گلشیفته در قمارخانه

تلاش برای کاهش سکسیسم‌ مهیبی که نظام و اسلامش همواره تلاش کرده‌اند ذهن ما را دچارش کنند


Share/Save/Bookmark

گلشیفته در قمارخانه
by Mahmoud Farjami
29-Jan-2012
 

نخستین چیزی که به محض دیدن عکس جنجالی گلشیفته فراهانی به ذهنم آمد این بود که چه عکس قشنگی!

نورپردازی نرم به خصوص بر روی شانه‌ها، ارتفاع لنز و در مرکز بودن همزمان چشمها و سینه، آن حالت نگاه گلشیفته و البته بدن زیبا و روی فرمش تحسین‌برانگیز بود و هست. اینها را برای این نمی‌گویم که غیرمستقیم پیام بدهم “آه من چه روشنفکرم” – خوشبختانه یا متاسفانه، کسی که عمده کارهایش مکتوب و منتشر است با گنده‌گویی درباره خودش فقط بساط مضحکه درست می‌کند. یکی هستم مثل بقیه ایرانی‌ها، بزرگ شده در همان سنتهای مردسالارانه و نگاه جنسی و پر از عقده های سرکوب شده ناشی از زندگی در حکومتی توتالیتر-مذهبی. حتی گاهی اوقات که در آرشیو وبلاگ دنبال چیزی می‌گردم به مطالبی تا آن حد سخیف (و بعضا حاوی شوخی‌های جنسی) برمی‌خورم که متعجب می‌شوم چطور چنان چیز احمقانه‌ای به ذهنم رسیده بوده، چه رسد به اینکه منتشرش هم کرده‌ام.

با این حال آدیمزاد قرار است رشد کند، بهتر زندگی کند و بیشتر بفهمد. جبر زمانه و زمینه تعیین کننده همه چیز نیست و نباید باشد، اگر چنین بود حداکثر فهممان از آزادی و تمدن و دانش باید در حد اواخر دوران ناصری می‌بود. قبول حماقت چیزی‌ست و ادامه دادنش حرفی.

وقتی که طاهره قره‌العین در سال ۱۲۶۴ قمری در بدشت در میان مردان ظاهر شد و فقط روبنده از رو گرفت، نه فقط جمع حاضر مبهوت شدند که فتنه‌ای عظیم ابتدا منطقه بدشت و سپس بسیاری از مناطق ایران را در برگرفت. پنجاه سال بعد دیدن زن بی‌روبنده در تهران ممکن بود و هشتاد سال بعد دیدن زن باروبنده در دهات ایران هم نادر بود. علی الظاهر بر سر مسائل مربوط به زنان و به خصوص حجاب، مسائلی از قبیل عرف جامعه، سطح سواد و شعور عمومی، و زور دولت بیشتر تعیین کننده است تا “فطرت بشری” و حکم الهی و داستان‌هایی از این دست.

دو دهه بعد از آنکه دیدن بدن عریان زنان از طریق ماهواره و اینترنت و دستگاه‌های پخش خانگی در تلویزیون‌ها و مانیتورهای خانه‌های بسیاری از ایرانیان به امری عادی (یا ممکن) تبدیل شده است، دیدن بدن عریان بازیگری جوان نباید امری عجیب تلقی شود. آن هم در میان افرادی که قاعدتا با همان رسانه و ابزاری که توانسته‌اند عکس بازیگر ایرانی را ببینند تصاویر مشابهی از بهترین بازیگران خارجی را هم دیده‌اند. آن هم در حالت‌هایی نه چنین ساده و غیراروتیک و کوتاه، بلکه کاملا اروتیک، فعال و بلند مدت.

ظاهرا همگی متفق‌القولند که قضیه صرفا بدن و دست و پستان نیست. جامعه‌ای اگر با چند ثانیه از نصف گلشیفته تب کند لابد با چند دقیقه از کل مونیکا بلوچی خواهد ترکید! هیچ‌کدامشان هم که در میدان آزادی برهنه نشده‌اند. هر دو در راه دورند .

واکنش شدید نسبت به هر موضوعی، چه موافق و چه مخالف، نشان از آن دارد که با آن کنار نیامده‌ایم. عریان شدن گلشیفته از همین دست است و واکنش‌های شدید نسبت به عملش، پیش از هر چیز نشان از جامعه‌ای دارد که ذهنش به طرز بیمارگونه‌ای دچار بدن و جنسیت است. چیزی که برای خودمان البته در زمره “چه حاجت به بیان” است؛ و پیشتر در ماجرای انتشار فیلمی خصوصی حاوی نزدیکی جنسی بازیگر درجه دوم-سوم تلویزیون ایران با دوستش، چنان انفجاری رخ داد که قصه از “عیان” بودن هم گذشت.

