با تو آغاز نشد، سبز بی وجدان

با من بیا به دیدار نسل فراموش شده


Share/Save/Bookmark

با تو آغاز نشد، سبز بی وجدان
by LalehGillani
23-Aug-2010
 

در جواب به گزینش بد بر بدتر، در جواب به سینه زنی زیر پرچم پیروان خط امام، در جواب به تحسین جسارت میرحسین موسوی و زهرا رهنورد که دست در دست یکدیگر در ملأ عام بیش از یک سال گذشته، نسل سبز ایران را به ستایش خود بر انگیختند، با من بیا به روز جمعه، هفت مرداد شصت و هفت، دعوت به نگاه دزدانه ای در سلولهای تنگ زندان اوین و گوهر دشت، چپیده از یاران دبستانی.

هم چنانکه حصارهای آهنین برافراشته شده و دروازه ها بسته و تلفن ها قطع میشوند، تلویزیونهای زندان از برق کشیده شده، روزنامه ها جمع گردیده، ملاقاتها لغو شده، بهداری ها بسته گشته و زندانیان از هواخوری محروم میگردند. نامه های تحویل نداده شده و بسته های دارویی توزیع نشده، توده توده انباشته میشوند.

در همین هنگام ساعت ملاقاتِ زندانیان منحل میشود و ماموران تلاش میکنند تا خانواده ها و بستگان را از حوالی زندانها پرا کنده کنند. استفاده از درمانگاه ها، آموزشگاه ها، کارگاه ها، قرائت خانه ها، تالارهای تدریس و حیاط های تمامی زندانها در سراسر ایران ممنوع میشود. لحظه ای بیش نمانده به آغاز محاکمه ها، پرسیدن سئوال های از پیش مقدر و دریافت جوابهای گیج و ناچیز.

در دفتر نخست وزیر وقت، گردهمایی کابینه میر حسین موسوی در جریان میباشد. نمایندگان وزارت اطلاعات در کمیته های اعدام به محمد ری شهری، وزیر اطلاعات، گزارش میدهند و ری شهری در جلسات کابینه خبر رسانی میکند. زهرا رهنورد که آن روزها حجابش گُل گُلی نبود و به سیاهی شب بیشتر شباهت داشت، در پست تدریس دانشگاهی زنان در شورای عالی انقلاب فرهنگی مشغول فعالیت است. بزودی قرار است میرحسین موسوی که جسارت نمیدانست و فقط اطاعت پیشه کرده بود، به همراه دگر پیروان خط امام، به مراسم دست بوسی قصاب پیر روند.

کمیته های سه نفری اعدام متشکل از دادستانها، رئیس زندانها و نمایندگان وزارت اطلاعات به رسمیت شناخته میشوند. صدای قرائت حکم دست نوشته شدۀ قتل عام شنیده میشود و "مستحق اعدام سریع هستند" و "بگیرید و بکُشیدشان در هر جا، در همه جا" طنین می افکند.

حالا با من بیا و تماشا کن: اینجا ضبط ساعت ها و سیگارها و عينک ها و نوشتن وصيت نامه ها در جریان است و آنجا برپا شدن چوبه هاى دار در تالار سخنرانى گوهر دشت و حسينيه اوين به اتمام رسیده است.

گروههاى ۶ نفرى هم اکنون راهی گشته اند بسوی چوبه های دار. محکومین قرار است به همان روش قرون وسطائی حلق آویز شوند. دريچه های مخفی در زير پايشان باز نخواهد شد. به این طریق، جان کندن حداقل ١۵ دقيقه طول میکشد.

