یار دروغین

Manoucher Avaznia
by Manoucher Avaznia
29-Sep-2009
 

ما که در سوگ حبیبان لاله-باران-سینه ایم

از جمال رویشان شب بو و نسرین داشتیم.

از چنین جام جهان بینی که دادی یارمان

از زبان میوه چینان طعن و نفرین داشتیم.

در پی نقشی خوش و آواز نایی بی نشان

گوش خود بر روم داده، دیده بر چین داشتیم.

آینه در سینۀ ما بود و ما سرگشته وش

آرزوی پرتویی از هور زرّین داشتیم.

نه که عمر خود سپردیم در زمستان و کویر

ای بسا گلزار و بس ماه فوردین داشتیم.

روز ما بهتر نگردید از دم بانگی که خواند

جنب و جوشی نه کم از غوغای پیشین داشتیم.

لب ببند چهری که تا این داستان را وانهیم

صد هزاران مژده و یار دروغین داشتیم

 

 

هفتم مهر است و من با شور و حال دیگری

باده پیمایم به یاد نرگس افسونگری.

1388

اتاوا

 


Share/Save/Bookmark

Recently by Manoucher AvazniaCommentsDate
زیر و زبر
6
Nov 11, 2012
مگس
-
Nov 03, 2012
شیرین کار
-
Oct 21, 2012
more from Manoucher Avaznia
 
Souri

Ham pialeh baash! From Ardalan Sarfaraz

by Souri on

هم پیاله ی ما باش
هم پیاله ی ما باش
ما که رفته بر بادیم
زیر گنبد این چرخ
از تعلق آزادیم
هم پیاله ی ما باش
هم پیاله ی ما باش


بی نیاز و تنها باش
تشنه باش و دریا باش
بی نیاز و تنها باش
تشنه باش و دریا باش
فارق از من و ما باش
هم پیاله ی ما باش
هم پیاله ی ما باش

در مرام ما رندان حرص مال دنیا نیست
گوش ما بدهکار قیل و قال دنیا نیست
بر بساط این دنیا پشت پا بزن چون ما
تشنه باش و دریا باش
هم پیاله ی ما باش


بزن بزن به سنگ می آیینه های کور و کر
بمان به نام عاشقی رفیق خانه وسفر
رفیق هم پیاله باش
که می نبوده بی اثر
هم پیاله ی ما باش
هم پیاله ی ما باش
ما که رفته بر بادیم
زیر گنبد این چرخ
از تعلق آزادیم
هم پیاله ی ما باش
هم پیاله ی ما باش