بیشتر مخاطب ترانه های فارسی شخص "یار " یا "دلبر و دلدار " می باشد (اعم از بی وفا و وفادار) ولی گاهی مخاطب این گونه ترانه ها محل خاصی می باشد که خواننده به علت خاطره خوش و یا چیز دیگر از آن محل به عنوان مخاطب ترانه ها یاد می کند ٬ مانند لب کارون مرحوم آغاسی ٬ یا جزیره کیش خانم سپیده و یا حتی دبی دبی جناب اسی . امروز به سراغ ترانه از این جنس می رویم و مخاطب اصلی آن یعنی فرودگاه ال ای اکس . ترانه "لس آنجلس" از آلبومی به همین نام از خانم شراره و البته با شعر و موسیقی سلطان پاپ ایران شهرام شب پره و تنظیم جناب شوبرت آواکیان
مقدمه و تاریخچه :
طبق اسناد و کتب موجود اولین کسی که زبان فارسی را مورد عنایت قرار داد ٬ نصرالله منشی بوده که با ترجمه کردن " کلیله و دمنه " کلی کلمات عربی را به زبان مادری چپاند و اولین سنگ این بدعت را گذاشت . بعدها شعرا و نویسندگان برای اینکه نشان بدهند خیلی کارشان درست است و حالیشان است و آدمهای با کلاسی هستند ٬چپ و راست به چپاندن و تنقیه کردن لغات عربی در نوشته هایشان ادامه دادند و نام این صنعت را گذاشتند " ملمّع " یعنی "چیزی را پر نور و منور گردانیدن . جای دوری نروید از همین " الا یا ایها الساقی " خواجه شیراز بگیر تا کلی از اشعار شیخ سعدی و مولانا . در قرن اخیر و مخصوصا بعد مشروطیت زبانهای فرانسه و بعدتر انگلیسی جای عربی را گرفت و نویسندگان و شعرا بدین ترتیب نوشته ها را ملمّع می کردند ٬ همانطور که خواهید دید استاد شب پره در این ترانه به کرات از این صنعت استفاده کرده
تفسیر ترانه :
فرودگاه بین المللی لس آنجلس یا به طور مخفف " ال - ای - اکس " یکی از بزرگترین فرودگاه های ساحل غربی آمریکا و فرودگاه اصلی شهر لس آنجلس است. شهری که بززگترین محل تجمع ایرانیان در خارج از کشور است (به روایتی بیش از یک میلیون نفر) و برای همین "تهرانجلس "هم نامیده می شود هموطنانی که بیشتر در جنگل غربی ( وست وود) و تپه های بورلی و منطقه دره و پرتقال آباد(علیا و سفلی) سکنی دارند و انجا دور هم روزگار خوشی را می گذرانند.
داستان از یک ماجرای "پیوستگی دور بعد " یا به قول فرنگی ها L.D.R شروع می شود . خانم شراره که گویا دلها را دیوانه کرده و مامانشان موهایش را عروسکی شانه کرده! بعد از آشنایی با یک نفر (به منبع آشنایی اشاره نمی شود ولی احتمالا دنیای مجازی ) و دلباختگی طی این رابطه و شعله کشیدن آتش عشق جانسوز برای دیدار با یار به شهر فرشتگان می آید. به تفسیر اشعار توجه فر مایید:
پرسیدی ازم do you love me
گفتم I do I do بله yes
گفتی اگه راس میگی بیا به شهرمون lose angeles
گفتم که تو شهرتون I have no place
گفتی بیا don't worry بیا be my guest
بعد این خانم که اصلا منتظر این تعارف بوده فارق از آمدن یا نیامدن تعارف ٬ همینطور یک کاره بلند می شود و بلیط می گیرد و به ال ای اکس می آید و در آنجا برای اولین بار با این آقا که به دنبالش آمده ٬ رو در رو می شوند و این رو در رو شدن حالش را خوب می کند ٬ خوب کردنی
تویی مجنونم و من لیلی قصه هاتم
تویی درمون غمم ، درمون غصه هاتم
شدم in love تو من believe me خیلی خیلی
آقا مجنون بذا دستاتو تو دست لیلی
ایشان بعد فیس تو فیس شدن با این آقا و سوار شدن به جیپ هامر ایشان به این نتیجه می رسد که اصلا هر دو برای هم ساخته شدن و اصلا این آقا مجنون خانم شراره قدیم و لیلی جدید شدند (واقعا این اعتماد به نفس شایان تقدیر است ) و با توجه به این که خود را داروی تمام دردها و غصه های این آقا می دانند با اعتراف به اینکه بدجور عاشق آقای مجنون شده اند به ایشان پیشنهاد ماندن با هم می کنند و البته در همان یکی دو ساعت اولیه رسیدن به ال ای اکس به همه این نتایج می رسند و اقرار عشق می کنند.
