح شد. ستاد فرماندهی مجاهدین در داخل كشور ضمن اعلام این خبر سوابق او را افشا كرد. فاضل در ابتدا مسئول پشتیبانی زندان اوین بود. بعد در دادگاه انقلاب اسلامی دستیار لاجوردی شد و تا سال66 در اوین بود و سپس به قسمت امنیت داخلی وزارت اطلاعات منتقل شد. علاوه برآن در پوشش یك دفتر ساختمانی در شهرآرا به جاسوسی و كار اطلاعاتی اشتغال داشت» (ستاد فرماندهی مجاهدین در داخل كشور (مجاهد404ـ 2شهریور1377)
شكنجه‌گر بسیار معروف دیگر این شعبه اكبر كبیری(با نام مستعار فكور) بود كه گاهی مهندس هم صدایش می‌كردند. فكور سرهنگ نیروی انتظامی بود و در سال 64 به ریاست زندان اوین رسید. سال های بعد، فكور همسر خود به نام رفعت یزدانپرست را به عنوان یك فرد نفوذی به ارتش آزادیبخش فرستاد كه قضایا لو رفت و رفعت یزادنپرست با رسوایی اخراج شد. نفر سوم این شعبه پیشوا بود كه بعدها به ریاست شعبه4 رسید و سركردگی یكی از بزرگترین بخش های شكنجه را به عهده گرفت. یكی دیگر از معروفترین شكنجه‌گران اوین در سال های 64 و 65 فروتن بود كه مدتی هم ریاست زندان های اوین و گوهردشت را به عهده داشت.
برخی از باز جویان شناخته شده و معروف دیگر این شعبه عبارت بودند از:
امیر تهرانی با نام مستعار رئوف (او پاسداری سفاك بود كه بعدها به شعبه3 منتقل شد)، حاج محمد راستگو، حاجی اسدی، یوسف اثنی‌عشری(كه مدتی كمك بازجو بود و بعد به شعبه4 منتقل شد)، و فردی با نام مستعار قدیر.
دكتر ایرج فاضل یكی دیگر از سربازجویان این شعبه مخوف بود. او پزشك فارغ‌التحصیل از آمریكا بود و در دوران حاكمیت آخوندها پست ها و مشاغل متعددی از جمله وزیر فرهنگ وآموزش عالی، وزیر بهداشت، درمان وآموزش پزشكی، رئیس فرهنگستان علوم پزشكی، رئیس كل سازمان نظام پزشكی‌، استاد دانشگاه و عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی بود.
فاضل همسر مجاهد قهرمان شهلا حریری بود. این شكنجه‌گر پلید بر سر پیكر متلاشی شده شهلا حاضر می‌شد تا او را درهم شكسته و به یك مصاحبه تلویزیونی بكشاند. (یادآوری شهامت و دلاوری این اسیر مجاهد خلق خود فرصتی دیگر می‌طلبد كه به بحث ما مربوط نیست و از آن در می‌گذریم).
حمید طلوعی سربازجوی جلاد شعبه8 بود كه بازجویی از پیروان ادیان دیگر به خصوص بهاییها را پیگیری می‌كرد. معاون او در این مورد فردی به نام محمدرضا بود.
شكنجه‌گران و بازجویان دیگری هم بودند كه هریك سوابق و ریشه‌های متفاوتی دارند. مانند، محمد توانا، سربازجوی وزارت اطلاعات، كه به کمیته مشترک رفت و نامش به «34» تغییر کرد. علیرضا آلادپوش و ایرانپور پاسدار بودند. فریبرز فلاح از زندانیان زمان شاه، در جریان اپورتونیستی سال54 به مرتجعان راست پیوسته و بعدها در زمره دار و دسته عزت شاهی بود. او فرد بسیار لومپنی بود و مدتی بعد به اوین آمده و در كنار حاج جوهری فرد (كه او هم از باند لاجوردی و نام مستعارش مهدوی بود) قرار داشت. جوهری فرد از تجار بازار در ابتدا ریاست زندان های دادستانی در تهران را به عهده داشت. او در سال68 رئیس زندان قصر شد.
آخوند هادی غفاری هم یكی از بازجویانی بود كه در اوین مرتكب جنایات بی حدی و به خصوص در مورد زنان اسیر شد. البته او هرچند در رذالت و دریدگی هیچ از لاجوردی كم نداشت اما جزء باند او نبود. او كه در فاصله سال های 57تا 60 از سران چماقداری و حمله به میتینگها بود از قبل دزدى های بسیار كلانش در بنیاد الهادی به پول و پله بسیاری رسید و در سال های بعد نماینده مجلس شد. این اواخر هم جزء اصلاح طلبان شده و برای باند حاكم شاخ و شانه می‌كشد
یك جانور وحشی و خونریز به‌نام مجتبی حلوایی