حالا چند روزی گذشته است و مأموران اعدام خسته شده اند و میخواهند محکومين را تيرباران کنند ولی تقاضای آنان توسط کمیته های اعدام رد گشته و توضیح داده میشود که "طبق حکم شرع، مرتدين و دشمنان خدا بايد حلق آويز شوند." پیروان خط امام، طناب را برای کافران و منافقین ترجیح میدهند و سکوت و پنهانکارى مطلق را حفظ کرده اند. بزودی تمامی زندانیان سیاسی متوجه رفت و آمد کاميون هاى مجهز به سردخانه و حضور پاسداران ماسک زده میشوند و بو میبرند: آیا رابطه ای وجود دارد میان یاران دبستانی که شبانه فراخوانده شده و باز نگشته اند و بوی تعفن دستگاههای فریزر مرده شورخانه های زندان که از کار افتاده اند؟

باز با من بیا به خرداد شصت و هفت، به دیوارهای برافراشتۀ زندان اوین و به در زدنهای بی جواب مانده. خانواده های زندانیان سیاسی بیخبر و مضطرب اند و اغلب به زندانها سر میزنند. با من بیا به سلولهای تنگ مجاهد و فدایی و کومه له در تاریکی شب های قبل از اعدام و دوباره بیا در شهریور همان سال به آماری که بیش از پنج هزار نفر کم آورده بود. با من بیا تا بشنوی زنگ تلفن را، تا دریافت کنی خبر قتل عام را، تا تحویل گیری ساک دستی منافقی را. با من بیا به لعنت آباد...

با من بیا بر مزار بی گل و بی نشان رفته ای، به سفرۀ عقدهای ندیده و صیغه های نشنیده، به فریاد هم رزمان و خاموشی دوستت دارمها. با من بیا به نقل عشقهای ممنوع، ملاقاتهای محظور و قبرهای محزون. با من بیا به لعنت آباد...

با من بیا به قبرستانهای ایران، به گورهای دسته جمعی زندانیان سیاسی دهۀ شصت. با من بیا تا بدانی که جنایتهای رژیم ملایان با ظلم بر تو آغاز نشد، سبز بی وجدان. با من بیا تا بدانی چرا جنبش سبزت محکوم به شکست است. سالها قبل از اینکه رهبران جنبش سبز، لباس اصلاح طلبی به تن کنند، دست در دست اصولگرایان رژیم در پی شکار اندیشه بودند:

در ابتدا، سیاه چال های رژیم، زندان "سلطنت طلب و آمریکائی و ساواکی" بود. بتدریج، رژیم به سراغ بهائی، ملی گرا، کرد و ترکمن، مجاهد خلق، فدائی خلق، اکثریتی، اقلیتی، پیکاری، کومه له، وحدت کمونیستی، سوسیالیستی، "تجزیه گرا،" کنفدراسیونی، توده ای، کرد دمکرات، سازمان انقلابی، راه کارگری، و "تروریست و افراطی" رفت و آزادی اندیشه را در لعنت آباد های ایران دفن نمود.

با من بیا به دیدار نسل فراموش شده، امروز مقیم پرت آبادها:

تهران – لعنت آباد، جاده خاوران، پشت گورستان ارامنه و جنب قبرستان بهایی ها، در بهشت زهرا قطعه 93

مشهد – پرت آباد بعد از هاشم آباد جاده اصغریه، همچنین برخی نقاط پرت گورستان قدیم

اهواز - در چند محل ازجمله جاده کوت عبدالله نزدیک بهشت آباد، بزرگراه سوسنگرد پشت روستای آفاق نزدیک گورستان جهاد

تبریز - گورستان پشت جاده قدیم تبریز، خیابان راه آهن، گورستان وادی رحمت

شیراز - گورستان قدیم، قطعه 38 دارالرحمان و میدان تیر، "چوگیاه" شیراز، محل تیرباران محکومین به اعدام

اصفهان - قطعات 41 ، 9 ،8 ،7 و 5 در انتهای باغ رضوان، باغ کاشفی اصفهان، قبرستان تخت پولاد اصفهان معروف به قبرستان کافران، بازداشتگاه سید علی خان واقع در کمال اسماعیل اصفهان و کشتار گاه آنجا، قبرستان دور افتاده ای بالای قبرستان ارامنه اصفهان ، تاغهای دهکده ای به نام قدریجان در نجف آباد اصفهان

