پیشگفتار 2

Manoucher Avaznia
by Manoucher Avaznia
24-Oct-2009
 

خواجو از کرمان به شیراز آمده

تا به نزدیکی آن دانشکده

دخمه ای در کوه و سنگستان زده

همدمِ دروازۀ قرآن شده

بر ستبر کوه یک پیر کهن

خفته در آرامش، اما پر سخن

نام او بابای کوهی، گرچه او

پر فروغ از معجز انفاس هو

پیر رندان و بلا جویان ببین

در درون سنگلاخی جاگزین

بعد از آن در قلب مردم، ای امین

گور احمد پور موسی را ببین

ای بسا دلها که پیرامون او

می بگردد با نماز و های و هو

شهر پیرامون او گسترده بال

در امان از دشمنان و از وبال

ای خنک روزان که در درگاه او

در نماز استادم و درآرزو

از بزرگان ادب نام و نشان

می وزید بر خاطرات و بر زبان

 

ناخوش و خوش جیک جیک مرغها

داستان می گوید از احوال ما

روزهای پر طنین انقلاب

چرخش روزان و ماهان پر شتاب

حال و روز نسل من پر التهاب

چشمها دیدند هم آب هم سراب

ملک ایران پهنۀ پیکار سخت

ناامیدی از وطن بر بسته رخت

آنچه بود از تخمۀ اسفندیار

بر سریر مام میهن کامکار

گیو و رستم زاده گان از هر کنار

آوریدند روز دشمن را دمار

جیره خواران تا به پابوس عدو

از همه جای وطن کردند رو.

 

دوم آبان 1388

اتاوا

Share/Save/Bookmark

Recently by Manoucher AvazniaCommentsDate
زیر و زبر
6
Nov 11, 2012
مگس
-
Nov 03, 2012
شیرین کار
-
Oct 21, 2012
more from Manoucher Avaznia