سوز قلم

Manoucher Avaznia
by Manoucher Avaznia
29-Mar-2009
 

آفرین ای ساقی خندان، به جام نوش ما

زنده گردان بار دیگر آتش خاموش ما.

آسمانها تن زدند از بار و ما لبیک گوی:

"ای خوشا بار گران دوستی بر دوش ما".

بانگ آن رودی که بشنیدیم در روز نخست

می دود تا رستخیزان یکنفس در گوش ما.

پیک وپیغامی که هر دم ازجنابش می رسد

توشه ی راه دراز و گرمی آغوش ما.

مستی صد میکده در قطره ای از مهر اوست

که چکد در کام جان هم در هُش و بیهوش ما.  

از کمان ابرویش چندین هزاران تیر مهر

افکند؛ تا نوبهاران سر زند از لوش ما.

چهری؛ اندر آتش آه تو می سوزد قلم

برف و بارانی به پایانی نیارد جوش ما؟

 

لوش : گِل، لجن

یکشنبه نهم فروردین ماه 1388

اتاوا

 


Share/Save/Bookmark

Recently by Manoucher AvazniaCommentsDate
زیر و زبر
6
Nov 11, 2012
مگس
-
Nov 03, 2012
شیرین کار
-
Oct 21, 2012
more from Manoucher Avaznia
 
Manoucher Avaznia

مهمان گرامی؛

Manoucher Avaznia


استاد مفهومی دارد فراتر، یار بزرگوار.

 

من ترا گفتم که تو مهمان نه ای

ماندگار و کدخدای خانه ای

گر درین دریا بمانی در صدف

روزی آید که شوی دُردانه ای


Manoucher Avaznia

سوری جان؛

Manoucher Avaznia


آیا هرگز می توانی گمان ببری

 

زندان و کُند و خیل شحنه ها و دار

این جذبه کهربایی ما بی اثر کند؟

 

 

 


Mehman

حیران!

Mehman


استاد منوچهر به خدا با شعر زیبایت شوریده ام کردی! دمت خیلی گرم است استاد!

خدا از دهانت بشنفد!

مهمان سر گردان

 

PS:

من که تکلیف ندانم چه کنم

من نه منم!

من که آوارهء آواز تو ام

من نه منم!

 

تو به هر دم بزنی ساز دگر

دلبر من!

من چون آن عنتر آوارهء تو

لوطی افسونگر من! 

 


Souri

So true.........

by Souri on

Yes, Manoucherh jan, your response to Mehman is so great. I believe it. Very nice.


Manoucher Avaznia

مهمان گرامی؛

Manoucher Avaznia


هرگز گمان مبر که درین بیکران عشق

دلها فسرده گردند و دلبر سفر کند

یا سحر پرکلنجار مال و زور

دود پگاه عاشق و دل بی اثر کند

امروز اگر به مراد دل دستش نمی رسد

اندیشه ی شبی نماید و فکری دگر کند


Mehman

باغ یادها

Mehman


آفرین بر استاد منوچهر با این یاد زیبای بهار و قلم.

 مهمان

 

PS:     

پنداشتم  قلب سردت هرگز

نتواند تپید برای گرمی تابستان ،

ای شیرینْ کوه ِ یخ ِ خاطره ها!

 

ای سرخ گل

 شهر باستانی

یادهای ازلی!

ای نه تنها سوگوار

دیار دوری های ابدی!

 


Manoucher Avaznia

ماندای گرامی؛

Manoucher Avaznia


باشد امیدی که ما را یک زمان مهمان کند
ورنه کاری نآید هرگز از توان و توش ما

 

 


Monda

ممنون از این شعر پراحساس شما

Monda


به هوای دل منهم رسید. سال نوی شما مبارک.

ماندا


Souri

Thank you

by Souri on

Now, I believe that was my "faal e Chehri" ? :-) Thanks a lot.


Manoucher Avaznia

سوری جان؛

Manoucher Avaznia


سوری نباید غمین باشد.

 

شادمانی کن که از اسرار غیب

روز و حال شادکامی می رسد


Manoucher Avaznia

البرز جان؛

Manoucher Avaznia


از لطف شما سپاسگزارم.


Manoucher Avaznia

شازده جان؛

Manoucher Avaznia


چشم و روی ما بود سوی تو؛ ای

قبله گاه و کوکب و فانوس ما

 


Manoucher Avaznia

سوری جان؛

Manoucher Avaznia


لطف میکنی.


Souri

Manoucher aziz

by Souri on

I'm feeling sad tonight and I am listening to this song of Homayoon, thought your blog is the best place to share this song with all.

//www.youtube.com/watch?v=VZDJCexCSws&feature...


alborz

منوچهر جان، چقدر زیبا و بجا...

alborz


...در این فصل بهار و عشق.

ممنون،

البرز


Shazde Asdola Mirza

شاد باش

Shazde Asdola Mirza


 

شاد باش ای یار خوش سودای ما

ای طبیب جمله علت‌های ما

ای دوای نخوت و ناموس ما

ای تو افلاطون و جالینوس ما


Souri

Wow !!

by Souri on

Again another masterpiece ! what a beautiful romantic poem, Manouchehr jan. May I say, I find it so cute ? Thank you.