گناوه - درقبرستان قدیم نزدیک امام زاده

کرمانشاه - باغ فردوس ، جاده سیلو نزدیک قبرستان کودکان

رشت - گورستان قدیمی رشت در جاده رشت به لاهیجان در گوشه پرت افتاده از قبرستان تاز آباد

لاهیجان - گورستان قدیمی سید مرتضی ، کاشف غربی منطقه کاروانسرابار

لنگرود - گورستان وادی شهر ، قسمت انتهای ضلع غربی ، پشت غسالخانه معروف به مشهدی اسماعیل ، باغ و گورستانهای اطراف چمخاله و روستای چاف

رودسر - قبرستان قدیم در منطقه ای پرت

زاهدان - جاده بهشت مصطفی گورستان زاهدان خیابان گاراژ

گرگان - گورستان بهائیان و راه جوپاری بهشت زهرا

آمل - موازی استادیوم آمل ، خیابان طالب آملی

شهسوار - قبرستان قدیمی شهر در منطقه ای پرت

همدان - جاده ملایر گورستان باغ بهشت زهرا

ایلام - امامزاده صالح آباد دست چپ روی تپه

ارومیه - روبروی ساختمان صدا وسیما ، بلوار رادیو و تلویزیون و قبرستان شهر

گچساران - قبرستان بهائیان

اراک - اتوبان اراک بجنورد در 6 کیلومتری اراک

منابع

کانون خاوران
//www.khavaran.com/

خاطرات آیت الله منتظری
//www.amontazeri.com/farsi/default.asp

اعدام زندانیان سیاسی
//fa.wikipedia.org/


Share/Save/Bookmark

more from LalehGillani
 
LalehGillani

گمنامان

LalehGillani


لیست چاپ شده در کتاب "آنان که گفتند نه" از جانب سازمانهای سیاسی که اعضایشان در قتل عام جان باختند جمع آوری شده است. به دلایل متفاوتی، نام بسیاری از اعدام شدگان از قلم افتاده است . بزرگترین و مهمترین دلیل این است که حکومت اسلامی چنان لیستی را هرگز انتشار نداده ولی شایعه است که پرونده های اعدام شدگان را هنوز میتوان پیدا کرد...

از جمله دلایل دیگر:

خانواده های برخی از اعدام شدگان از رعب و وحشت رژیم خونخوار، به سازمانهای که فرزندانشان وابسته بودند گزارش اعدام را نداده اند.

سازمان مجاهدین خلق علیرغم تلاش های متداول، با نفرت و غصب برخی از خانواده ها مواجه شده است، خانواده هایی که اعمال رهبران را بعد از انقلاب خیانت به اعضای سازمان تلقی میکنند.

هم چنین در حالی که بعضی از خانواده ها فعالیتهای سیاسی خود را بعد از اعدام عزیزانشان گسترش داده اند، برخی از سیاست دوری کرده و ترجیح میدهند به طور خصوصی عزاداری کنند.

...


Hoshang Targol

Why does any and all serious matter turns into useless farce on

by Hoshang Targol on

these sites?

A) Because they're breathing all that smog in LA.

B) Monarchists STILL don't have a clue exactly what took place in Iran in 1979.

C) They still don't comprehend the fact that IR is a direct product of 35 years of Monarchist despotism.

 I really don't have time for any of this non-sense. People are dying on a daily basis in Iran, and your accusing Fadayies of instigating 17 Sharivar!!!! Please , do grow up.

 


Farah Rusta

Just from memory ...

by Farah Rusta on

There were at least three key assassinations: General Badrehi and his deputy General Beiglari and the third one was on a member of parliament who was an anti-Khomeini cleric named Allameh Daneshi ( he was severely wounded but survived until he was taken directly from his hospital bed to the firing squad and executed while still on the stretcher). 

On no darling I am not talking about that incident in Jeleh Square in which Tudeh and Chereek members fired at the soldier to incite them to fire back.  That is something for the Tudeh party and Co, to answer.

