خوشا فصل بهار و رود کارون
افق از پرتو خورشید، گلگون
ز عکس نخل ها بر صفحه ی آب
نمایان صدهزاران نخل وارون
دمنده کشتی کلگای زیبا
به دریا چون موتور بر روی هامون
قطار نخل ها از هر دو ساحل
نمایان گشته با ترتیب موزون
چو دو لشکر که بندد خط زنجیر
به قصد دشمن از بهر شبیخون : ملکالشعرای بهار
بلم ، آرام چون قویی سبکبار
به نرمی بر سر ِ کارون همی رفت
به نخلستان ِ ساحل ، قرص ِ خورشید
ز دامان ِ افق بیرون همی رفت
شفق ، بازیکنان در جنبش ِ آب
شکوه ِ دیگر و راز ِ دگر داشت
به دشتی بر شقایق ، باد ِ سر مست
تو پنداری که پاورچین گذر داشت
جوان ، پاروزنان بر سینه ی موج
بلم می راند و جانش در بلم بود
صدا سر داده غمگین ، در ره ِ باد
گرفتار دل ِ و بیمار ِ غم بود
" دو زلفونت بود تار ِ ربابم
چه می خوای ازین حال ِ خرابم
تو که با ما سر ِ یاری نداری
چرا هر نیمه شو آیی بخوابم "
درون ِ قایق از باد ِ شبانگاه
دو زلفی نرم نرمک تاب می خورد
زنی خم گشته از قایق بر امواج
سر انگشتش به چین ِ آب می خورد
صدا ، چون بوی ِ گل در جنبش ِ باد
به آرامی به هر سو پخش می گشت
جوان می خواند و سرشار از غمی گرم
پی دستی نوازش بخش می گشت :
" تو که نوشُم نئی نیشُم چرایی
تو که یارم نئی پیشُم چرایی
تو که مرهم نئی زخم ِ دلم را
نمک پاش ِ دل ِ ریشم چرائی "
خموشی بود و زن در پرتو ِ شام
رخی چون رنگ ِ شب نیلوفری داشت
ز آزار ِ جوان دلشاد و خرسند
سری با او ، دلی با دیگری داشت
ز دیگر سوی ِ کارون زورقی خُرد
سبک ، بر موج لغزان ِ پیش می راند
چراغی ، کور سو می زد به نیزار
صدایی سوزناک از دور می خواند
نسیمی این پیام آورد و بگذشت :
" چه خوش بی مهربونی از دو سربی "
جوان نالید زیر ِ لب به افسوس :
" که یک سر مهربونی درد ِ سر بی " : فریدون توللی
خروشان و شتابان رود کارون
در افزوده به بالا و به پهنا
رخ سرخش غبار آلود و تیره
چو روی مرد جنگی روز هیجا
ز هر سو موج ها انگیخت چون کوه
که شد کوه از نهیبش زیر و بالا
به تیغ موج هایش کف نشسته
چو برف دی مهی بر کوه خارا : ملکالشعرای بهار
من گلی بودم
در رگ هر برگ لرزانم خزیده عطر بس افسون
در شبی تاریک روییدم
تشنه لب بر ساحل کارون
بر تنم تنها شراب شبنم خورشید می لغزید
یا لب سوزنده ی مردی که با چشمان خاموشش
سرزنش می کرد دستی را که از هر شاخه ی سر سبز
غنچه ی نشکفته ای می چید
پیکرم فریاد زیبایی
در سکوتم نغمه خوان لبهای تنهایی
دیدگانم خیره در رویای شوم سرزمینی دور و رویایی
که نسیم رهگذر در گوش من میگفت
"آفتابش رنگ_ شاد_ دیگری دارد"
عاقبت من بی خبر از ساحل کارون
رخت بر چیدم
در ره خود بس گل پژمرده را دیدم
چشمهاشان چشمه خشک کویر غم
تشنه ی یک قطره شبنم
من به آنها سخت خندیدم : بر گرفته ازشعر "تشنه" سروده ی فروغ فرخزاد
یاری کن ای نفس که درین گوشه ی قفس
بانگی بر آورم ز دل خسته ، یک نفس
تنگ غروب و هول بیابان و راه دور
نه پرتو ستاره و نه ناله ی جرس
خونابه گشت دیده ی کارون و زنده رود
ای پیک آشنا برس از ساحل ارس
صبر پیمبرانه ام آخر تمام شد
ای آیت امید به فریاد من برس
از بیم محتسب مشکن ساغر ای حریف
می خواره را دریغ بود خدمت عسس
جز مرگ دیگرم چه کس آید به پیشباز
رفتیم و همچنان نگران تو باز پس
ما را هوای چشمه ی خورشید در سر است
سهل است "سایه" گر برود سر در این هوس : هوشنگ ابتهاج - سایه
کارون ز چشمه خشکید، البرز لب فرو بست
حتا دل دماوند، آتش فشان ندارد
دیو سیاه دربند، آسان رهید و بگریخت
رستم در این هیاهو، گرز گران ندارد : بر گرفته ازسروده ای منسوب به سیمین بهبهانی
نگر کارون و گلبا را ن_ آن را
غزل خوانان ، بلم رانان_ آن را
اگرکارون زعطر_عشق خواهی
نظر افکن ، شبانگاهان_ آن را : دکترمنوچهرسعادت نوری
xxx
Recently by M. Saadat Noury | Comments | Date |
