اتو کاری

اتو کاری
by nilofar-shidmehr
01-Dec-2008
 

این روزها کار و بارم شده

که کابوسهایم را اتو کنم

خوابهایی که در آنها قوز کرده روی زمین

اتو می کنم چینهای صورت مادرم را

شب تا صبح، و قلب مچاله ی خودم

و نقشه ی چروک دنیا را

و پلیهای نامرتب نمودارهای اقتصادی

و تن مرده ی پدرم

و زندگی ِ تا خورده ی همه ی آنهایی را  

که هر صبح مثل من

با یک ترس سوزاننده از خواب بیدار می شوند انگار

آنکه وعده ی آینده ای صاف و صوف را داده بود

اتو را روشن روی بدنشان گذاشته

و خودش را از پنجره

پرت کرده تا از این همه کار چرک و چروک

راحت شود.  
 

نیلوفر شیدمهر – نوامبر

2008


Share/Save/Bookmark

more from nilofar-shidmehr
 
Azadeh Azad

Very original

by Azadeh Azad on

Dear Nilofar,

Your poem is most original and beautiful. Thank you.

Cheers,

Azadeh


persian westender

Thanks Nilofar for the

by persian westender on

Thanks Nilofar for the beautiful poem.

 But I am not very clear about

 " آنکه وعده ی آینده ای صاف و صوف را داده بود "

and then

اتو را روشن روی بدنشان گذاشته و خودش را از پنجره پرت کرده تا از این همه کار چرک و چروک راحت شود.

 To me The first part represents authorities and the second part the women under pressure of depressing course of daily life.

They don't seem to have much consistency to each other