 

FR


Anonymous Observer

Laleh Jaan

by Anonymous Observer on

I checked the list of victims that you provided in the link below.  But I did not see my  cousin's name nor did I see the names of three other victims that I know of.  Because of that, I think that the number of IRI's execution victims should be much higher.  Again, thanks for this important blog.


Hoshang Targol

Dearest FR, could you please enlighten us on this one?

by Hoshang Targol on

"What about the planners of the assassinations in 1978?," would the Massacre of Jaleh Square ( 17th of Shahrivar Jomeh Khonin, be a part of that?),and why does any and  all serious matter turns into useless farce on LA based sites?

And while you're at it when was the last time monarchists worked as equales with any institiuions, Iranian or non-Iranian for documentation of violations of human rights by IRI?

 


Farah Rusta

What about the IRI's victims before 1360's?

by Farah Rusta on

Or perhaps as Kaveh Parsa wrote their blood was not red enough? What about the planners of the Cinema Rex Abadan conflagration (documents show Montazeri was among them)? What about the planners of the assassinations in 1978? What about the executions post 11 Feb. 1979. Karroubi, as Imam's appointed judge issued execution orders) ?

 

 

FR


Veiled Prophet of Khorasan

Laleh Jan

by Veiled Prophet of Khorasan on

 

We should probably have a new blog on the topic of Arabic words. I know there are very strong feelings about this. Yes Arabic words are in "Farsi" without a question. However:

  • There are always equal Persian words. So it is not that we don't have any other way to express our thoughts. In fact if you listen to Persian being recited the sounds are very powerful. Much more so than the Arabic version
  • In some cases the Arabic word is more common. Like "Salam" vs. "Dorood" so I see why someone would use it.  But for more uncommon words many people are as (un)familiar with both version. Arabic is no simpler to understand.
  • Many great Iranian scholars worked hard to clean up Farsi.My grandmother used to say "Baladieh"; we now say "Shahrdari". She would say "Matbakh"; we now say "Ashpaz Khaneh". So the language is evolving or getting cleaned up as we speak.

The Arabic issue is different than English or French in Persian. Arabic was imposed by force unlike other languages. They would cut our ancestor's tongue out just for speaking Persian. The Arabs destroyed much of our Persian language books. If a book was written in Persian or Pahlavi scripts it would be burned.  It was Arab's attempt at cultural genocide. To me accepting Arabic is giving to that tyranny. It is not the same as natural diffusion. Although I admit I find saying "merci" in Farsi pretty strange as well.

Sepasgozaram,

VPK

 

  • Yes Arabic is expressive but so is Persian.
  • T

Hoshang Targol

خاوران سال ۶۷

Hoshang Targol



LalehGillani

Arabic Words in my Farsi

by LalehGillani on

Veiled Prophet of Khorasan asked: “One request please: your Farsi is great but you use a lot of big Arabic words. Why? Our Persian language is quite able to express your thoughts. We don't need Arabic words that infect Persian.”

Arabic words are part of our vocabulary, and quite honestly, Arabic is a powerful, expressive language. The “cleansing” of Farsi from Arabic words has been the long, life endeavor of a few friends and scholars. I have resisted the temptation so far and have been criticized for it.

I used to write the majority of my articles for Iranian.com in English. A few months after the publication of the first few articles, friends and acquaintances who live in Iran complained. “Write in Farsi,” they demanded. “It can be distributed at home.” So I bowed to their wish…


Veiled Prophet of Khorasan

Laleh Jan

by Veiled Prophet of Khorasan on

I speak for myself: I condemn the killing of the leftists. As much as I do not agree with them I still don't want them dead. Rather I would see them become participant in a democratic Iran.

One request please: your Farsi is great but you use a lot of big Arabic words. Why? Our Persian language is quite able to express your thoughts. We don't need Arabic words that infect Persian. 


Veiled Prophet of Khorasan

Harpi-Eagle

by Veiled Prophet of Khorasan on

I would say most likely Mousavi did know. The question is whether he is now trying to help or not. I think he is trying to help keep the IRI in power. By deliberately providing bad leadership to the Greens.   That is option #3. 

