زبان مهر

Manoucher Avaznia
by Manoucher Avaznia
13-Jun-2008
 

ازجفای دی دلم آزرده است.

برگها یم در زمستان مرده است.

نوگل اقبال من در نو بهار

با تمام تازه گی پژمرده است.

شاهباز تیزتاز فکر من

گوییا یک مرغ باران خورده است.

ذرّه ذرّه شادمانیهای دل

در درون سینه ام افسرده است.

زورق عمر مرا در این زمان

دست طوفان خیز دریا برده است.

جویبار اشک را از دیده ام

شوق دیدار رخی بفشرده است.

بازماندم اگر انفاس چند

خود زبان مهر او بشمرده است.

 

چهاردهم ماه مه 2005

اتاوا


Share/Save/Bookmark

Recently by Manoucher AvazniaCommentsDate
زیر و زبر
6
Nov 11, 2012
مگس
-
Nov 03, 2012
شیرین کار
-
Oct 21, 2012
more from Manoucher Avaznia