مهستی گنجوی که در زمان سلجوقیان می زیسته، نادره بانویی است که در کار شعر و ادب و موسیقی ایران دست داشته و در هر یک از این رشته ها از هنر و مهارت شایان تحسینی برخوردار بوده است. مهستی گنجوی در سروده های خود از احساسات لطیف زنانه، از عشق زن و مرد، از حقوق اجتماعی زنان با لحنی زیبا و دلنشین سخن گفته و از ریا و مکر و فریب مدعیان زهد و تقوا و روحانی نما ها ، بسیار نالیده و به سختی انتقاد کرده است. سروده هایی از این بانوی آزاده و آگاه را با یکدیگر مرور می کنیم :
۱- زنهار
چون خاک زمین ، اگرعنان کش باشی
وز باد_ بنای_ دهر، نا خوش باشی
زنهار ز دست_ ناکسان ، آب_ حیات
بر لب مچکان ، اگر در آتش باشی
۲-زنجير
ما را به دم تير نگه نتوان داشت
درحجره ی دلگيرنگه نتوان داشت
آن را که سرزلف چو زنجيربود
درخانه به زنجير نگه نتوان داشـت
۳- پندار*
چون نيست زهرچه هست جزباد بدست
چون نيست زهرچه نيست نقصان وشکست
پندار که هرچه هست، درعالم نيسـت
وانگار که هرچه نيست، درعالم هسـت
۴- زاهد ریاکار
در دل همه شرک و روی بر خاک چه سود
زهری که به جان رسید، تریاک چه سود
خود را به میان خلق، زاهد کردن
با نفس پلید و جامه ی پاک چه سود
۵ - برخيز و بيا
برخيز وبيا که حجره پرداخته ام
وزبهرتوپرده ای خوش انداخته ام
بامن به کبابی وشرابی درساز
کاين هردوزديده وزدل ساخته ام
۶- رحم آر
تا کی ز غم تو، رخ به خون شوید دل
وآزرم_ وصال تو ، به جان جوید دل
رحم آر کز آسمان نمی بارد جان
بخشای که از زمین نمی روید دل
۷- دردامن زهد
پيوسته خرابات زرندان خوش باد
دردامن زهد زاهدان آتش با د
آن دلق دوصد پاره وآن صوف کبود
افتاده بزير پای دردی کش باد
۸- آرزو
در فغانم از دل دير آشناي خويشتن
خو گرفتم همچو ني با نالههاي خويشتن
جز غم و دردي كه دارد دوستی ها با دلم
يار دلسوزي نديدم در سراي خويشتن
من كي ام؟ ديوانهاي كز جان خريدار غم است
راحتي را مرگ ميداند براي خويشتن
شمع بزم دوستانم، زنده ام از سوختن
در ورای روشنی بینم فنای خویشتن
آن حبابم کز حیات خویش دل برکندهام
زانکه خود بر آب میبینم بنای خویشتن
غنچه ي پژمردهای هستم که از کف دادهام
در بهار زندگی عطر و صفای خویشتن
آرزوهای جوانی همچو گل بر باد رفت
آرزوی مرگ دارم , از خدای خویشتن
همدمی دلسوز نبود این مهستی را چو شمع
خود بباید اشک ریزد, در عزای خویشتن
۹- حلال و حرام
يک دست به مصحفيم ويک دست به جام
گه نزد حلاليم وگهی نزد حرام
مائيـم دراين گنبـد ناپختـه ی خام
نه کافرمطلق نه مسلمان تما م
۱۰- يک نفس
ازمنزل کفرتا به دين يک نفس است
وزعالم شک تا به يقين يک نفس است
اين يک نفس عزيزرا خوش می دار
کزحاصل عمر ما همين يک نفس است
١١ - همه رفت
شب ها که به ناز با تو خفتم همه رفت
دُرها که ز نوک مژه سفتم همه رفت
آرام _ دل و مونس_ جانم بودی
رفتی و هر آنچه با تو گفتم همه رفت
برای آگاهی بیشتر از زندگینامه ی مهستی گنجوی به منابعی که در زیر به آن ها اشاره شده است مراجعه فرمایید
دکتر منوچهر سعادت نوری
منا بع
کتاب اثرآفرینان به اهتمام دکتر عبدالحسین نوایی
دائرهالمعارف یا فرهنگ دانش و هنر شامل: اطلاعات عمومی. چاپ ششم، سازمان انتشارات اشرفی ، تهران
ديوان مهستی گنجوی، باهتمام طاهری شهاب، انتشارات طهوری، تهران
مهستی گنجوی وخانه ی شعر او ، یادداشت آنلاین از همین نگارنده
یاد آوری
معینالدین محرابی، در کتاب “مهستی گنجهای” (انتشارات توس، ۱۳۸۲ چاپ اوّل) مینویسد: “مهستی گنجهای پس از خیام، برجستهترین رباعی سرای ایرانی است و اولین پایه گذار مكتب شهرآشوب در قالب رباعی بشمار میآید. شهرآشوب يكی از انواع شعر فارسی است كه در آن از اسامی كارافزارها، حرفههای رايج و صنايع دورهای خاص سخن به ميان آمده است. از اين رو با مطالعه در شهرآشوبهای موجود میتوان از مشاغل، پيشهها و نيز از لغات و اصطلاحات فنی ادوار گذشته آگاهیهای ارزشمندی بدست آورد. مهستی در شهرآشوبهای خود با چيرهدستی ،دقايق و ظرايف اين فنون و صاحبان اين فنون را نشان میدهد: بزّاز، پارهدوز، تيرانداز، بافنده، حمّامی، نانوا، سوزنساز، خيّاط، كلّهپز، سرّاج، صحّاف، حجامتكننده، قصّاب، گازُر، كفشگر، كلاهدوز، محتسب، ميوهفروش، نجّار، نعلبند و…"
=============================================================
* گروهی رباعی "پندار" را منسوب به خیام دانسته اند ( برخی از رباعیات مولانا مولوی، پور سینا و دیگران را نیز به خیام نسبت می دهند). به باور نگارنده ، پاسخ به این پرسش که آیا کدام گروه درست می اندیشد ، نیازمند پژوهش هایی بیشتر و گسترده تر است.
