Few days ago, I went to see a new Pakistani client. My initial plan was to visit him last Friday, which I had to change once he informed me that he would be attending the Friday prayers
>>>
I really enjoyed this Azari fun music
>>>
ناظم مدرسه برگه های اسم نویسی را از دستم گرفت، اسمم را توی دفتری یادداشت کرد و بعد گفت: شما اینجا کاملاَ آزادی که با خیال راحت درس بخوانی و برای خودت در اجتماع کسی بشوی.
>>>
خیلی پیش از آن که دهخدا و یا عمید دست به تهیه فرهنگ لغات بزنند، عبید زاکانی رئیس همۀ طنز نویسهای زبان فارسی اقدام به چنین کاری نمود.
>>>
صبح که از محفظه خواب بیرون آمدم دوباره آسمان جلوی خانه پر شده بود از تاکسی های هوائی که بی صدا حرکت می کردند.
>>>
می گویند که این آدمها را می گیرند و بدون محاکمه محکوم می کنند. اصلاَ هم فکر نمی کنند که خوب آدم وقتی که حکم را می داند ، دیگر این چه مرضی است که پول مملکت را خرج محاکمه کند؟
>>>
مصاحبه گر: سلام، خوش آمدید. لطفاً خودتون رو برای تماشاچیان معرفی کنید.
احمدی نژاد: چرا من خودم رو معرفی کنم؟ چرا شما خودت رو معرفی نمیکنی؟
>>>
- ابراهیم رو بگیرید. دوباره آمده توی بتکده خرابکاری کرده. بگیریدش.
>>>
آن طور که از اعلامیه های چاپ شده در مجلات وروزنامه ها معلوم می شود، این اقدام آقایان تاثیرات مستقیم و غیر مستقیم دیگری نیز داشته است.
>>>
In absence of official reactions to the struggle of the Iranian students, I contacted different governments and requested their official statements
>>>
زمان قدیم جنگ آفریده های نیک با دیوها به آن سختی نبوده چون که تعداد دیوها خیلی کمتر از امروز بوده.
>>>
روز دانشجو نزدیک می شود و امیدوارم دوباره کسی هوس نکند که به صفار هرندی لنگه کفش پرت کند
>>>