---|---|---|
برای نسرین ستوده : در زنجیری از سرودهها | 11 | Dec 01, 2012 |
ای دوست : در زنجیر اشاره | 1 | Dec 01, 2012 |
آفریدگار | 7 | Nov 04, 2012 |
Person | About | Day |
---|---|---|
نسرین ستوده: زندانی روز | Dec 04 | |
Saeed Malekpour: Prisoner of the day | Lawyer says death sentence suspended | Dec 03 |
Majid Tavakoli: Prisoner of the day | Iterview with mother | Dec 02 |
احسان نراقی: جامعه شناس و نویسنده ۱۳۰۵-۱۳۹۱ | Dec 02 | |
Nasrin Sotoudeh: Prisoner of the day | 46 days on hunger strike | Dec 01 |
Nasrin Sotoudeh: Graffiti | In Barcelona | Nov 30 |
گوهر عشقی: مادر ستار بهشتی | Nov 30 | |
Abdollah Momeni: Prisoner of the day | Activist denied leave and family visits for 1.5 years | Nov 30 |
محمد کلالی: یکی از حمله کنندگان به سفارت ایران در برلین | Nov 29 | |
Habibollah Golparipour: Prisoner of the day | Kurdish Activist on Death Row | Nov 28 |
THANK YOU ALL
by M. Saadat Noury on Mon Jul 26, 2010 06:27 PM PDTWHO visited this thread. My thanks also go to All-Iranians, comrade, divaneh, Ladan Farhangi, Shazde Asdola Mirza, Baharan, Rad Lanjani, and Homan Mohabadi Ebrahimi for their supportive comments and very interesting contributions and suggestions.
کارون ز رنج خود به خروش آید
Rad LanjaniSun Jul 25, 2010 11:00 AM PDT
شادم که در شرار تو می سوزم
شادم که در خیال تو می گریم
شادم که بعد وصل تو باز اینسان
در عشق بی زوال تو می گریم
پنداشتی که چون ز تو بگسستم
دیگر مرا خیال تو در سر نیست
اما چه گویمت که جز این آتش
بر جان من شرار_ د گر نیست
شبها چو در کناره نخلستان
کارون ز رنج خود به خروش آید
فریادهای حسرت من گویی
از موجهای خسته به گوش آید
شب لحظه ای به ساحل او بنشین
تا رنج آشکار مرا بینی
شب لحظه ای به سایه خود بنگر
تا روح بی قرار مرا بینی
بر گرفته ازشعر "شکوفه ی اندوه" سروده ی فروغ فرخزاد
xxx
A great piece
by Rad Lanjani on Sun Jul 25, 2010 10:54 AM PDTThank you for sharing.
بسیار دلنشین
Homan Mohabadi EbrahimiSun Jul 25, 2010 03:46 AM PDT
تشکر
دکتر جان، دستت درد نکند، که زیباست
Shazde Asdola MirzaSat Jul 24, 2010 08:57 PM PDT
شعر کارون شاید زیباترین کار جدی فریدون توللی باشد. البته حدسش مشکل نیست که مثل من بیشتر شیفته "التفاصیل" ایشان بوده ایم! اگر جسارت نیست، شاید در مطلبی دیگر لطف کنید و یاد او را زنده سازید - که با وجود شیرینی کلام، تلخ زیست و تلخ برفت.
کارون گلنوازان
divanehSat Jul 24, 2010 04:17 PM PDT
شعر کارون گلنوازان خواننده شهیر آبادان فراموش نشود
بلم رون، بلم رون، بلم رونم تو کارون
بلم رون، بلم رون، بلم رونم تو کارون
آنقدر شعر زیبایی بود که بقیه اش یادم نیست
More info about Karoun
by Baharan on Sat Jul 24, 2010 12:44 PM PDTIn the Biblical tradition, Karun (aka Karoun) is to be identified with Pishon, one of the four rivers of Eden/Paradise. The others being Tigris, Euphrates and the Karkheh ("Gihon" of the Biblical story). In the early classical times, Karun or Karoun was known as the Pasitigris, which may be pointing etymologically to the source of the Biblical name, Pishon. The modern medieval and modern name, Karun or Karoun, is a corruption of the name, Kuhrang which is still maintained by one of the two primary tributaries of the Karun. Source: Wikipedia
Your Quotation from Dehkhoda
by Baharan on Sat Jul 24, 2010 12:42 PM PDTis very informative and educational. Thanks.
