آمریکا را در همین اتاق تاریک نگه داریم

نباید گول زبان چرب و پوستین نرم این روزهای آمریکا و شعار «گفتگو برای تفاهم»‌ را خورد


Share/Save/Bookmark

آمریکا را در همین اتاق تاریک نگه داریم
by hoder
11-Aug-2008
 

«با آنها حرف بزنید، ولی با هدف براندازی‌شان.» این جمله‌‌ای است که عباس میلانی، یکی از مسوولان اصلی پروژه‌ی براندازی از داخل که به حزب دموکرات‌های آمریکا نزدیک است، دو سال پیش به مجله‌ی نیویورکر گفته است. ولی اگر دو سال پیش چنین سخنانی در واشنگتن خریداری نداشت، امروز خیلی‌ها در پایتخت آمریکا حرف میلانی را تکرار می‌کنند.
حالا که پروژه‌ی جمهوری‌خواهان دولت بوش در منزوی کردن سیاسی و اقتصادی ایران از طریق تحریم‌های اقتصادی و تکنولوژی باعث نشده که ایران از حق خود برای غنی سازی هسته‌ای و در نهایت تولید انرژی هسته‌ای بگذرد، استدلال دموکرات‌ها در «گفتگو و تعامل» با ایران دارد تقویت می‌شود. بخصوص که بخشی از جمهوری‌خواهان معتدل که به واقع‌گرا مشهورند (مثل کسینجر و جیمز بیکر و...) هم از این استدلال حمایت می‌کنند.
همزمان، زمزمه‌هایی هم از واشنگتن مبنی بر گشایش دفتری دیپلماتیک در تهران، شبیه به دفتر حافظ منافع ایران در آمریکا، از این طرف و آن طرف به گوش می‌رسد. رییس جمهور احمدی‌نژاد هم اخیرا از این موضوع استقبال کرده است و گفته که اگر آمریکایی‌ها درخواست رسمی بدهند، نظر ایران درباره‌ی آن مثبت است.
ولی من این پیشنهاد را وقتی کنار جمله‌ی عباس میلانی (و البته بسیاری دیگر از سیاست‌مداران آمریکایی) می‌گذارم، جز خطر برای ایران چیزی نمی‌بینم.
درست است که ظاهر این پیشنهاد تلاشی است برای نزدیک کردن دو ملت ایران و آمریکا از طریق راحت‌تر کردن سفرهای دوجانبه و روابط فرهنگی و اجتماعی بین دو ملت. ولی همانطور که جیمز روبین، دیپلمات برجسته‌ی دولت کلینتون، در مقاله‌ای تازه در نیویورک تایمز توضیح داده است هدف اصلی این دفتر باید این باشد که دیپمات‌های آمریکایی از قلب تهران بهتر بتوانند از مسایل داخلی و رقابت‌های سیاسی درونی جمهوری اسلامی آگاه شوند. حالا سوال این است که مگر این آگاهی چقدر برای آمریکا ارزش دارد که می‌خواهد برای رسیدن به آن از این همه شعارهای تند و تیزی که در مذمت گفتگو با کشوری که آن را عضوی از «محور شیطانی» داده است بگذرد؟
یکی از بزرگترین دلایل شکست سیاست‌های آمریکا درقبال ایران (یا بقول امثال میلانی نبود سیاست درباره‌ی ایران) همین ناآگاهی تقریبا سی ساله‌ی آمریکا درقبال مسایل داخلی ایران است. مهمترین عامل این واقعیت هم تعطیلی سفارت آمریکا در تهران پس از ماجرای گروگان گیری است که خود ناشی بود از ترس عمومی در ایران از یک کودتای ۲۸ مرداد دیگر و بازگرداندن محمدرضا پهلوی به ایران.
با اینکه ممکن است عده‌ای با تمام جنبه‌ها و عواقب آن ماجرا موافق نباشند، ولی نمی‌توان نفی کرد که نتیجه‌ی این اتفاق، یعنی غیبت مطلب دیپلمات‌ها و ماموران امنیتی آمریکایی، دستگاه سیاست‌گذاری آمریکا را درباره‌ی ایران وارد اتاقی تاریک کرد که در آن آمریکا هر طرف که راه رفته زمین خورده است.
آمریکا نزدیک سی سال است که هیچ تصوری ندارد از اینکه تصمیم‌گیری در ایران چگونه انجام می‌شود، بازیگرهای سیاسی کدام‌اند و هرکدام چه وزنی دارند، نقاط ضعف و قوت این بازیگرها چیست و چه اختلافات فکری و شخصی‌ای بین آنها هست، و غیره. این بی اطلاعی حتی کار را به جایی رسانده که، بقول خود روزنامه‌های آمریکایی، مسوولان وزارت خارجه که مسوول تنظیم فهرست افراد و شرکت‌های ایرانی مرتبط با برنامه‌ی انرژی اتمی و دفاع موشکی هستند تا آنها را وارد لیست تحریم کنند آن‌قدر عاجز شده‌اند که رو به جستجو در اینترنت و گوگل آورده‌اند.
این ناآگاهی حتی با جذب نیروهای اپوزیسیون بعد از دوم خرداد (امثال محسن سازگارا و علی افشاری و مهدی خلجی و فاطمه حقیقتٔ‌جو) به مراکز تحقیقاتی یا اصطلاحا تینک‌تنک‌های جورواجور جبران نشده است و چه بسا حتی اطلاعات و تحلیل‌های ضد و نقیضی که از جانب اینها می‌آید سیاست‌گذاران آمریکایی را سردرگم‌تر هم کرده است.
اتفاقا این رابطه‌ی تنگاتنگ دانش و قدرت یکی از کلیدی‌ترین آموزه‌های میشل فوکو، تئوریسین و تاریخ‌دان فرانسوی (از جمله معدود روشنفکران اروپایی ستایشگر انقلاب اسلامی) هم هست. فوکو در نوشته‌هایش توضیح می‌دهد که چطور دانش هرگز بی‌طرف و خنثی نیست و همیشه به نفع روابط خاصی از قدرت است؛ برعکس قدرت هم همیشه تمایل دارد دانشی را که به آن امکان کنترل بیشتری می‌دهد تولید کند. این نکته در کارهای ادوارد سعید، تئوریسین فلسطینی، هم اهمیت اساسی دارد. او در کتاب مشهورش، «اورینتالیزم»‌، نشان می‌دهد که چطور قدرت‌های استعماری با ساختن نهادهای دانشگاهی اصطلاحا «شرق شناسی» و با مطالعه‌ی فرهنگ و زبان و تاریخ مستعمره‌هایشان برای کنترل بیشتر و موثرتر بر آنان استفاده می‌بردند.
مهمترین برگ برنده‌ی ایران در حفظ امنیت ملی‌اش همین نگاه داشتن آمریکا در این تاریکی اطلاعاتی و دانش بوده است و همین باعث شده است که بولدوزر قدرت سیاسی و اقتصادی آمریکا هنوز پس از سه دهه هنوز هم در برابر ایران کاری از پیش نبرده باشد. نباید گول زبان چرب و پوستین نرم این روزهای آمریکا و شعار «گفتگو برای تفاهم»‌ را خورد. آمریکا بر اساس ماهیت امپراطوری‌اش فقط دنبال سلطه است، و منظورش هم از تفاهم تنها کسب یک طرفه‌ی دانش درباره‌ی جزییات سیستم سیاسی و اقتصادی طرف مقابل است تا بتواند آن را زیر سلطه‌ی خود بکشد.
در این روزهای حساس، در عین حال که ایران باید نشان دهد که اهل گفتگو و صلح و مذاکره است، نباید فریب پوستین نرمی را که آمریکا از روی نیاز و اجبار پوشیده است بخورد. بقای انقلاب تا حد زیادی بسته به همین نادانی آمریکا است.

