I think this is a great time to start a new blog on poetry.
Yalda is coming soon. Are you ready for a long evening with Persian poetry?
By the way, it is also our poet Orang's Birthday tomorrow. Another reason for celebration with poetry.
I have a new idea for the Moshaereh.
I propose for each day, we keep with one letter of the Farsi alphabet. We will start with "alef" for today.
Tomorrow night, we will hit the "b" and so on .Agree?
So let get started. I will open the blog with the first beautiful poem of Deevan Hafez (the biggest lover of all the times)
Also: HAPPY BIRTH DAY ORANG JAN. MAY ALL YOUR WISHES COME TRUE.
Recently by Souri | Comments | Date |
---|---|---|
Ahamdi brings 140 persons to NY | 26 | Sep 24, 2012 |
Where is gone the Babak Pirouzian's blog? | - | Sep 12, 2012 |
منهم به ایران برگشتم | 23 | May 09, 2012 |
Person | About | Day |
---|---|---|
نسرین ستوده: زندانی روز | Dec 04 | |
Saeed Malekpour: Prisoner of the day | Lawyer says death sentence suspended | Dec 03 |
Majid Tavakoli: Prisoner of the day | Iterview with mother | Dec 02 |
احسان نراقی: جامعه شناس و نویسنده ۱۳۰۵-۱۳۹۱ | Dec 02 | |
Nasrin Sotoudeh: Prisoner of the day | 46 days on hunger strike | Dec 01 |
Nasrin Sotoudeh: Graffiti | In Barcelona | Nov 30 |
گوهر عشقی: مادر ستار بهشتی | Nov 30 | |
Abdollah Momeni: Prisoner of the day | Activist denied leave and family visits for 1.5 years | Nov 30 |
محمد کلالی: یکی از حمله کنندگان به سفارت ایران در برلین | Nov 29 | |
Habibollah Golparipour: Prisoner of the day | Kurdish Activist on Death Row | Nov 28 |
من از نهایت شب حرف میزنم
SouriSun Jan 17, 2010 09:31 PM PST
من از نهایت شب حرف میزنم
من از نهایت تاریکی
و از نهایت شب حرف میزنم
اگر به خانه من آمدی برای من ای مهربان چراغ بیار
و یک دریچه که از آن
به ازدحام کوچه ی خوشبخت بنگرم
فروغ
فرخزاد »
I really loved all your poems
by Souri on Sun Jan 17, 2010 09:22 PM PSTDear Divaneh: great and timely poem from Adibol-mamalek. Thank you so much.
Anahid aziz: so beautiful poem of my beloved Akhavan-Sales. Isn't true that all his poems are just great?
Dr Saadat Noury: So true that our generation should be a lesson to the future generation. I truly love your idea in this poem. I suggest you blog this one. Thanks a lot for posting it in this blog.
Dear Shazdeh
by Souri on Sun Jan 17, 2010 09:16 PM PSTThank you for the very beautiful and sensitive poem of "mother" you posted here. I know you loved your late mother and you always cherish her memories. May her soul rest in peace.
My mother will have an open heart surgery next week and I worry a lot for her, given her old age. Your nice poem, touched my heart and made me thinking how much I love my mother and how much we lost without being together, since I've left Iran.
Thank you for your beautiful thought.