بیا پیش هم بمونیم forever me & you
me & you
عزیزم دوست دارمTi amo و je t'aime و I love you
همچنان قوران عشق در همان مدت کوتاه ادامه دارد. عشقی که قرار است دائمی باشد و البته یک نکته بیش نیست حدیث عشق و این عجب که این خانم شراره برای اقرار آنرا به فارس و انگلیسی و فرانسه بیان می کند. که سایر کمالاتش را هم نشان بدهد (بر پدر و مادر این پاسپورت آبی لعنت که ادم را به چه جنگولک بازی های وا می دارد)
do you love me
I do I do
قدر آسمون به قدر دنیا
do you love me
I do I do I do
مثه ماهی که محتاجه به دریا
I love you I love you I love you
I love you I love you I love you
اینجا اشعار بیشتر تکرار مکرارات اقرار اینها می باشد. یعنی جناب مجنون از لیلی خانم می خواهد که دوباره به عشق او اعتراف کند و ایشان هم بعد کلی گشتن در بلوار بورلی هیلز و قدم زدن در بلوار مشاهیر هولیوود و تاتر چینی و عکس انداختن با بدلهای یک دلاری جک اسپارو و مرلین مونرو و مایکل جکسون و چارلی چاپلین و زورو به این نتیجه رسیده که خیلی عاشق است و یک دل نه N دل عاشق ایشان شده. کل ماجرای سیر و سلوک ایشان در لس آنجلس را به همراه آقا مجنون در کلیپ معلوم است و بی نیاز از توصیف و اللهم اشفع کل مریض
ارادتمند همیشگی : بایرامعلی !!
پ.ن ترانه را از اینجا هم می توانید گوش کنید..
Recently by bayramali | Comments | Date |
---|---|---|
اونی که رفته دیگه برنمیگرده | 7 | Oct 26, 2011 |
محبوب آشنا - دوستت دارم بیا | 1 | Aug 10, 2011 |
در ستایش قیلوله | 4 | Jun 21, 2011 |
Person | About | Day |
---|---|---|
نسرین ستوده: زندانی روز | Dec 04 | |
Saeed Malekpour: Prisoner of the day | Lawyer says death sentence suspended | Dec 03 |
Majid Tavakoli: Prisoner of the day | Iterview with mother | Dec 02 |
احسان نراقی: جامعه شناس و نویسنده ۱۳۰۵-۱۳۹۱ | Dec 02 | |
Nasrin Sotoudeh: Prisoner of the day | 46 days on hunger strike | Dec 01 |
Nasrin Sotoudeh: Graffiti | In Barcelona | Nov 30 |
گوهر عشقی: مادر ستار بهشتی | Nov 30 | |
Abdollah Momeni: Prisoner of the day | Activist denied leave and family visits for 1.5 years | Nov 30 |
محمد کلالی: یکی از حمله کنندگان به سفارت ایران در برلین | Nov 29 | |
Habibollah Golparipour: Prisoner of the day | Kurdish Activist on Death Row | Nov 28 |
ول ريتن برادر :)
SamSamIIIIThu Jan 27, 2011 08:04 PM PST
وری گوود, بويژه پيش گفتارش. من يکی که از بيخ شوتم . نه موزيک ايرانی و نه فيلم و سريال از ماهوارش گرفته تا فرم اخونديش همشونو سالهاست سنکشن و روان اسوده. کنسرتهاش هم بيليت مفت زياد دادن نرفتم حتي گوگوششو. ولي هنوز چاکر خدا بيامرز فردين و بيک ايمانوردي و اغاسي و يساری و باقيشون ول ... از ايرانيت تنها چيزی که باهاش هنوز ميونم جوره شيرينيشه که هر دو ماه واسم اوريجينال ميفرسن که گزش از حاج حسين کرمانی و اخوان ,لوزش از ستوده جلفا ,شيرينی کاکاعو گردوش از ترشين چالوس, نون برنجيش از جمشيدی کرمانشاه, قطابش از حاج خليفه يزد و گوودی گوودی هايه ديگه.
شادی افزون و ياخچي سالار بايرام
Path of Kiaan Resurrection of True Iran Hoisting Drafshe Kaviaan //iranianidentity.blogspot.com //www.youtube.com/user/samsamsia
آی لاو یو، مای لاو یو!
FaramarzThu Jan 27, 2011 06:20 PM PST
همش صحبت از آی لاو یو، مای لاو یوه!
اومدم ال ای اکس
بی خیال از عشق و سکس!
به به به
ahang1001Thu Jan 27, 2011 05:59 PM PST
وری گریت بود
خدا اون شراره خانم خواننده نسل جوان و همچنین شهرام شب پره بتهون زمانه را حفظ کنه
خودمونیم ها....کار داره به جا های باریک میکشه
بایرام خان ممنون از این تفسیر خوب
شیرین
Isn't love so beautiful?
by Souri on Thu Jan 27, 2011 04:56 PM PSTWow! Bayram jon,
That was very great. Well searched and well found. I laughed my head off. You are so great in writing satires!
At the same time, I want to cry over our Farsi literature destiny. Thank you dear.