در تمام سال های شكنجه، در دهه60 در اوین، باید همپای لاجوردی از یك جانور وحشی و خونریز به نام مجتبی حلوایی نام برد. حاج مجتبی مثلا معاونت انتظامی‌اوین را به عهده داشت؛ اما یكی از عاملان قسی القلبی است كه در شكنجه و كشتار اسیران (به‌ویژه در قتل عام سال67) نامی‌لعنت زده و ماندگار در تاریخ شكنجه نظام آخوندی خواهد داشت.
هرچند میزان شقاوت ها و جنایتهای این شكنجه‌گر ذوب شده از لاجوردی خود شرح مفصلی می‌طلبد اما ما به یكی از آنها به نقل از كتاب «قتل عام زندانیان سیاسی، قناعت می‌كنیم: «مجتبی حلوایی، كه آن زمان معاون رئیس زندان بود، در جریان قتل‌عام ها فعالترین نقش را در اوین داشت. او روزی به یكی از پاسداران می‌گوید: «برو 20نفر دیگر هم بیاور». پاسدار می‌گوید:«دیگر كسی نمانده، همه را آورده‌ایم». مجتبی می‌گوید:«برو از آموزشگاه بیاور». او می‌گوید: «آموزشگاه هم تمام شده همه را آورده‌ایم». مجتبی می‌گوید: «از كارگاه بیاورید». پاسدار می‌گوید: «آخر كارگاه را گفته‌اند نیاورید». مجتبی میگوید: «اگر خسته شده‌ای برو. خودم می‌آورم. اینها را باید كشت. همه‌شان یكی هستند و فرقی با هم ندارند».
حاج داوود رحمانی مبدع شكنجه تابوت و قفس و واحد مسكونی
نقش حاج محتبی در نظام آخوندی مانند نقش حسینی (محمدعلی شعبانی) شكنجه‌گر زمان شاه در اوین است. همتای او، از همان باند لاجوردی، حاج داوود رحمانی در قزلحصار است. حاج داوود هم مثل حاج محتبی در كشتار و شكنجه مجاهدان و مبارزان از هیچ جنایتی دریغ نكرد. او كه آهن فروشی خرده‌پا بود، سابقه‌یی لومپنی داشت. خود بارها برای زندانیان تعریف كرده بود كه نوچه طیب بوده و در زمان شاه به جرم حمل مواد مخدر دستگیر شده و مدتی در زندان بوده است. او برای زندانیان از زندگی خود می‌گفت كه: «ایمان داشتن و نداشتن به‌سواد بستگی ندارد. شماها خیلیهاتون دكتر و مهندس هستید، ولی من پنج كلاس بیشتر سواد ندارم. تا‌قبل از آمدن آقا (خمینی) توی مغازه من عكس شاه نصب بود. آقا كه آمد عكس شاه را برداشتم، عكس «امام» را به‌جایش نصب كردم. چون ایمان داشتم، حزب‌اللهی شدم و حالا هم شدم رئیس زندان شما». با چنین سابقه مشعشعی حاج داوود عربده كشان خطاب به زندانیان می‌گفت «آقایون و خانوما! ببینید تریبون بحث آزاده. هركس می‌خواد بیاد این‌جا بشینه با‌هم بحث آآآآزاد بكنیم. اگه من محكومش كردم كه توبه می‌كنه و میاد با‌ما همكاری می‌كنه. اگر هم محكوم نشد، جلو روی همه‌تون نعشش رو می‌اندازم رو زمین.»
شكنجه‌هایی از قبیل تابوت و قفس و اصطبل و راه‌اندازی واحد مسكونی قزلحصار كار این جانور وحشی بود. به‌گفته یك مجاهد از بند رسته كه 10سال را در اوین، قزلحصار و گوهردشت بوده است، شیوه قبر برای اولین‌بار درسال62 ابداع شد. در این گزارش آمده است: «در اواخر سال62 حاج داوود رحمانی، رئیس زندان قزلحصار، به‌منظور در هم‌شكستن زندانیان مقاوم و ایجاد فضای یأس و دلمردگی، آخرین روش هایش را به‌كار بست: او زندانیان را در محفظه‌های 1متر در 1متر (كمدهایی كه از 4طرف بسته بود) محبوس می‌كرد. این محفظه‌ها سوراخی در پایین و شیرآبی از بالا داشت. هیچ منفذی نداشت و نوری به‌داخل آن نمی‌تابید. تنهایی و سكوت مطلق برای ساعتها و روزها و هفته‌ها و ماه های متوالی ادامه می‌یافت. روزانه فقط مقدار كمی غذا ‌داخل قبر می‌انداختند تا شعله حیات زندانی خاموش نشود». یك زندانی مجاهد دیگر در این‌باره نوشته است: «در واحد‌3 قزلحصار حفره‌هایی در زمین ایجاد كرده بودند كه به‌اندازه ابعاد یك قبر واقعی بود. زندانی را در آن می‌گذاشتند و با سرپوشی كه روی آن‌ قرار داده بودند، رابطه زندانی را با دنیای بیرون به‌كلی قطع می‌كردند، قبر در تاریكی مطلق فرو‌‌می‌رفت. تنها چاره این بود كه زندانی به‌حالت درازكش بخوابد. به‌زندانی می‌گفتند، دراز بكش و فكر كن. آن جا را طوری ساخته بودند كه حتی كوچكترین نوری به‌داخل نمی‌تابید» (مجاهد475 ـ 28دی 78)
ازباندادامه دارد