LalehGillani

پانویس

LalehGillani


از حضور تمامی دوستان، آنان که با تمجید و پشتیبانی خود به من قوت دادند و آنان که با دیدهای متفاوت و متضاد، محفل بحث و مذاکره را به جوش و خروش انداختند، تشکر میکنم.

چشم براه دیدار مجدد میباشم چونکه مقاله ای تازه در مورد جنبش سبز خواهم نوشت.


LalehGillani

The Future

by LalehGillani on

Ari Siletz wrote: “My feeling is that Iran's green leaders think Khomeini is a historical asset… “

Khomeini is a historical asset to the Green leaders for many reasons. I will address this topic in depth in another article as understanding it is vital to our current struggle and the future of our nation.


oktaby

One need not have

by oktaby on

Mousavi's picture chopping a head, benross. Hitler (minus Eva Brown), bush, or khomeini for that matter did not personally kill people as a matter of punishment or public display. They were all responsible for untold numbers of death. They are more responsible than those that actually pulled the trigger by order.

Ari, the Reagan analogy is less than appropriate. While he was responsible for supply side economics, he certainly did not order mass murders, push a religious agenda or declare war on his own people. He was pushing  "American" idea of capitalism & conservatism. He did love America in his own way. He did produce a few good years and showed prowess in dealing with Soviets (Rikjavic talks) despite speeding up the long term demise of American economy. Khomeini felt "hitchi" for Iran. Absolutely nothing. Declared holy war mainly on his own people and was unquestionably driving an Islamic, anti-Iran (cultural & spiritual) agenda. For him Iran was but a sacrificial lamb for his twisted version of islam (assuming he was not totally sick and actually believed his own nonsense).

Mousavi (khamenei's relative) et al have unequivocally declared their allegiance to khomeini repeatedly and vociferously. Which means their loyalty is to islam first. And yet declared again in the face of our youth getting killed and maimed by the thousands since last year. They were in the know before, during & after and have done nothing of value. Waiting for the politicians to see the damage? Our population has taken immense steps backwards on global stage & economy, country is on the verge of war….If one has not seen the damage, will they ever? will there ever be accountability with this type of benefit of the doubt?

OKtaby


Ari Siletz

Laleh, Iran needs more like you

by Ari Siletz on

My feeling is that Iran's green leaders think Khomeini is a historical asset, much like how Democrats and Republicans alike pay homage to Reagan because there are a lot of uniformed Americans who think he was wonderful. Once Iranians clearly show them that we understand the damage Khomeini did to our country, we may see the green leaders dump their allegiance to Khomeinism. If not, then we know we are dealing with die-hard ideologues and not just run of the mill opportunists.

Meanwhile Khomeini and his actions need to be targeted and targeted fiercely and passionately as you continue to do. I wish more Iranians would be so active in communicating the anguish of the families and friends of Khomeini's victims. This serves justice and also makes it so that green politicians can afford less and less to claim a Khomeini legacy. 

You and I are not so much disgreeing as taking on separate tasks in this fight.

 


LalehGillani

An Unbroken Allegiance

by LalehGillani on

Ari, giving Mousavi the benefit of the doubt is a personal decision, and I must respect your position.

However, any way I look at it, I find him responsible: If he knew about the mass murders and supported his benefactor’s decision, he is guilty. If he had knowledge of what was going on in Iran’s prisons, didn’t agree with the policy but decided to keep quiet for any reasons and justifications, he is negligent and liable for derogation of duty, the duties of the office he held as the Prime Minister of Iran.

If he had no knowledge of the events, he was incompetent and unfit to hold such an office. If he isn’t criminally liable, he has political responsibility for the crimes simply because he was the Prime Minister of Iran.

The more we learn about the mass murders, the more it becomes plausible that a large number of high ranking officials within the Islamic Republic had direct knowledge of the event. Given his close relationship with Khomeini and the affection that they shared, it is hard to believe that Khomeini would order total secrecy from the Prime Minister.

