تا قرارآبادِ دل

Manoucher Avaznia
by Manoucher Avaznia
19-May-2009
 

گوی شیرینی ربودیم از کف فرهادها.

.داد دل را خوش گرفتیم از پی بیدادها

روز و حالت به شود، ای دل، نگفتم غم مخور؟

پشت هر بهمن درآید گرمیِ مردادها.

اندک اندک شور و حالی می رسد از دور دست

بانگ آوازی رسد خوش از دل فریادها.

هان جوانروزی که دل در مهر لیلا بسته ای،

می ندانی عشق مجنون می کَنَد بنیادها؟

آن جوان چون زد رهی در پردۀ شور و عراق

کز نوایش جمله در رقص آمدند استادها؟

گفته بودم یاد یک زیبا گرفتی دامنش

که زدود از سینه اش آثار دیگر یادها.

چهریِ ما می شتابد تا قرارآباد دل

او نبوده ست پرّ کاهی؛ چون پرد بر بادها؟

 

گفته بودم:  گفته بود مرا

 

بیست و هفتم 1388

اتاوا

 

 


Share/Save/Bookmark

Recently by Manoucher AvazniaCommentsDate
زیر و زبر
6
Nov 11, 2012
مگس
-
Nov 03, 2012
شیرین کار
-
Oct 21, 2012
more from Manoucher Avaznia
 
Manoucher Avaznia

آقا رضا؛

Manoucher Avaznia


نوش جان!


Reza 41

ابن دفعه هم به شیرینی خربزه مشهد بود

Reza 41


 

 دانم تو خود سر شوریده داری
در پیچ زلفش تو خود میخانه داری
این بشکسته سبویی که تو داری
 هر از گه زان شهد وصالش پر آيي

 

 مرسی

 


Manoucher Avaznia

سوری جان

Manoucher Avaznia


 

مایۀ خوشوقتی ست.

سپاس


Souri

Wow!!

by Souri on

Thank you for this great information about my own land!!

I had never heard this vaajeh "tapour" 

Many thanks to you Manouchehr jan, for sharing so much of your knowledge with us. It is a bless to have you among us. I always said that.


Manoucher Avaznia

سوری جان؛

Manoucher Avaznia


دقیقأ درست است.  با این تفاوت که تپورستان منطقه ی کوهستانی جنوب مازندران بوده است.  برخی تپور را کوهستان  دانسته اند و برخی سرزمین مردم تپور.  طبر معرب اژه ی تپوراست.


Souri

thank you dear

by Souri on

where is Tapourestan?

Is the same as Tabarestan (mazandaran)?


Manoucher Avaznia

سوری جان سلام؛

Manoucher Avaznia


از آنجا که دوستش داشتی دو بیتی هم برای شما:

 

پارسی چون شکّرستان است اگرچه گیلکی

هم بسان جویباری قند در اذهان ما ست

از تپورستان بگویم یا ز شور ترکمن؟

یا به لرستان بپردازم که قلب خاک ماست؟

 

سپاس 


Souri

Bah Bah !

by Souri on

Manouchehr aziz

I came back to congrats you again for this very beautiful poem you just said for Tahirih. I just loved it...but agian, I love them all :-)


Manoucher Avaznia

طاهره جان؛

Manoucher Avaznia


با درود

 

اینهمه زیبایی از فرهنگ ایرانیّ ما ست

آنکه این آتش ندارد در حقیقت بی نوا ست

گرچه کُردیم یا عرب یا از بلوچیم یا ز ترک

کوچه باغان وطن سرشار ازین دُردانه ها ست

ما اگر خوبیم؛ اگر بد؛ یا ریاکار و دغل

درد بیدرمانمان را دستهای ما دوا ست

 

سپاس


Manoucher Avaznia

درود بر مهما ن گرانمایه؛

Manoucher Avaznia


سخن بسیار زیبایی گفته ای.

