باران سنگ

باران سنگ
by gheyaspour
17-Jul-2010
 

خدای را نفس می‌کشد هنوز

و بشارتی که با او وعده میرفت

سنگین و درد مندانه در قعر جانش.

 

پاداش زیستنی

تنها

به هیبت یکی‌ انسان،

کفر بودن

به تناسب یکی‌محتاج؟

 

کوچه را باران سنگ است

و هوای خاطره خالیست،

 

غباری در میانه و

انسانی‌در برابر،

 

چراغ "فریضه" بیدار است!

 

و شعله‌های گناه

که در هوای نفس جاریست

 

و پاداش ها

عزمها

بزمها

به خاموش کردن یکی‌فریاد!

 

خدای را نفس می‌کشد هنوز

و بشارتی که با او وعده میرفت

سنگین و درد مندانه در قعر جانش

 

تمنای خواستنی چنین

در ماندن،

یا حس خونبار رفتن

به سر‌انجام درد؟

 

کوچه را باران سنگ است.


Share/Save/Bookmark

Recently by gheyaspourCommentsDate
مرغ فریاد
-
May 24, 2010
در انتظار بهار
1
Mar 17, 2010
فصل نو
-
Feb 17, 2010
more from gheyaspour