Ominously, Mousavi has never recognized the grief of our families and has never set foot on Khavaran. He has stayed true to his allegiance towards Khomeini…


benross

میر حسین موسوی روزنامه " کیهان" شهریور سال ۱۳۶۰

benross


This proves nothing. Do you have a picture of Moosavi cutting the head of a mortad? I bet you don't Lalleh.

The common sense is always the victim of pre-conceived allegiances. We go as far as it takes to justify a random thought.


Harpi-Eagle

One of two cases ...

by Harpi-Eagle on

The way I look at it, it's one of two cases:

1) Mousavi had no knowledge of this masacre even though he was the prime minsiter.  Conclusion, he is guilty of being a complete moron.

2) Mousavi knew all about the murders of 67.  Conclusion, he is guilty of being a lier and murder accomplice.

In wither case, is this the kind of leader our people deserve after IRI is gone?  Not in my book.

Payandeh Iran, our Ahuraie Fatherland


Hoshang Targol

یکی‌ از احکام جمهوری اسلامی و اسلام این است که هر کس در برابر ای

Hoshang Targol


میر حسین موسوی " روزنامه کیهان" سال ۱۹۸۱ میلادی ( ۲۹ شهریور ۱۳۶۰) :
یکی‌ از احکام جمهوری اسلامی و اسلام این است که هر کس در برابر این نظام عادل جمهوری اسلامی بایستد - باید کشته شود و زخمی آنها هم باید زخمی تر شوند تا بمیرند. این حکم اسلام است که از اول بوده و تا پایان هم خواهد بود (میر حسین موسوی روزنامه " کیهان" شهریور سال (۱۳۶۰)


Ari Siletz

Laleh, benefit of doubt

by Ari Siletz on

Here's an Aug 2010 Asia Times article by journalist Omid Memarian who won the 2005 Human Rights Defender Award. Memarian is open to doubt regarding the extent of Mousavi's involvement in the 1988 executions.

 

Excerpt:

"Recently, on the occasion of Reporters' Day in Iran, he [Mousavi] addressed a group of newspaper editors, journalists, and families of arrested journalists. "We must view the 1988 events through their own historical vantage point and then ask whether the cabinet had any knowledge about these events or not? Did it play a role? Was it possible at all for it to interfere? Is there any mention of the cabinet in the documents and rulings?" said Mousavi. "

 

Documents and proof would put doubts to rest one way or the other. Meanwhile Mousavi's flip-flopping on the issue can be chalked up to politics, and as Memarian shows in his article Mousavi is operating in a pretty nasty political labyrinth.  It reminds me of stories where some idiot makes a pact with the Devil for a small gain, unaware of the uncontrollable moral consequences..


LalehGillani

اسامى ٤٤٨٤ اعدام شدگان قتل عام سال ١٣٦٧

LalehGillani


اين ليست در سال ١٣٧٨ در كتابى تحت عنوان "آنان كه گفتند نه" با مقدمه ای و توضيحاتى در مورد چگونگى جمع آورى اسامى و با ذکر منبع و نقل ملاحظا ت توسط انجمن دفاع از زندانيان سياسى و عقيدتى در پاريس منتشر شد.

//www.irhumanrights.com/4484.pdf


Khers

خوب این آقای کیو دلش فقط برای اون ایرانیهأی میسوزه

Khers


که میشه ازشون برای اراجیف تبلیغاتی بر ضدّ شیطان بزرگ استفاده کرد.  هزارها ایرانی‌ به دست جمهوری اسلامی اعدام شده‌اند.  هزارها ایرانی‌ شکنجه شدند، اعدام شدند و در گورستانهای بی‌ نام و نشان دفن شدند. جناب کیو تا الان یک کلمه همدردی با اینها نشان نداده و وقتی‌ هم دربارهٔ آنها کسی‌ چیزی مینیویسه"lol" میکنه و خنده‌اش میگیره.  ولی‌ برای فلسطینیها خوب اشک میریزه و بلاگ مینویسه و گشتاپو بازی در میاره که کی‌ طرفدار اسرائیل هست و کی‌ نیست.   ما تا زمانی‌ که این ضدّ ایرانیهای عرب پرست و عرب صفت را در کشورمان داریم اندر خمّ همین کوچه خواهیم بود. 