ما ، ازبرای_ نسل_ بشردرس_ عبرت ا یم
M. Saadat NourySun Jan 17, 2010 07:25 PM PST
دوستدارعشق
ما ، نسل ضربه دیده زپرگار_نفرت ا یم
ما ، ازبرای_ نسل_ بشردرس_ عبرت ا یم
باشد د یار و کلبه ی ما ،پرشود ز مهر
ما ، دوستدار_حربه ی عشق و مسرت ا یم
منو چهر سعا د ت نوری
من با تو نگویم که تو پروانهُ من باش
Anahid HojjatiSun Jan 17, 2010 06:12 PM PST
من با تو نگویم که تو پروانهُ من باش
چون شمع بیا روشنیِ خانهُ من باش
درکلبهُ من رونق اگر نیست , صفا هست
تو رونق این کلبه و کاشانهُ من باش
من یادِ تو را سجده کنم , ای صنم اکنون
برخیز و بیا خود بتِ بتخانهُ من باش
دانی که شدم خانه خراب ِ تو , حبیبا
اکنون دگر آبادیِ ویرانهُ من باش
لطفی کن و در خلوتِ محزونِ من ای دوست
آرام و قرارِ دلِ دیوانهُ من باش
از شعر «آرزو» سرودهُ «مهدی اخوان ثالث»
ما را چه که باغ لاله دارد
divanehSun Jan 17, 2010 05:18 PM PST
ما را چه که باغ لاله دارد
ما را چه که خسته ناله دارد
ما را چه که گربه می کند تخم
ما را چه که گاو می زند شخم
ما را چه که گوش خر دراز است
ما را چه که چشم گرگ باز است
ما را چه که حمله می کند ببر
ما را چه که قطره بارد از ابر
ما را چه که شاخ گاو تیز است
ما را چه که تخم قحبه حیز است
ما را چه که میش بره دارد
ما را چه که اسب کره دارد
ما را چه به جنگ روس و ژاپن
یا حمله بالن و دراگن
ما در غم خویش ناله داریم
کاندوه هزار ساله داریم
هستیم چو مرغ پر شکسته
از تیر قضا نژند و خسته
نه جفت و نه آب و دانه داریم
نه لانه، نه آشیانه داریم
ما شکوه ز بخت خویش داریم
زاری به درون ریش داریم
ما پشۀ دام عنکبوتیم
باد برهوت بر بروتیم
چون سگ به هوای استخوانیم
وز فضلۀ سگ مگس پرانیم
بی توشۀ علم و مایۀ فن
افتاده به گرد بام و برزن
بی خاصیت کمال و تقوی
از علم و هنر کنیم دعوی
انواع هنر به خویش بندیم
بیهوده به ریش خویش خندیم
ادیب الممالک فراهانی
شعر از شاعر افغان : جاوید جویا
Shazde Asdola MirzaSun Jan 17, 2010 03:39 PM PST
مادرم مهر تو روشنگر شبهای من است
ياد تو خاطرهء اين دل تنهای من است
مادرم مهر و وفا را به من آموخته ای
هر دعای تو مرا توشه فردای من است
مادرم لحظه ای از چشم تو گر دور شدم
ناله كردی و پريشان كه چه سودای من است
مادرم ديدن رخسار تو بود عالم من
ايكه تصوير تو آئينهء رؤيای من است
مادرم آه و فغان دل « جویا » بشنو
ايكه ميگفتی بمن سينه تو جای من است
می خوام بخونم از چشای تو ، نگو نمی شه
SouriSun Jan 17, 2010 12:55 PM PST
شیرین
می خوام بخونم از چشای تو ، نگو نمی شه
غمی که از نگاه تو میاد ترانه می شه
تو شیرینی با نمک ترین ترانه هامی
نه دیروزی نه امروزی ، تو فردایی همیشه
نشونی تو رو شبیه گریه هام می دونم
می خوام گمت کنم ، نبینمت ، اگر بتونم
میون خاطرات من نشستی ، گم نمی شی
اگه هستی ، اگه نیستی می خوام برات بخونم
می خوام بخونم از چشای تو ، نگو نمی شه
غمی که از نگاه تو میاد ترانه می شه
میون خاطرات من نشستی ، گم نمی شی
اگه هستی ، اگه نیستی می خوام برات بخونم
حسین متولیان
بنال ای دل که رنجت شادمانیست, بمیر ای دل که مرگت زندگانیست
SouriSun Jan 17, 2010 12:28 PM PST
سکوت
مباد آن دم که چنگ نغمه سازت
ز دردی بر نیانگیزد نوایی
مباد آن دم که عود تار و پودت
نسوزد در هوای آشنایی
بنال ای دل که رنجت شادمانیست
بمیر ای دل که مرگت زندگانیست
دلی خواهم که از او درد خیزد
بسوزد ، عشق ورزد ، اشک ریزد
فریدون مشیری
:Homayoun Shajarian
//www.semahal.net/song/38.htm
WOW!!!