کار گلشیفته به نظر نمی‌رسد ربط چندانی به کار علیا ماجده المهدی داشته باشد، دختر بسیار جوانی که عکسی کاملا عریان از خود در وبلاگ “شخصی‌”اش منتشر و قید هم کرده بود که “در اعتراض” به بنیادگرایی، سکسیسم، نقض آزادی‌های اجتماعی و امثال اینها این کار را انجام می‌دهد. گلشیفته کارش سینماست و یکی از ملزومات بازیگری سینما در دوران کنونی عریان شدنست، ربطی هم به مرد و زن بودن ندارد. ثانیا این کار را نه به صورت فردی که همراه با جمعی دیگر انجام داده در پروژه‌ای گروهی (و با فکر دیگری). ثالثا نه قیدی بر آن گذاشته و نه مخاطب خاصی را نشان کرده. رابعا (و شاید از همه مهمتر) مثل علیا از مرکز فشار و حادثه آن را منتشر نکرده، در غرب است و –نسبت به علیا- در امن و راحت.

البته از آن سو هم می‌توان قضیه دید و به فرق‌ها –منصفانه- اضافه کرد. مثلا: گلشیفته هنرمندی مشهور و شایسته است که بدون چنین کاری هم شهرت و محبوبیت خود را داشت در حالیکه علیا بدون آن عکس، دختری بود کاملا گمنام و کم اهمیت.

تنها شاید از یک جهت علیا و گلشیفته اشتراک داشته باشند: واکنش تند، شدید و عمدتا حماقت‌آمیز جامعه‌ای مسلمان/خاورمیانه‌ای (که اتفاقا پیشینه‌ی تمدنی چند هزار ساله‌ی گوش فلک کر کننده‌ای هم دارند).

اینکه تاپ‌لس شدن و چند ثانیه‌ای به دوربین زل زدن یک “بازیگر” زن در یک پروژه تبلیغاتی گروهی، در شرایط سال ۲۰۱۲ ایران، تبدیل به دغدغه‌ی فکری ایرانی‌ها شود عبرت برانگیز و اسف‌ناک است. بیشتر از اینش به نظرم داخل شدن در قماری‌ست که قطعا یک برنده همیشگی دارد: صاحب قمارخانه.

کم کردن حساسیت جنسی، رهاکردن این قصه و موارد مشابه، و تلاش برای کاهش سکسیسم‌ مهیبی که نظام و اسلامش همواره تلاش کرده‌اند ذهن ما را دچارش کنند، شاید بهترین راه و در حکم بیرون آمدن از قمارخانه باشد.

محمود فرجامی
www.debsh.com


Share/Save/Bookmark

Recently by Mahmoud FarjamiCommentsDate
قصه‌ی قسمت
-
Jul 30, 2012
اولین سوره برای اسلام رحمانی احمد (ص)
4
Oct 04, 2010
شرمندگی با صدای بلند
12
Jul 11, 2010
more from Mahmoud Farjami
 
default

Please see my little poem

by ahosseini on

 گلشيفته گلشيفته 

Believe in a democracy that leaders and representatives are controlled by members at all times.


Jahanshah Javid

هنوز خیلی مانده به آنها برسیم

Jahanshah Javid


ممنون از نظراتت که پر از حرف حسابه. بخصوص این اشاره ات به "واکنش تند، شدید و عمدتا حماقت‌آمیز جامعه‌ای مسلمان/خاورمیانه‌ای (که اتفاقا پیشینه‌ی تمدنی چند هزار ساله‌ی گوش فلک کر کننده‌ای هم دارند)".

اینگونه واکنش ها نشان میدهد که برهنگی برای ما هنوز مساله ایست شرم آور و خیلی راحت هر نوعش را فحشا و پورنوگرافی تلقی میکنیم، و زنان ایرانی را هدف بدترین دشنام ها قرار میدهم. انگار هر ایرانی مامور حفظ ناموس کل زنان ایرانی ست. آزادی و حق انتخاب انسان ها (بویژه برای زنان) در فرهنگ ما معنی ندارد.

بیشتر جمعیت دنیا مشکلی با پوشش یا برهنگی، در صحنه زندگی یا هنر، ندارد. هنوز خیلی مانده به آنها برسیم.