ای گل تکوین همه از آن تو
جنبش هر ذره به فرمان تو
پاک و منزه ز قیاس و خیال
فخر و بزرگی و شکوه و جلال
آنچه نگنجد بخیالم توئی
بر همه اجسام مثالم توئی
آتشی افتاده به جان و دلم
زینهمه حیرت که شده حاصلم
راز محبّت بمن آموختی
شعله زدی جان مرا سوختی
حکمت گفتن به زبانم زدی
قفل تکلم به دهانم زدی
ای تو همه من سخن اغاز کن
قفل سکوت از لب من باز کن
خواهم از این جام لبی تر کنم
شطح تو را معنی دیگر کنم
خواهم از این دام قضا پر کشم
پر کشم و برّ همه جا سر کشم
پر کشم آنجا که بغیر از تو نیست
گم شوم انسان که ندانند کیست..
کوه شوم در دل یک ذره ای
بحر شوم در تن یک قطره ای
محو شوم در تو بدانسان که من
نشنوم از غیر تو صوت و سخن
پر شده از چون و چراها دلم..
زینهمه اسرار چرا غافلم؟
غرقه اسرار نهان گشته ام
محو چنین حیرت از آن گشته ام
طرفه سوالی که مرا در دل است
پای خرد نیز مرا در گل است
همسری ذره و کیهان ماست
مو به تنم راست از این ماجراست
مانده بدل این سخنم بی جواب
ذره کجا و صفت آفتاب؟
در دل یک ذره چهها کرده ای؟
چرخه و زنجیره بپا کرده ای
گردش یک ذره نگر در حیات
مانده در او گردش یک کاینات
گر بشکافی دل ذرات را
نفی تو مثبت کند اثبات را
آنچه به افلاک به گردش بود
در دل یک ذره به چرخش بود
آنچه به یک ذره نهان گشته است
در همه افلاک عیان گشته است
آنچه به افلاک همایش دهد
گردش یک ذره نمایش دهد
کیست در این گستره معمار عشق
غیر توای نقطه پرگار عشق؟
کیست کز او برّ همه عالم مدام
گردش و چرخش همه در یک نظام
ناظم زنجیره این چرخه کیست؟
عامل پیدایش این چرخه چیست؟
عشق به صد طعنه چنین گفت راز:
کرد مرا معنی این نکته باز
ذره ز خورشید ندارد فراق
این دو بود تا بابد هم ایاق
ذره که هرگز نبود در حجاب
قدرت او نیست کم از آفتاب
حجم جهان نیست بجز غره ای
کلّ جهان نیست بجز ذره ای
تا که رسیدی به خط انتها
نیک نظر کن که بود ابتدا
مقصد ما فاقد بعد و فضاست
آنچه که محدود بود عقل ماست
ذره چو بر خواست رها میشود
مبدا ما مقصد ما میشود
آنچه طفیل است همان جسم ماست
مانع وصل من و ما اسم ماست!
ور نه من و تو همه یک ذره ایم
باطن دریا و ولی قطره ایم
گرچه که خردیم، کلانیم ما
ما ز خداایم و همانیم ما....
عشق به دنبال سخن باز گفت
باز چنین نکتهای از راز گفت
ما ز کجا ریشه گرفتیم و اصل؟
ریشه بود بر تنه اصل، وصل!
ذره چو از هسته جدا میشود
چون به خود آید چو خدا میشود
اوّل و اخر همه از ذات اوست
هر چه که بینی همه آیات اوست
جوشش عشق است که جان میدهد
هستی و مستی به جهان میدهد
محمود سراجی
م س شاهد
www.mahmoudseraji.com
Recently by Mahmoud Seraji | Comments | Date |
---|---|---|
ترانه های فراق ۸ | 18 | Nov 27, 2012 |
ترانه های فراق ٧ | 23 | Nov 21, 2012 |
ترانه های فراق ٦ | 16 | Nov 15, 2012 |
Person | About | Day |
---|---|---|
نسرین ستوده: زندانی روز | Dec 04 | |
Saeed Malekpour: Prisoner of the day | Lawyer says death sentence suspended | Dec 03 |
Majid Tavakoli: Prisoner of the day | Iterview with mother | Dec 02 |
احسان نراقی: جامعه شناس و نویسنده ۱۳۰۵-۱۳۹۱ | Dec 02 | |
Nasrin Sotoudeh: Prisoner of the day | 46 days on hunger strike | Dec 01 |
Nasrin Sotoudeh: Graffiti | In Barcelona | Nov 30 |
گوهر عشقی: مادر ستار بهشتی | Nov 30 | |
Abdollah Momeni: Prisoner of the day | Activist denied leave and family visits for 1.5 years | Nov 30 |
محمد کلالی: یکی از حمله کنندگان به سفارت ایران در برلین | Nov 29 | |
Habibollah Golparipour: Prisoner of the day | Kurdish Activist on Death Row | Nov 28 |
ذره چو از
armin_abdehouFri Nov 02, 2012 01:49 PM PDT
ذره چو از هسته جدا میشود
چون به خود آید چو خدا میشود
درود بر معمار عشق
یکی از بهترین ها و زیباترین ها
را خواندم
ذره چو بر خواست رها میشود
مبدا ما مقصد ما میشود
الحق که کلامتان نور است
و بر اندیشه می تابد
با عشقی بیکران به استاد و عارفِ وارسته ، جنابِ سراجی
آرمین عبدهو
طرفهسوالی?