by Souri on Mon Jan 18, 2010 07:24 AM PSTWhat a good event I've missed here! So good contribution from all the permanent residents of the blog (plus Monda jon who honors us occasionally)
I really loved all your posts dear friends, many many thanks.
Dear Faramarz: Your nice contribution are always very welcome and very much appreciated. Don't sous estimate yourself, we need your great input here.
Daneshjooye aziz: The more it goes, the more I feel like I know you since a long time. It surprises me because it is not so long that I have discovered you in this site. I am a true fan of your poetry.
Orang jan: Well, you on the contrary, are not a new friend, as we knew each other's family from France. But still I always discover a new aspect of your talent of poetry, day by day. Thanks for the last two poems here. I loved Fana Na Paziran.
Dear Dr Saadat Noury and Shazdeh and Rad and all: You honor me each time you pass by here and visit us with a great post.
Thank to all of the friends who read these precious poems.
:o) Faramarz I know what you mean
by Monda on Sun Jan 17, 2010 11:01 AM PSTI used to be tah e kelaass too on these moshaaereh blogs, then gave up the addiction va rofoozeh shodam. Now yavaashaki I stop by and read a few poems at a time.... be Souri nagoo baasheh?
Monda, This is the Happening Place
by Faramarz on Sun Jan 17, 2010 10:43 AM PSTاين كلاس ِ مشاعره سورى خانم پر از افراد ِ با استعداده
اورنگ خان هم كه كارشون درجه يكه
اين وسط فقط من بيخودى بر خوردم
البته كلى پارتى بازى كرديم كه ما رو توى كلاس راه دادن
فقط قول داديم كه ساكت ته ِ كلاس بشينيم و هيچى نگيم
من تشنه ی آن جام می دوشینم
daneshjooSun Jan 17, 2010 10:25 AM PST
Daneshjoo
من تشنه ی آن جام می دوشینم
سر گشته ی آن لعل لب نوشینم
بر من کرمی کرده دگر باره بیا
تا سر به رهت تا به ابد بنشینم
bah bah inja che khabareh!
by Monda on Sun Jan 17, 2010 09:23 AM PSTSouri, Orang, Faramarz, I just saw Faramrz's comment ang got curious... I'm sooo behind on reading the beautiful poems on this blog! Orang's last piece was lovely... Faramarz have you read Orang's new one? It really speaks to us .....