به نقل از نشريه مجاهد شماره 910


Negarandeh

خمینی یک بیمار روانی و آلت استعمار بود

Negarandeh


 اگر بخواهیم بی طرفانه در باره خمینی چیزی بگوئیم معنی آن این نیست که جنایتهای او را فراموش کنیم و او را روشنفکر معرفی کنیم. خمینی باید پیش از هر چیز به عنوان یک بیمار روانی مطالعه شود که همه وجود او سرشار از تنفر و حس انتقامجوئی بود.بیان احساس اونسبت به بازگشت به ایران با یک واژه "هیچ" بعد از پانزده سال دوری از ایران بر همه آشکار کرد که این شخص برای ساختن نیامده بود. همه فلسفه و افکار امثال او در اطراف حلال و حرام میچرخد و اینکه چطور میشود حرام را حلال کرد و اگر در هنگام زلزله زنی از طبقه بالا به روی آلت تناسلی مردی در طبقه پائین بیافتد و از میان آن همه گرد و خاک و خرابه ها و سنگ و کلوخ دخول انجام شود آیا حلال است یا حرام و آیا کفاره دارد یا نه. آقای خمینی مانند بفیه مچتهدین رساله ای دارد که همه این مطالب مهم در آن توضیح داده شده. به خمینی بجز به عنوان یک ملای انتقامجو و کینه توز و دیوانه نمیشود نگاه کرد. نام بردن از خمینی به عنوان یک روشنفکر یا کوشش برای یافتن یک جنبه روشنفکرانه برای او  چیزی جز یک شوخی دردناک نیست که در آن بیش از یک قرن تلاش مردم ایران برای دستیابی به آزادی  و برابری و عدالت به مسخره گرفته شده. 

خمینی یک ملای نادان و دیوانه بود که برای نابودی ایران با استفاده از اعتقادات مذهبی مردم آمد تا ضمن انتقام شخصی برای تحقیری که بر او شده بود وسیله ای باشد برای تحقق هدفهای استعمارگران و شرکتهای طمعکار نفتی. روشنفکر خواندن خمینی به چیزی جز ساده لوحی و ناآگاهی نمیتواند تعبیر شود.


default

An anomaly at the right time and right place

by Deep Magenta (not verified) on

He was very shrewd indeed. Just the fact that he could suppress other clergies in political arena and steal the show and force himself upon them (revolution and Velayate Faghyeh) proves his opportunism and acute instinct. We all know how greedy and ambitious Mullas are. To be able to overcome a huge herd of hyenas is a formidable task. I give him credit for that.