LalehGillani

Ari & VPK

by LalehGillani on

Gentlemen, here is something to put your benefit of the doubt to rest:

Geoffrey Robertson, an attorney specializing in human rights law, was asked by the Washington-based Boroumand Foundation to investigate the mass executions. Boroumand Foundation is a human rights organization funded by Iranian exiles. Robertson has served as an appeal judge for the UN in several occasions investigating war atrocities.

According to a detailed report published by Geoffrey Robertson, the prisoners were executed for refusing to recant their political and religious beliefs.

Robertson also has revealed that in an interview given to Austrian television in December 1988, Mousavi tried to defend the mass executions of the prisoners. "We had to crush the conspiracy," said Mousavi. "In that respect we have no mercy."

Now you are waiting for this “Savior” to cleanse himself and deliver democracy to Iran?


comrade

این عکس واسه یه مقاله راجع به خلای مسجد شاه خوبه

comrade


 

 

ایکاش نوشتار ارزنده تان را به تصویرِ منحوسِ آن گورکن خبیث ملوّث
نمیکردید. که فارسیش می‌شه: بی‌ زحمت، عکس اون مرتیکه گور به گوری رو از
اون بالا وردارین

"Learning carries within itself certain dangers because out of necessity one has to learn from one's enemies."



 


yousef

Contrast the cowardism of the old "LOL"ing agent of islamist

by yousef on

 Regime, hiding in the west, under the fase ID of a single letter word, with the bravery of the Brave, bright, Young Iranians who chose the gallows of the Islamist Khalifa to betraying their country and ideals, then you know who the future Iran belongs to!

Long Live Iran!

Down with theislamist regime!


Ari Siletz

VPK,

by Ari Siletz on

Giving the benefit of the doubt is my attitude also. Montazeri did not rescue a single life with his protests. Though his hope may have been for others to follow his example, he miscalculated the situation. The only thing he ended up rescuing was his own conscience. This against the lives he could have saved or  the freedoms he could have nurtured. Sacrificing one's conscience to the long term interests of a nation is the heaviest burden of all for a person of high morals, but such are the demands of leadership. Needless to add, the type of leader who is capable of disengaging his conscience for the sake of a perceived necessity is also a great danger to the people. That is the dilemma that drives Iranians to wish for a saintly but all powerful oxymoron like Emam Zaman. 

Veiled Prophet of Khorasan

"Q"

by Veiled Prophet of Khorasan on

 

You *are* Arab in heart more than self admitted ones. You are not fooling anyone. I have heard you cry for the Palestinians over and over. But be indifferent to Iranians and totally unwilling to condemn IRI.


Veiled Prophet of Khorasan

Ari

by Veiled Prophet of Khorasan on

 

Very good points on Montazeri and Mousavi. I wish Montazeri had kept things to himself. Then reformed the IRI when he became the VF. It is all over now. 

I am willling to give anyone the benefit of the doubt. If  anyone would help replace IRI with something decent they deserve a break.

VPK 


LalehGillani

The law of Qisas

by LalehGillani on

Divaneh wrote: “I also hope that we can let go of Qisas and remove the death penalty from our penal system.”

The law of Qisas is a medieval system of “justice” that belongs to the darkest times of human history. The foundation of Islamic “justice” is based on this approach. As long as Muslims rule Iran, we must use their own laws to seek justice. Once overthrown, they will be prosecuted under the international laws governing crimes against humanity.


LalehGillani

The Reversal of Mass Murder

by LalehGillani on

Mass murder of political prisoners can’t be reversed even if Ayatollah Montazeri had become the Supreme Leader of the country and had turned Iran into a democracy. Realizing this plain fact, he did what his conscience told him to do: To speak out against the mass murder. On the other hand, the likes of Mousavi whether they went along with it, participated in it, or simply ignored it, they became accomplices to crimes against humanity.