Orang, delam ro aab kardi baa oon she'eret :o)
من ميخوام يك دسته گل به آب بدم
FaramarzSun Jan 17, 2010 09:12 AM PST
آهنگ ِ سيب ِ سيمين غا نم
//www.youtube.com/watch?v=ZXwLTQ-6bC4
من از اون آسمون ِ آبى ميخوام
من از اون شبهاى مهتابى ميخوام
دلم از خاطره ها ى بد جدا
من از اون وقتهاى بيتابى ميخوام
من از اون وقتهاى بيتابى ميخوام
من از اون آسمون ِ آبى ميخوام
من از اون شبهاى مهتابى ميخوام
دلم از خاطره هاى بد جدا
من از اون وقتهاى بيتابى ميخوام
من از اون وقتهاى بيتابى ميخوام
من ميخوام يك دسته گل به آب بدم
آرزوها مو به يك حباب بدم
سيبى از شاخه حسرت بچينم
بندازم رو آسمون و تاب بدم
بندازم رو آسمون و تاب بدم
گل ِ ايوون ِ بهار ِ دل ِ من
يك بيابون لاله زار ِ دل ِ من
من از اون آسمون ِ آبى ميخوام
من از اون شبهاى مهتابى ميخوام
دلم از خاطره هاى بد جدا
من از اون وقتهاى بيتابى ميخوام
من از اون وقتهاى بيتابى ميخوام
مثل ِ يك دسته گل اقا قيا
دلم آواز ميكنه بيا بيا
تو ميرى پشت ِ علفها گم ميشى
من ميمونم و گل اقا قيا
من ميمونم و گل اقا قيا
گل ِ ايوون ِ بهار ِ دل ِ من
يك بيابون لاله زار ِ دل ِ من
گل ِ ايوون ِ بهار ِ دل ِ من
يك بيابون لاله زار ِ دل ِ من
فنا ناپذیران
Orang GholikhaniSun Jan 17, 2010 08:53 AM PST
ما فنا ناپذیران هستیم
شمشیر بدست
در دشت بی انتها
رفتیم بدنبال دشمن
از ما و رای افق
ما فنا ناپذیران هستیم
زمان را فراموش کرده ایم
تحقیر را پشت سر گذاشته ایم
رفتیم بدنبال غرور
به ماورای کوه دماوند
ما فنا ناپذیران هستیم
نوای پدران مان اینجا نیست
ولی روحشان را فراموش نکرده ایم
رفتیم با قلبی پر از حسرت
پشت کردیم به چاه های نفت
ما فنا ناپذیران هستیم
با دوست میجنگیم
با خطر میرقصیم
رفتیم با زمان بدنبال سرعت
به فراسوی اقیانوس ها
ما فنا ناپذیران هستیم
فراموش نکرده ایم
که آنها کاشتند و ما خوردیم
رفتیم بدنبال خواب
درانتهای شب یلدا
ما فنا ناپذیران هستیم
بدنبال خاطره میرویم
فریاد میکشیم برای آزادی
میگردیم بدنبال وحدت
در صحرای هستی
ما فنا نا پذیران هستیم
زبان ما زنده خواهد ماند
ولی روح ما به کجا خواهد رسید
میرود بدنبال ابدیت
در انتهای زمان
او رنگ Février 2006
//iranian.com/main/blog/orang-gholikhani-29
مسافر
Orang GholikhaniSun Jan 17, 2010 08:50 AM PST
مسافر همیشگی
مرا به آغوش بکش
تو که خسته ای
تو که به دورها میروی
به دنیاهای خیالی
افق را تو میگیری
یا او تو را از من میگیرد
میروی تنها
سبکبار با دلی سنگین
مسافر همیشگی
مرا به آغوش بکش
من آن جاده ام که میمانم
به انتظار تو زیر آفتاب
//iranian.com/main/blog/orang-gholikhani-16
گرفتم عاقبت دل بر منت سوخت, پس از مرگم سرشکی هم فشاندی
SouriSun Jan 17, 2010 08:22 AM PST
مرا عمری به دنبالت کشاندی
سرانجامم به خاکستر نشاندی
ربودی دفتر دل را و افسوس
که سطری هم از اين دفتر نخواندی
گرفتم عاقبت دل بر منت سوخت
پس از مرگم سرشکی هم فشاندی
گذشت از من ولی آخر نگفتی
که بعد از من به اميد که ماندی ؟
مرا عمری به دنبالت کشاندی
سرانجامم به خاکستر نشاندی
ربودی دفتر دل را و افسوس
که سطری هم از اين دفتر نخواندی
گرفتم عاقبت دل بر منت سوخت
پس از مرگم سرشکی هم فشاندی
گذشت از من ولی آخر نگفتی
که بعد از من به اميد که ماندی ؟
From Moshiri (?)
//www.backupflow.com/g.htm?id=37
Thanks dear friends for the great poems, we start with "M" today
by Souri on Sun Jan 17, 2010 08:19 AM PSTThanks to dear Daneshjoo for the wonderful contribution, to Shazdeh and Dr Saadat Noury and Orang, for the beautiful poems that they have posted here. I'm very grateful to you for your nice thought and help with the blog.