I also give him credit for a simple life style he fashioned throughout his life. Sex and money were not his weak points. As a result he could afford to be focused, determined, patient, and if need be, ruthless to achieve fulfill his “cause”.

Revolution would have not happened at that time if he was not the leader. His iron will, shrewdness and being at the right place and right time enabled him to get rid of 2500 years of monarchy; easier said than done.
No matter who the leader is, the first revolution in Iranian history is good for a nation, although it went terribly wrong. The revolutionary experience will enlighten Iranian nation in its journey towards self-belief and liberty in future. Look at it from evolutionary point of view. We needed a change after 2500 years for better or worse. Without change there will be no evolution.

He was a thinker, not a philosopher, far from it an "Aaref". I have seen footages and pictures of him looking smiling, kind and humane with his own family members, but not with Iranian people. Just compare him with Gandy and Nelson Mandella and how lovely and warm they were towards their own people as well as their enemies. They treated the nation like their own family. Now contract that to Komeini’s saying that “If 60 Million says YES, if I see it fit, I will say NO”.

We have examples for Aaref in our culture; Saadi, Haafiz, Molana, Attar etc to name a few. They were no grumpy vindictive doods. He certainly had some psychological hang-ups. Even compared to Prophet Mohammad's standards he gets a failing mark. There is a verse in Ghoran that God says to the prophet that "it is because of your mild temper that people are attracted to you, else they would have fled from you". He was “Aboos” to put it midly: Note the saying “Be kasy negar ke zolmat bezodayat as vojoodat Na kasi Naoozobellah ke dar oo safa nabashad”; I believe is Saadai’s saying.

And also, he is utterly responsible for killing and torturing of Iranians, prolonging war, and its eventual devastations. He is responsible for the long term demise of Rohanniat in Iran as well (not a bad thing), due their corrupt, cruel, inapt, and atrocious performance in running the country. I give him credit for that too, although he wouldn’t appreciate it.

I believe, on the whole, history will not be kind to him. He will be credited for his shrewdness and timing to help revolution succeed. He was efficient in dismantling monarchy, but not in building anything substantial. He had no vision. The best he could do was Velayate Faghiyeh, which was not original to him either, and turned out to be outrageously flawed.
What we see in Iran now is a total mess, ideologically, economically, culturally, and morally. A totally bankrupt system, then again, without this change we would have not availed ourselves to evolutionary process either.


default

I disagree Poya,

by Mehran-001 (not verified) on

Khomeini is in the same category as Ivan the terrible, Rasputin and Stalin. A bitter man who got to where he got by lying, cheating and manipulating. He has caused a lot of damage when he was alive and his ideas are causing damage still though bone heads like Mahmud.

P.S. I am glad that you are not a relative of Hoder.


Abarmard

It's good to know about our historical character

by Abarmard on

For my children, I have stories and recommend them to investigate what happened. But since I saw the revolution and Imam with my own eyes I just know that "khar shodim, saremun kolaah raft". That's enough for me, for now!


oazadi

ضمنا چنانچه این

oazadi


ضمنا چنانچه این مطلب به هر نحو و دلیلی باعث رنجش خاطر هر کسی شده است عذرخواهی می کنم

oazadi

Alireza اگر به

oazadi


Alireza

اگر به خود زحمت میداد و اسم مرا در گوگل سرچ می کردید می فهمیدید که من هودر نیستم. ضمنا من فردی شبیه او نیز نیستم. من هماره آدم فروشی های هودر را محکوم کرده و می کنم. این مقاله نیز چیزی جز تلاشی برای نمایش یک چهره سومی از امام نیست. خود من در پاراگراف آخر نوشته ام که ادعای چندانی ندارم و فقط صرف علمی نگاه کردن به تاریخ انقلاب منظور نظر نویسنده بوده است. به همین علت بهتر است به جای تهمت زدن اگر حرفی داریم آن را بیان کنیم و در غیر آنصورت مطالعه کنیم تا مجبور نشویم برای پاسخ به مخالفمان به او وصله بچسبانیم.