* حسین درخشان نویسنده‌ی وبلاگ دوزبانه‌ی «سردبیر: خودم» و ساکن لندن است
hoder.com


Share/Save/Bookmark

more from hoder
 
Hajminator

Objectively speaking

by Hajminator on

 

I agree with the first point of your analysis (that the american administration seeks to overthrow the regime of mullahs). When Khatami talked about the dialogue among civilizations, the response of the first Bush administration was we don't recongnize the regime and for us iranian reformers and conservatives are the same. But, I totally disagree that with a simple diplomatic interest center, US seek to understand what's going on in Iran. The reality is that nobody knows which are the 200 decision makers in Iran, they change constantly and a few diplomats under total surveillance would never have the opportunity to discover this shepesh based regime. Mullahs teach the devil, I'm not worried of their futur and will finish with some ryhmes of the Master Nasser Khossro

زانكه دين را دام سازد بيشتر پرهيز كن
زانكه سوي او چو آمد صيد را زنهار نيست

گاه گويد زين ببايد خورد كاين پاك است و خوش
گاه گويد ني نشايد خورد كاين كشتار نيست

ور بري زي او به رشوت اژدهاي هفت سر
گويد اين فربي يكي ماهي است والله مار نيست

حيلت و مكر است فقه و علم او و، سوي او
نيست دانا هر كه او محتال يا مكار نيست

 


Jaleho

Do you recognize how much

by Jaleho on

you underestimate  intelligence and integrity of Iranians?!