 

میهمانا، تا سخن از روی جانان راندی

فاش خواندم که توهم پیرو این آیینی

 

پاس از مهربانی شما


Tahirih

So beautiful Mr Avaznia, your capacity to create such a poetry..

by Tahirih on

reminds me of this great statement by Bahaullah about Socrates :

 

 " Methinks he drank one draught when the Most Great Ocean overflowed with gleaming and life-giving waters. "

Wishing you spiritual joy, sir. 

Tahirih


Mehman

چهریا!

Mehman


 

گر تو شیرین سخن محفل ا ُنسی چهری

میهمانت شده فرهاد از آن شیرینی


Manoucher Avaznia

شازده جان؛

Manoucher Avaznia


در هجر یارِ خوش دهن آواز شیدایی زنم

تا صورتش بینم به چشم مانم چو شهر لالها

این گونه صحبتهای ما دانند تنها اهل دل

نه شاه و شحنه فهمد این؛ نه هوش این دلالها

 

سپاس

 

 


Manoucher Avaznia

کاپیتان عزیز؛

Manoucher Avaznia


گفته های دوستان جانی بیفزاید مرا

آورده ای بوی خوشی از جان جانان غم مخور 

 

سپاس


Manoucher Avaznia

سیمای گرمی؛

Manoucher Avaznia


ماه اسفند ار نمود نامهربانیها به گل

ماه فروردین بیارد گل فراوان غم مخور

 

سپاس


Shazde Asdola Mirza

Manoucher jaan: thanks for another gem of a poem. Molavi replies

by Shazde Asdola Mirza on

ای طایران قدس را عشقت فزوده بال‌ها

در حلقه سودای تو، شیداییان را حال‌ها

کوه از غمت بشکافته وان غم به دل درتافته

یک قطره خونی یافته، از فضلت این بیمارها 

ای سروران را تو سند، بشمار ما را زان عدد

دانی سران را هم بود، اندر تبع دنبال‌ها

عشق امر کل ما رقعه‌ای، او قلزم و ما جرعه‌ای

او صد دلیل آورده و ما کرده استدلال‌ها

 

آغاز عالم غلغله، پایان عالم زلزله

یاران و "چهری" با گله، همگام با زلزال‌ها


sima

خانم روستا

sima


خا...مالی آدم وقتی میکند که یک چیزی از این کار نصیبش بشود. نکند آقای منوچهر خان سر گنجی نشسته و ما بی خبریم!


capt_ayhab

منوچهر

capt_ayhab


منوچهر عزیز
طبق معمول شعر زیبا و دلپذیر.
حسویم شد به ایهمه ذوق و سلیقه
سپاس

-YT


sima

زنده باد

sima


منوچهر جان این ژاله خانم چند وقت پیش به من گفت که شعرهای شما را بخوانم. راست میگفت شعرتان خیلی زیباست! من متاسفانه این روز ها کمتر به این سایت میآیم ولی حالا میروم و بقیه شعرهایتان را میخوانم. واقعا دست مریزاد. 

در مورد تیتر شعرها هم ژاله خانم درست میگوید!


Manoucher Avaznia

آناهیتای عزیز؛

Manoucher Avaznia


آنکه می جوید گهر در قعر این دریای ژرف

هم بداند دانۀ گوهر نیابد سهل و آسان غم مخور.

 

سپاس


Alexx

How beautiful....

by Alexx on

Thank you, Manuchehr!


Manoucher Avaznia

سوری جان؛

Manoucher Avaznia


گفته بودندم که جای صحبت دل با دل است

حرف جان خوش می رود تا قلب جانان غم مخور. 

 

سپاس

 


Manoucher Avaznia

ژاله جان؛

Manoucher Avaznia


 
رویِ یک زیبایِ مطلق دادش این لطف قلم

ورنه چهری می ندیدی چامه در رؤیای خویش

 

سپاس


Manoucher Avaznia

ایراندخت عزیز؛

Manoucher Avaznia


مایۀ خوشوتی است.

