طلسم سی ساله


Share/Save/Bookmark

 طلسم سی ساله
by shokooh.pasargad
07-Feb-2009
 


چنگ سحر آميزت را بنواز

و آن مثلث نورانی نجات بخش را

بيدار کن!

اين زادگاه من است

زخم خورده و زيبا

می گذرد از سردترين شب زمين

از راه های يخ          

جاده های جادو             

و قلعه های سنگباران.  

***  

باور نکن ساقه ی ريحان را

تازيانه هميشه بوی زخم دارد

اسب بالدارت را بياور

خورشيد دريايي اکنون

از جاده های شيری می گذرد

بشتاب !

بگذار فراموش کنم

کندوهای ويران شده

عسل های تلخ

و عطر های فرو ريخته

در مرداب را.

***

بنواز!

زمين منتظر است

و بلوط های فراموش شده

برای سبز شدن بی تاب اند

مرا از حلقه های مهر عبور بده

تا آن ساحل گمشده در توفان را

پيدا کنم.

***

تنها پيامبران می گويند                                  

«هيچ وقت!»

تو را دوست دارم

که هر روز دوباره عاشقم می شوی.  

دوباره عاشق شو!

بگذار خورشيد

از پشت ماه بدر آيد

و طلسم سی ساله بشکند

***

خورشيد که بيايد

گل نيلوفر بر فراز زيباترين قلب جهان

آبی می شود

دلفين های سرگردان                

به مرگ فکر نمی کنند

گاوی با چشمان نارنجی  می خندد

و خرس کوچک سفيد

بر ستاره قطبی تاب می خورد

***

بشتاب !

ميان تازيانه و لبخند راهی نيست  

هفتم فوريه 2009
شکوه ميرزادگي
shokooh@shokoohmirzadegi.com


Share/Save/Bookmark

Recently by shokooh.pasargadCommentsDate
روز کورش بزرگ
13
Oct 15, 2012
دیوار جهنم زنان بلندتر می شود
7
Aug 10, 2012
حق حذف؟
11
May 05, 2012
more from shokooh.pasargad