After 1953 coup, Iranians are quite experienced with US designs. That's why tens of thousands of US military personnel, elaborate spy network of Shah's regime and the significant western support that he enjoyed could not prevent the revolution.

Now after 30 years that this nation has thwarted the most vicious efforts of the west, from the bloody 8 year war against the combined financial and military backing of the west and Arabs, and 30 years of sanctions and isolation which has just made Iranians more politically savvy, you're worried about a diplomatic initiative?!

I'd say, why not cut off Iran and take it to the moon so that no one would be able to bribe the scums and control the country?


default

How do you it like Hoder?

by Mehran-001 (not verified) on

You finally reached the point of no return. People stopped reading your nonsense and the proof is that you only got nine responses and most negative. Hopefully pretty soon the number of comments for your articles will go down to zero. I for sure will never click anything with your name on it and this is my last comment ever about anything you write. I guess that is a big insult.


default

خداوند شما و بقیه نویسندگان همفکر شما را شفا دهد

Saeed.D. (not verified)


دوست عزیز شک ندارم كه نویسندگان (بلاگر) محک نزده شده​ای چون شما نقشی در وضعیت کنونی ايران ندارند! راه حل شما كه به داستان کبک سر در برف فرو کرده شباهت دارد٬ نشانگر وضع ايران و فرهنگ ضد آمریکایی نسل شماست. گویا شعارهای مداوم دستگاه تاثیری دائم بر شما داشته است. خداوند شما و بقیه نویسندگان همفکر شما را شفا دهد.


default

The motivation behind the character of the writer

by gholi (not verified) on

read this article and it helps you to understand hoder and his motivaion better.
//sibiltala.blogspot.com/2008/08/blog-post_09...


default

Ignorance our common denominator

by Aziz (not verified) on

Hoder may be right that the US can not figure out who is in charge of what in Iran.
Well they are not alone. The IRI itself does not know who in charge of what (Just check out IRNA.IR once in a while).

Hoder:
Milani is way over your head...Pick on someone of your own intellectual caliber


default

Movie

by Anonymous Storyteller (not verified) on

Have you seen the Old Iranian movie called “Dayereh Meena” (The cycle)? This is the story: A young man and his father go from a remote village to Tehran. For some reasons they sit behind the closed doors of a hospital for days. He is young, energetic, illiterate and hungry. Little by little he begins to connect with people inside the hospital doing some low level jobs. Eventually he gets in to the network of buying blood from addicts and poor people and selling it. The cycle goes on and at the end he becomes a SAVAKI.

This “Hoder” guy reminds me that young man in that movie.


Shining Head

Thanks for a wonderful analysis

by Shining Head on

Thanks Hoder. As always, your writings are enlightning and correct.

 

regards.


hazratee

Check this out. watch the clip at the end

by hazratee on


default

Fantastic Analysis

by xerXes (not verified) on

I absolutely agree with you. But the challenges here are how to make economy and political stability without the US. That's the problem that the Iranian government is confused and has not yet resolved. At some point we need to accept that the US will have its base in Iran. Iran could continue its policies and policy makers so they would not know what's going on.

I love reading your articles. By the way, Mr. Milani is a republican think tank not a democrat. he is a confused soul, changing directions. He has done that all his life. If I were the US, I would never listen to him.


default

How about the Saudia Arabia and kneeling to their soil daily

by NoDictatorship of Anykind (not verified) on

Iranians are progressive and we hate to be rotten like other Moslem countries.


default

Reaching multiple audiences?!!

by Hamid98 (not verified) on

Jeez, Hossein! You write with such conviction! Perhaps you'd rather those think tanks and authorities contact YOU as the ultimate authority on what's happening in Iran? Perhaps you can solve the problem for them after 30 years?!! Is this all a marketing ploy for you? "Talk to me, not to Milani?!!"

Meanwhile, back at the ranch, your article will be used again as a reference for Kayhan to attack Iranian intellectuals. This is what you do every once in a while to score some brownie points with the folks in Tehran. This, precisely, is one of the reasons you are one of the most despised Iranians in the world, did you know that?

You are shameless and hopeless.