Dear Dr Noury
by Baharan on Sat Jul 24, 2010 12:39 PM PDTExcellent collection and good poems on Karoun; thank you for sharing.
یا د آوری
M. Saadat NourySat Jul 24, 2010 10:33 AM PDT
بنا به نوشته ی زنده یاد علی اکبر دهخدا [ در تاریخ ایران باستان ذیل عنوان حرکت اسکندر به طرف پارس آمده است : از شوش اسکندر چهار روز راه پیموده به رود «پاسی تیگرس » رسید. یونانیها نوشته اند که سرچشمه ٔ این رود در کوهستان «اوکسیان » واقع و طرفین این رود بمسافت پنجاه استاد (تقریباً ۹۲۵۰ ذرع ) پر از جنگل است ، این رود، چون از بلندیها بپستی ها میریزد، آبشارهائی بوجود می آورد و بعد داخل جلگه شده ملایم حرکت میکند در اینجا عمق آن بقدری است ، که قابل کشتیرانی است و پس از آنکه ۶۰ استاد طی مسافت کرد بخلیج پارس میریزد، از توصیفی که کرده اند معلوم است که این رود همان رود کارون است و نیز این اطلاع به دست می آید که پارسی های قدیم این رود را "پس تیگر" (یعنی پس دجله ) می نامیدند زیرا چنانکه از کتیبه ٔ بیستون داریوش معلوم است دجله را پارسی های قدیم تیگر میگفتند (کتیبه های بیستون طبع موزه ٔ بریطانیائی ، ستون ۱ ، بند ۱۸ ) اگر چه "دیودور" اسم این رود را تیگر نوشته ولی از روایت آریان و کنت کورث معلوم است که اشتباه کرده و پس تیگره صحیح است] .
نگاه کنید به
//www.loghatnaameh.com/dehkhodaworddetail-79791ceecfb44344907c4e0faa0de8e4-fa.html
Good Poem on the Night of Karoon
by Ladan Farhangi on Sat Jul 24, 2010 09:39 AM PDTنگر کارون و گلبا را ن_ آن را
غزل خوانان ، بلم رانان_ آن را
اگرکارون زعطر_عشق خواهی
نظر افکن ، شبانگاهان_ آن را
دکتر منوچهر سعا دت نوری
لب کارون معرو ف مرحوم اغاسی
Ladan FarhangiSat Jul 24, 2010 09:34 AM PDT
لب کارون چه گلبارون میشه وقتی که میشینند دلدارون تو قایقها دور از غم ها میخونند نغمه خوش
//www.youtube.com/watch?v=gJGNOGC87UU
Beautiful
by Ladan Farhangi on Sat Jul 24, 2010 09:31 AM PDTThank you for the post.
ز رود کارون بخدا، برای من مانده بجا!
comradeSat Jul 24, 2010 07:29 AM PDT
ای بابا، دیگه به عمق آبش چیکار داریم؟ شما مگه فکر میکنین
اونجا که شاعر واسهٔ چه میدونم، کمر باریک و ممههای لیمو نشان و لبای قلوهای
یار شعر میگه، فکر کردین یارش باهاس حتما به قد و قواره بریژیت باردو
باشه؟
توی تموم این ایرانیان دات کام، یه آدم بی آزار و بی سر صدا داریم که
بلاگاش باعث جنگ اعصاب و بگومگو نیستش، شما رو به اون چیزی که دوس دارین،
بذارین ایشون همینطور آروم و شاعر مسلک باقی بمونه.
visit....//www.ipinst.org/
Well said
by All-Iranians on Sat Jul 24, 2010 06:31 AM PDTکارون ز چشمه خشکید، البرز لب فرو بست
حتا دل دماوند، آتش فشان ندارد
کارون اکنون مانند سابق پرآب نیست
All-IraniansSat Jul 24, 2010 06:29 AM PDT
کارون اکنون مانند سابق پرآب نیست و قابلیت کشتیرانی ندارد. به دلیل انتقال آب از سرشاخه های آن و به تبع آن کم آبی بسیاری از گونه های جانوری آن منقرض و یا در حال انقراض است. همچنین بستر رودخانه در پایین دست آن (دزفول -شوشتر -اهواز -آبادان -خرمشهر ) بسیار کم عمق شده است.
Source: //fa.wikipedia.org/wiki/%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D9%88%D9%86
Interesting Collection
by All-Iranians on Sat Jul 24, 2010 06:26 AM PDTThank you for sharing.