به غیر از ایشان از همه دوستان دیگری که نظراتشان را ابراز کرده اند تشکر می کنم


alireza

I may be wrong but this

by alireza on

I may be wrong but this gentlemen sounds like relative of Hossein Drakhshan! or may be himself!


default

Do we ever learn?

by Arash-S (not verified) on

This is why we are where we are today, we dont learn from history, we forget that a war that killed millions and destroyed our infrustructure was imposed on us and continued because of this mad lunetic and his lust of power, we forget that he ordered execution of political prisoners without taking them to court we forget he believed economy belongs to donkeys! and Beethoven is only good if he wrote military marches! we forget that he gave FATWA to kill a woman who thought her role model was Oshin and not Fatimeh, we forget that this "intelectual" gave Fatwa to kill Salman Rushdie, we forget that this "revolutionary" chased away the only democratic elected president of this country, we forget that in his "resaleh" this "Grand" Ayatolah talked about how you can get sexual satisfaction from your 2 year old bride!. We also forget that this so called "left wings" were the same radicals who shut down the universities, created the hostage crisis (which still is costing this poor nation millions) took over the TV and shut down all non governmental newspapers, created Komiteh and Sepah.... Do we really forget or do we easily provide a tribune for paople with no historical knowledge or hidden agendas to come and insult our inteligence?
Mr Shoghi is right, political spectrum is not black and white, but in this spectrum your "IMAM" Mr Shoghi, belongs to the darkest area, he is the meaning of the blackness in that spectrum, right next to Stalin and Pol Pot and Saddam.


default

read his books...

by Andi (not verified) on

if you want to know what to do with animal after the act of bestiality, read his book. That was the level of his intelligence and charisma. That was the man whom the people handed in our country to on a gold platter!


default

Corrupt and deceitful in depth!

by Annoyed (not verified) on

He was most skilled in deception and uniquly corrupt in iranian history. He never said anything but lies, and abused the religion to fool 98% of the poeple. Fortunately, his tapes are availble to prove that he was nonthing but deeply deceitful, corrupt, as well as fanaticly inhuman and anti-iranian.

He killed more iranians, directly and indirectly (in war) than ANY other iranian ruler of modern history (and maybe ever).

He plundered or caused plundering of the largest sum of iranian money than any other ruler of modern iranian history (and maybe ever) proportional to the time that he was in power.

What feeling do you have to return to iran after so many years?

Hichi!


That tells it all.

default

He was a great charismatic

by Ye Irani (not verified) on

He was a great charismatic an dvisionary leader BUT lacked energy and skills in executive branch. His efficacy on secceeding the revolution and connecting with the masses (all from intellectuals to illeterate) was superb.

I admire politicians who do not get corrupted by power and money!


default

Story from 60s...

by Anonymoussie (not verified) on

A grand ayatollah that I know of was very learned and a very good person too was asked in the 60s to elevate someone named ruhollah khomeini to the level of ayatollah. He asked to see khomeini to evaluate him.

Khomeini went to see the grand ayatollah and after some question and answering session, the grand ayatollah refused to elevate khomeini. When he was asked why? The response was that: this khomeini person not only is not knowledgeable in matters of religion but lacks sufficient credentials in humanity and is too much under the influence of his emotions and non-religious opinions.


IRANdokht

Give me a break!

by IRANdokht on

This is definitely not an unbiased look at khomeini. How can anyone claim that he was an intellectual?! revolutionary??? the only reason he was mistaken for a revolutionary was because he suffered from a long lasting grudge and would do anything to take revenge.

The IMAM that you are so proud of, when asked how he felt about going back to Iran after so many years said: "hichi" later on he said that "economy is for jackasses", he was full of hate for Iran, for everything Iranian and the Pahlavis.

There are so many other quotes that showed his low level of intellect, courage, foresight and humanity.

Please don't insult our intelligence. Maybe you were not born when your IMAM was alive, but we were and we remember...

IRANdokht