ChupaunSat Mar 20, 2010 01:14 PM PDT
"Torfeh" means "new."
So it means:
New question in my heart that the mind can't find the answer to.
Reference to seeking enlightenment thru love as opposed thru mind in the tradition of Sufism always persecuted by authorities for seeking the meaning of life.
معمار عشق
moj101Tue Mar 16, 2010 09:32 PM PDT
Can't get any more beautiful than this...... Lovely poem, so true, so real, so very close to the heart!!! Thanks for sharing this with the world!!! Anyone who is unable to read Farsi is missing out on some of the most beautiful poetry ever written...
طرفهسوالی?
Multiple Personality DisorderSun Mar 14, 2010 09:31 PM PDT
What does that mean?
نوش...
PiyalechiSun Mar 14, 2010 09:54 AM PDT
یاران،
نوشانوش و نوش…
که چون ارشمیدس باهوش!
که برهنه شد دیده در آفاق
با فریاد و آبروریزی و جوش و خروش!
برون از خزینه مسئل و اسئال
پرید و دوید
بدون لُنگ و یا هیچ چیزی روش!
که یافتم ایهالناس،
نوش…
مهربانان، یافتم…
آی که چه و چجوری یافتم،
آن آشکار نشانِ
ضمیر من مغشوش…
همان موقع،
همان وقت،
همان دم…
که حِق حقه های گریه،
و قَه قهه های خنده،
همان یک و یکدیگر و یکسانند.
نوش…
همان آن و همان وقع است،
روحا
که خود و او را
با حزن و شعف
چون عرفات
چون که یافتم
خواهی یافت…
بنوش…
حکم راستی مست می را،
می گفتی،
ای صنم… نوش…
پس حالایمان نشان،
از دُرِّ روانت،
نوش…
دُرّتِ اشک روان حکایت،
به دیدارگه شمع و باده را
ای فروزان نور روز
که دانسته ای و دانی
همه آن که گفته ام
و نه هنوز…
نوش…
//negahi.com/wordpress/?p=1209#comment-3496
Delamo Bord
by Jahanshah Javid on Sat Mar 13, 2010 10:02 AM PSTجوشش عشق است که جان میدهد
هستی و مستی به جهان میدهد
دلنشین
Arash Monzavi-KiaFri Mar 12, 2010 09:41 PM PST
به مثال "زهره و منوچهر"
بسیار زیبا و دل انگیز!
KooshanFri Mar 12, 2010 08:42 PM PST
ای که تویی مونس تنهاییم
برّ تو گشاده همه رسوأییم
دیده گشودم ز تمنای وصال
با کرم و لطف ببخشیدیم آزادیم
powerful
by mina64 on Fri Mar 12, 2010 04:51 PM PSTپر شده از چون و چراها دلم..
زینهمه اسرار چرا غافلم؟
شعری بسیار زیبا و پرقدرت که از اسرار نهفته صحبت میکند و انسان را به فکر وامیدارد.. Loved it
Minoospellerberg So
by Minoospellerberg on Fri Mar 12, 2010 04:33 PM PSTMinoospellerberg
So beautifull and profound. Love it.
آنچه نگنجد بخیالم توئی
بر همه اجسام مثالم توئی
آتشی افتاده به جان و دلم
زینهمه حیرت که شده حاصلم
Nice....
by Chupaun on Fri Mar 12, 2010 03:11 PM PSTآنچه به یک ذره نهان گشته است
در همه افلاک عیان گشته است
آنچه به افلاک همایشدهد
گردش یک ذره نمایش دهد
Beautiful Erfani poem. This is quantum physics in poetry - Powerful.
میرزا، همه گوش؛ میرزا، همه چشم
میرزاقلندرFri Mar 12, 2010 01:07 PM PST