Read More: Some Remarkable Moments with Mahsati Ganjavi
xxx
Recently by M. Saadat Noury | Comments | Date |
---|---|---|
برای نسرین ستوده : در زنجیری از سرودهها | 11 | Dec 01, 2012 |
ای دوست : در زنجیر اشاره | 1 | Dec 01, 2012 |
آفریدگار | 7 | Nov 04, 2012 |
Person | About | Day |
---|---|---|
نسرین ستوده: زندانی روز | Dec 04 | |
Saeed Malekpour: Prisoner of the day | Lawyer says death sentence suspended | Dec 03 |
Majid Tavakoli: Prisoner of the day | Iterview with mother | Dec 02 |
احسان نراقی: جامعه شناس و نویسنده ۱۳۰۵-۱۳۹۱ | Dec 02 | |
Nasrin Sotoudeh: Prisoner of the day | 46 days on hunger strike | Dec 01 |
Nasrin Sotoudeh: Graffiti | In Barcelona | Nov 30 |
گوهر عشقی: مادر ستار بهشتی | Nov 30 | |
Abdollah Momeni: Prisoner of the day | Activist denied leave and family visits for 1.5 years | Nov 30 |
محمد کلالی: یکی از حمله کنندگان به سفارت ایران در برلین | Nov 29 | |
Habibollah Golparipour: Prisoner of the day | Kurdish Activist on Death Row | Nov 28 |
THANK YOU ALL
by M. Saadat Noury on Sun Aug 29, 2010 07:38 AM PDTWHO visited this thread. My thanks also go to Anonymouse, msabaye, benross, divaneh, Ladan Farhangi, Hoshang Targol, and Homan Mohabadi Ebrahimi for their nice comments and very interesting complementary notes.
Amazing
by benross on Sat Aug 28, 2010 02:20 PM PDTI had no knowledge of her. Thank you ostaad, and thank you Ladan for complementary comment.
Ostad aziz, thank you so much
by Hoshang Targol on Sat Aug 28, 2010 12:13 PM PDTI was looking for some of these poems for a long while, cheers
ما را به دم تير نگه نتوان داشت
درحجره ی دلگيرنگه نتوان داشت
آن را که سرزلف چو زنجيربود
درخانه به زنجير نگه نتوان داشـت
Just incredible!
Thank You
by msabaye on Sat Aug 28, 2010 07:22 AM PDTThanks for the introduction. I came across her name while searching for early female poets in Persian literature. Best.
لذت جويی جنسی
Ladan FarhangiSat Aug 28, 2010 06:54 AM PDT
مهستی دريکی از رباعيات خود، بازبانی گستاخ وبی پروا ازحق برخورداری خود، به عنوان يک زن، از لذت جويی جنسی سخن می گويد:
من مهستی ام برهمه خوبان شده طاق
مشهــــوربه حسن درخــراسان وعراق
ای پورخطيب گنجه کونت چو رواق
نان بايد وگوشت واير، ورنه سه طلاق
جالب اين است که تا قرن هيجدهم درانگلستان، برای زن ننگ شمرده می شد که درهمبستری با شوهر خويش درفکرکام جوئی حنسی باشد. مطلب ديگرطلاق است که آنرا حتی درجوامع اسلامی امروزی حق مسلم ويک جانبه ی مرد می دانند، ليکن مهستی طلاق را حق مسلم خود نيز بشمارمی آورد. همين طغيانگری وسنت شکنی است که باعث تکفير مهستی ويا توطئه ی سکوت درباره ی وی می شود. تاسف باراست که شعربالارا منزه طلبان اسلامی! بصورت ذ يل تحریف کرده اند:
ای پورخطيب گنجه ازبهرخدا
مگذار چنين بسوزم از درد فراق
//efsha.co.uk/kaafar/charaha/Mehsati.htm
Thanks for the introduction
by divaneh on Fri Aug 27, 2010 05:34 PM PDTI had not heard of her before and it seems like I was missing a lot. Thanks for sharing Dr Saadat Noury.
دکترسعادت نوری عزیز
Homan Mohabadi EbrahimiFri Aug 27, 2010 10:05 AM PDT
بسیار دلنشین . تشکر
من راجع به مهستی گنجوی نمیدانستم
AnonymouseFri Aug 27, 2010 09:00 AM PDT
یک چیزی از دیوان گنجوی شنیده بودم، ایشون همونند؟ درهر حال به نظر میرسد با طنز هم سر و کار داشتند. این مقاله را از ایشان پیدا کردم که یک دوبیتی دارد که گفتم خودتان بخوانید بهتر باشد!
Everything is sacred