I
هاشور خورده گونه هام، از خراش،
از خط چشم وُ ریمل، در اشک ِ گاز،
پرتاب می کنم هرچه سنگ وُ آجر
بر سر ِ حرّامی ی اسلحه پوش.
زیر گلویم لوله می شود
گلوله
گره کور، روسری
می دَرانم اش با چنگ
با ناخن های سبز ِ شکسته.
در سکوت ِ آینه
لبم به خنده می گشاید
برجسته تر می شوند
هاشور گونه ها؛
زار می زنم، جِر می دهم
روپوش خاکی را از تنم
تکمه هاش، ساچمه؛
می شکند سکوت آینه را
رگبار ِ سرب.
از پیکرم
تنها سینه بند و شلوار جین
بازمانده ست
مابقی همه زخمی است در آینه.
II
تا آماده کنم فردا را
فرومی آیم از خیال ِ برج و بارو
یک پله در میان، دوتا یکی
درنیفتم به تور ِ سراب
به زمین نخورم با سر
سَر نخورد به سنگ.
نه، هر تور الوانی
صیدی نخواهد داشت
اسکله ها پُراند از جیغ ِ مرغان دریایی
تا پاره پاره شوند تورها
و هیچ صیادی را صیدی نباشد.
اصلن فردا را تو آماده کن
فقط مثل همیشه دو قدم، عقب نمان!
دست، دست کنی، از دستت رفته.
عقل ات را پای فردات بریز
اِبنُ الوقت هایی، آماده تور شدن اند
فقط دست به آن ها نزن!
سنگ می شوی.
III
عکس ها، ردیف می شوند
بر صفحه کامپیوتر
آشنای جوانی، آن سوی آب ها
دست می کشم بر گلبرگ ها
صورت های جوان
پیکرهای بی جان؛
ربوده می شوم
ریپ می شوم
پهلویم را می شکافد نیش چاقو
گلوله بر قلبم ..... سنگینی می کند
وای ... سوختم.
می سوزم
می سوزم
می سوزم ... روزی هزار بار.
IV
نام ها پَر می کِشند
می پاشد خاکستر ِ پَر
بَر گل ها.
برای زنده نمردن
بهانه می تراشم
می تراشم مداد
برای کاغذ ِ سفید
سیاه نمی شود اما کاغذ
کبوتر می شود.
کبوتر ِ شکسته بال
بهانه ی گریستن.
V
مترسانم!
مگو گزلیکی شود پُر گزند
پا بیرون گذاشتن از...
پاره پاره کنم گلیم
تا پایم را پس نکشد
از فراسوی خود رفتن.
لبریز ِ شعر، صاعقه می شوم
تا گُر بگیرد تلاقی ی کلمه و ابر
و گفته شود این همه شعر نگفته
و شعر شود، باران
زنده کند نام خفته گان
با گُلبافته ها.
پرتو نوری علا / آمریکا
لس آنجلس
شهریور 1388- سپتامبر 2009
Recently by partow nooriala | Comments | Date |
---|---|---|
سرخوشی های ساده | 1 | Jan 19, 2009 |
با زبان تو... | - | Jul 14, 2008 |
مصاحبه با پرتو نوری علا | - | Jul 09, 2008 |
Person | About | Day |
---|---|---|
نسرین ستوده: زندانی روز | Dec 04 | |
Saeed Malekpour: Prisoner of the day | Lawyer says death sentence suspended | Dec 03 |
Majid Tavakoli: Prisoner of the day | Iterview with mother | Dec 02 |
احسان نراقی: جامعه شناس و نویسنده ۱۳۰۵-۱۳۹۱ | Dec 02 | |
Nasrin Sotoudeh: Prisoner of the day | 46 days on hunger strike | Dec 01 |
Nasrin Sotoudeh: Graffiti | In Barcelona | Nov 30 |
گوهر عشقی: مادر ستار بهشتی | Nov 30 | |
Abdollah Momeni: Prisoner of the day | Activist denied leave and family visits for 1.5 years | Nov 30 |
محمد کلالی: یکی از حمله کنندگان به سفارت ایران در برلین | Nov 29 | |
Habibollah Golparipour: Prisoner of the day | Kurdish Activist on Death Row | Nov 28 |
Very moving
by sima on Thu Oct 15, 2009 10:19 AM PDTI love the restlessness.
Best
by Jahanshah Javid on Wed Oct 14, 2009 05:21 PM PDTOne of the best poems reflecting the incredible heroism, pain and determination of a generation. Thank you.