پلنگ و آهو ۳


Share/Save/Bookmark

پلنگ و آهو ۳
by Mahmoud Seraji
18-Jul-2012
 

پلنگ از نگاه ملتمس دلدار دلش بدرد آمد و با شرمندگی آن دو محبوب را ترک کرد و راه بیابان در پیش گرفت تا چاره ای به درد ناعلاج خود بیابد.

*************

قصه‌ای دیگر ز آهو بشنوید
بشنوید آن را که مادر مرده دید

زانوانش بی‌رمق بود و فلج
گوییا اعصاب پایش کرده لج

اختیار دست ‌و پایش را نداشت
گوییا صد من به هر پا وزنه داشت

تا پلنگ از پیش آهوبچه رفت
گوییا در خواب دیده آنچه رفت

باورش هرگز نمی‌شد کار او
در تعجب مانده از کردار او

او چرا این لقمه‌های چرب را
بر خلاف خوی خود کرده رها

او چرا این‌سان به سرعت می‌دوید؟
بعد از آنکه ندبه‌هایم را شنید؟

گر جدا می‌کرد بند از بند من
هم مرا می‌خورد, هم فرزند من

کس به فریاد دل من می‌رسید؟
کس فغان و ناله‌ام را می‌شنید؟

در تحیر مات و حیران مانده بود
این یکی را تاکنون ناخوانده بود

جز خداوندی که باران می‌دهد
اینهمه شیرم به پستان می‌دهد

شکر ایزد کرد کای عالیجناب
ای که فرمودی دعایم مستجاب

من چه سان لطف تو را جبران کنم
امر کن تا جان خود قربان کنم

لانه‌ی من از گل شبدر پر است
دور تا دورش مثال آخور است

یک قدم بر کلبه‌ی ما رنجه کن
کلبه‌ام را غرق عطر غنچه کن

از سرت تا پا تمیزت می‌کنم
خویشتن را من کنیزت می‌کنم

بسترت را می‌نهم از برگ کاه
تا که راحت‌تر بخوابی تا پگاه

مثل گل زیبا بسازم جای تو
با حنا رنگین بسازم پای تو

استراحت کن مثال خانه‌ات
شیر آهو می‌دهم صبحانه‌ات

گر بخواهی شهدخوش، طعم عسل
از شکاف کوه آرم یک بغل

آب چشمه از سر کوه آورم
چرک و خاک از دست و پایت می‌برم

**********

حرف کفرآلود آن آهوی مست
بر دل افلاک و مافیها نشست

کهکشان‌ها تا که صوت او شنید
پاسخ لبیک از هر جا رسید

این ندا آمد ز سوی آسمان
کای تو ما را بهترین ِ میزبان

من کنون در کلبه‌ات هستم مقیم
از گل شبدر شنیدم آن شمیم

در تمام عرصه و فرش زمین
کلبه‌ات شد قلعه‌ی حصن حصین

در پذیرایی داغ و گرم تو
بوی عشق آید ز لحن نرم تو

یک چنین مهمانی شاهانه‌ای
کس ندیده جز به یک افسانه‌ای

در اساطیر خدایان نیز باز
کس ندیده از کسی این پیشواز

زین تقاضا قدسیان رقص آمدند
با ملایک در ترقص آمدند

یاد داری قصه‌ی چوپان و شاه؟
دید موسی یک شبانی را به راه؟

دعوتت پیرایه‌ای در بر نداشت
فکر یک تن واسطه در سر نداشت

گفته‌ات چون از جگر برخاسته
می‌پذیرم بی حضور و واسطه

خانه‌ی مخروبه جای پای من
در دل بشکسته باشد جای من

هرکجا قلبی شکست از روزگار
دست من آید به ترمیمش به کار

هر دلی تنها شود یار منست
رفع تنهایی از او کار منست

من به دلهای پریشان می روم
تا که آن تک‌ناله‌ها را بشنوم

هر که در تنهایی‌اش خواند مرا
مستجابش سازم امیال ورا

صد فرشته حافظ جانت شوند
میزبانی کن که مهمانت شوند

میزبان ما ز مهمان‌ها سر است
حرف‌های بی‌ریایش گوهر است

هم شبانی، هم تو موسایی مرا
می پذیرم دعوتت را بی ریا

از دلت بیرون بکن این بار غم
هرچه خواهی وصله زن بر چاروقم

هر چه بر مهمان کنی لطف و کرم
این کرم را تا ثریا می‌برم

تو کجا و آن شبان، وآن رابطه
تو مرا خواندی به خود بی‌واسطه

آنکه قلبش را سپارد دست عشق
وآنکه بی ساغر بگردد مست عشق

ما زبان حال او را بشنویم
آنکه دارد حرف با ما بشنویم

قلب آهو گرم شد از ماسوی
قوت زانو گرفت از این ندا

تا به پایش باز شد یک ذره جان
لنگ‌لنگان شد به آن مسلخ روان

بچه آهو بی‌خیال از ماجرا
پوزه می‌مالید جای رد پا