 

وانگر تا طوطیِ طبعت شود شکّرشکن

کام تو شیرین کند چون شکّرستان غم مخور

 

سپاس


Manoucher Avaznia

ابی جان؛

Manoucher Avaznia


خاطر مغشوش ما؛ چون از خرابی می ژکی؟

در دل ویرانه است صد گنج پنهان غم مخور.

صورت دلدار ما گه خود نماید از حلب،

گه شود چون ماه نخشب تا خراسان غم مخور.

گرچه اینک زمهریری خاطر ما تلخ کرد،

ای بسا از ره رسد قند فراوان غم مخور.

 

سپاس

 


Souri

Jalheo : Agree

by Souri on

(: I thought I was the only one, who had watched this

Yes, it is all the titles and the Tashbihaat, which make Maouchehr's work really unique

:No need to say how much I loved this one. Here

 

هان جوانروزی که دل در مهر لیلا بسته ای،

می ندانی عشق مجنون می کَنَد بنیادها؟

 


IRANdokht

I agree with Jaleh's great observation

by IRANdokht on

As I opened the iranian.com's blog page again, just reading the title of this poem made me sigh and want to click on it to read it again. I've said it before too, you have a way with words Manoucher jan. 

IRANdokht


Jaleho

منوچهر جان، علاوه بر شعر قشنگ

Jaleho


 

 

بعضی‌ وقت‌ها تیتر و "کلمات" که به کار می‌برید بسیار جذاب است و سلیقه انتخاب کلمه، گیرایی شعر را بیشتر می‌کند. تیتر شعر حاضر یکی از آنهاست! چند تا دیگر از آنها:

قرار آباد دل، عرصه زیبا قلندر، گاه کوچیدن، جلوه‌های یک دل آرا، آیت بیداری، یک سنت سبحانی، خوی دلیر، جذبه نور دیده ایم، آنکس مرا نخواند، و راست بالای من.... خلاصه سلیقه ادبی‌ بسیار دلپذیر. مرسی.

 


IRANdokht

Manoucher jan

by IRANdokht on

Hamoon keh Ebi goft !! I loved  this poem but can't find the right words to praise it adequately

روز و حالت به شود، ای دل، نگفتم غم مخور؟

پشت هر بهمن درآید گرمیِ مردادها.

اندک اندک شور و حالی می رسد از دور دست

بانگ آوازی رسد خوش از دل فریادها.

 

beautiful 

IRANdokht


ebi amirhosseini

منوچهر جان

ebi amirhosseini


اگر گویم که این چکامه,بهترین یا یکی از بهترین سروده هایت است,سخن به خطا گفته ام!چه اینکه هر آنچه از سروده هایت تا کنون خوانده ام نغز است .همانا بدان که واژه ای در ذهن مغشوشم نمیابم تا با آن بتوانم حق کلام رو ادا کنم!.

 

یوسف گمگشته بازآید به کنعان غم مخور

کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور

ای دل غمدیده حالت به شود دل بد مکن

وین سر شوریده بازآید به سامان غم مخور

گر بهار عمر باشد باز بر تخت چمن

چتر گل در سر کشی ای مرغ خوشخوان غم مخور

دور گردون گر دو روزی بر مراد ما نرفت

دایما یک سان نباشد حال دوران غم مخور

هان مشو نومید چون واقف نه‌ای از سر غیب

باشد اندر پرده بازی‌های پنهان غم مخور

ای دل ار سیل فنا بنیاد هستی برکند

چون تو را نوح است کشتیبان ز طوفان غم مخور

در بیابان گر به شوق کعبه خواهی زد قدم

سرزنش‌ها گر کند خار مغیلان غم مخور

گر چه منزل بس خطرناک است و مقصد بس بعید

هیچ راهی نیست کان را نیست پایان غم مخور

حال ما در فرقت جانان و ابرام رقیب

جمله می‌داند خدای حال گردان غم مخور

حافظا در کنج فقر و خلوت شب‌های تار

تا بود وردت دعا و درس قرآن غم مخور

 

Ebi aka Haaji