بیدارباش

Manoucher Avaznia
by Manoucher Avaznia
06-Oct-2009
 

شب تا پگاه دور

بیدارباش باد

در کوه و سینه ها

هنگامه می کند.

نیرو و موج او

پستی و اوج او

بر ابر و برگ و دشت

صد نامه می کند.

 

از عنصر شتاب

پیکرنگار پیر

استاد و چیره دست

نقش آورد پدید.

شاعر ز ژرفنا

تصنیف ساز و مست

ای بس ترانه ها

با خامه می کند.

 

چنگی نوای خوش

در پردۀ عراق

در شور و اصفهان

با سحر پنجه و

با ذوق و تار چنگ

راه خیال را

همراه نای نی

با چامه می کند.

 

کشتی شکسته نیز

در کام سرد موج

در چالش خطر

با بیم و با امید

با شور یک تلاش

با راز یک نماز

یکصد شکایت از

خودکامه می کند.

 

هر کس ز گوشه ای

می افکند نظر.

یک آه و ناله دید.

یک خنده می کند.

دیگر ز پنچره

یک یار دلنواز

با خواهش نیاز

در جامه می کند.

 

ای باد ناشناس؛

ای یار سرمدی؛

بر من دمی گذر

کز هوی و های تو

جان پیام تو

چهریّ خوش سخن

امشب براستی

شهنامه می کند.

 

چامه : چکامه؛ شعر

 

سیزدهم مهر ماه 1388

اتاوا 


Share/Save/Bookmark

Recently by Manoucher AvazniaCommentsDate
زیر و زبر
6
Nov 11, 2012
مگس
-
Nov 03, 2012
شیرین کار
-
Oct 21, 2012
more from Manoucher Avaznia