در زمین ایمان

Farah Afshari
by Farah Afshari
24-Sep-2011
 

در بهاری که منش خواب به سبزی دیدم

برگ برگ از سر هر شاخه سلامی به زمین می افتاد

راه ایمان

انباشته

از ادماکان خالی

دلشان از شب

سرشان از شر

پر

با لبانی خندان

که سلامش بی شرم

با من از مرگ شقایق می گفت

انتهایی که سرانجام نکو خواهان بود

سرزمین شب بود

شب پرستان رقصان

بر سر گور سحرگاهی دور

به نمازی که خدا

از نفسش گریان بود

در بهار ی که منش خوب به سبزی دیدم

برگ برگ از سر هر شاخه سلامی به زمین می افتاد

و چنین بود که از قلب زمین

جز درختی بی بار

در چنین صبح غریبی

بی نور

ثمری باز نخاست

....

فرح افشاری


Share/Save/Bookmark

Recently by Farah AfshariCommentsDate
راه
1
Jul 13, 2012
دیدار
1
Jul 07, 2012
سایه های روشن
1
Mar 04, 2012
more from Farah Afshari