بوی او بس آشنا آمد ورا
گوییا بوی پدر آید ورا

بوی مطبوعی که او بوییده بود
هم ز مادر هم ز صحرا دیده بود

محمود سراجی
م.س شاهد
دنباله حماسه پلنگ و آهو در چند روز آینده


Share/Save/Bookmark

Recently by Mahmoud SerajiCommentsDate
ترانه های فراق ۸
18
Nov 27, 2012
ترانه های فراق ٧
23
Nov 21, 2012
ترانه های فراق ٦
16
Nov 15, 2012
more from Mahmoud Seraji
 
Mahmoud Seraji

ممنونم سرکار خانم علیزاده ،

Mahmoud Seraji


منت پذیر این بزرگواری و فرزانگی شما هستم  با احترام محمود سراجی 

parvin alizadeh

استاد

parvin alizadeh


استاد سراجی
ارجمند، پدر عزیزم، غوغایی از حال آن دلداده به پا شده است، که همراه با
قصه ای از حیرانی آن آهوی بی خبر از همه جا، مانند صدای خروشان آبشاران
زیبا و هراسناک می نماید. اما فرو می ریزد که به دامان پر مهر مادر طبیعت
بازگشتی شیرین دارد و سخن با حقتعالی آغاز می کند، تا سر و راز آنچه طوفانی
گذرا بود را بیابد،،،

آنکه قلبش را سپارد دست عشق

وآنکه بی ساغر بگردد مست عشق

ما زبان حال او را بشنویم

آنکه دارد حرف با ما بشنویم   

با احترام، پروین علیزاده

 


Mahmoud Seraji

خانم دکتر پریدخت عزیز

Mahmoud Seraji


شما همیشه بمن و اشعارم لطف دارید و این خود باعث  دلگرمی است  ، شاد باشید 

Paridokht

درود

Paridokht


به به چه زیبا و بی تکلف است میزبانی آهو ... دست مریزاد استاد 

 آنکه قلبش را سپارد دست عشق

وآنکه بی ساغر بگردد مست عشق

ما زبان حال او را بشنویم

آنکه دارد حرف با ما بشنویم


Mahmoud Seraji

و درود و سپاس

Mahmoud Seraji


سرکار خانم مینای عزیز ، یار همیشه همراه درود بر شما 

mina64

.درود و سپاس

mina64


بسیار زیباست...درود و سپاس جناب سراجی بزرگوار

هرکجا قلبی شکست از روزگار
دست من آید به ترمیمش به کار

هر دلی تنها شود یار منست
رفع تنهایی از او کار منست


Mahmoud Seraji

سرکار خانم بهرخ مهنا

Mahmoud Seraji


بانوی فرهیخته و فرزانه  الطاف گرم و مهنای تان را با تمام وجودم لمس و ارج می نهم ... محمود 


Mahmoud Seraji

سرکار خانم اسپلربرگ

Mahmoud Seraji


 حضور شما موجب دلگرمی است امتنان مرا بپذیرید   محمود 


Mahmoud Seraji

استاد محترم جناب دکتر علا

Mahmoud Seraji


با درود ... چه افتخاری نصیب بنده شد  که زیارت تان میکنم قطعا این سعادت را برای بار دوم مدیون سایت وزین ایرانیان هستم  پاینده باشید با احترام محمود سراجی 

Mohammad Ala

با سپاس.

Mohammad Ala


استاد دست شما درد نکند.


Minoospellerberg

Beautiful - Thank you!

by Minoospellerberg on

Minoospellerberg

 یاد داری قصه‌ی چوپان و شاه؟

دید موسی یک شبانی را به راه؟

 


Behrokh Mohanna

درود بر شما

Behrokh Mohanna


درود بر شما استاد سراجی عزیز و بزرگوار. مانند همیشه بی نقص و پر محتوی سروده اید. بسیار زیباست و عمیق. قلمتان همواره جاری و جاوید باد.

 


Mahmoud Seraji

ممنون سجاد کهنسال عزیز

Mahmoud Seraji


خوشحالم که شاعر جوانسال ما سجاد گرامی  حماسه پلنگ و آهو را دنبال میکنند ، دنباله این تراژدی در روز های آینده تقدیم خواهد شد   محمود سراجی :" م.س شاهد " 

sajjad kohansal

درود بر جناب دکتر سراجی عزیز

sajjad kohansal


زنده باشید جناب استاد

واقعا که تصویر زیبایی رو در مخاطب ایجاد میکنید

قلمتان ستودنیست و آموختنی

بی صبرانه منتظر ادامه شعر زیبایتان هستیم

زنده باشید استاد