حرف " ل" از سیف فرغانی
M. Saadat NourySun Jan 17, 2010 07:28 AM PST
لطفت که چو اندیشه حد نیست کنارش را
از روی تو انعامی دیدیم مگر بوسه
سیف ار ز تو میخواهد بوسه تو برو میخند
کز لعل تو خوش باشد گر خنده و گر بوسه
سیف فرغانی
لب از خیام
Shazde Asdola MirzaSat Jan 16, 2010 10:51 PM PST
لب بر لب کوزه بردم از غایت آز
تا زو طلبم واسطه عمر دراز
لب بر لب من نهاده، میگفت به راز
می خور که بدین جهان نمی آیی باز
لاله های عشق را پر پر مکن
daneshjooSun Jan 17, 2010 10:18 AM PST
Daneshjoo
لاله های عشق را پرپر مکن
با رقیبان گفتگو از سر مکن
نیمی از عمرم به تلخی ها گذشت
خون به جامم ، نیمه ی دیگر مکن
لذت
Orang GholikhaniSat Jan 16, 2010 01:24 PM PST
لذت من
کلبه إی کوچک در قلب کوه
دور از خشم پوچ وطغیان روح
لذت من
گرمی خشک و بوی لطیف نعنا
شراب سرخ در دست یار رعنا
لذت من
خرمالوی تنها آویخته بر درخت
میان رود خوابیده روی تخت
لذت من
قصه رستم و شیر و پلنگ
قهقه خنده بی فکر و درنگ
لذت من
خبری کوتاه از یاری نا آشنا
شعری کوتاه , ساده و بی ادعا
اورنگ
Jan 2010
//iranian.com/main/blog/orang-gholikhani-139
Great one, dear Anahid!
by Souri on Sat Jan 16, 2010 07:06 AM PSTThis one is one of my favorite from our dear Moshiri. I was trying to find it but I couldn't. I'm so glad that you did. Many many thanks.
«گ » مثل «گرگ»
Anahid HojjatiSat Jan 16, 2010 06:36 AM PST
لاجرم جاری ست پیکاری سترگ
روز و شب , ما بین این انسان و گرگ
زورِ بازو چارهُ این گرگ نیست
صاحبِ اندیشه داند چاره چیست
ای بسا انسانِ رنجورِ پریش
سخت پیچیده گلویِ گرگِ خویش
وی بسا زور آفرین مردِ دلیر
هست در چنگالِ گرگِ خود اسیر
*
هر که گرگش را در اندازد به خاک
رفته رفته می شود انسانِ پاک
و آن که از گرگش خورد هر دم شکست
گر چه انسان می نماید , گرگ هست !
و آنکه با گرگش مدارا می کند ,
خُلق و خوی گرگ پیدا می کند .
از شعر «گرگ» , شاعر, فریدون مشیری
و آنچه به جا مانده بهای دل است
SouriSat Jan 16, 2010 06:21 AM PST
لیک چنان خیره و خاموش ماند
کز همه شیرین سخنی گوش ماند
خلق همان چشمه ی جوشنده اند
بیهوده در خویش خروشنده اند
یک دو سه حرفی به لب آموخته
خاطر بس بی گنهان سوخته
لیک اگر پرده ز خود بردرند
یک قدم از مقدم خود بگذرند
در خم هر پرده ی اسرار خویش
نکته بسنجند فزون تر ز پیش
چون که از این نیز فراتر شوند
بی دل و بی قالب و بی سر شوند
در نگرند این همه بیهوده بود
معنی چندین دم فرسوده بود
آنچه شنیدند ز خود یا ز غیر
و آنچه بکردند ز شر و ز خیر
بود کم ار مدت آن یا مدید
عارضه ای بود که شد ناپدید
و آنچه به جا مانده بهای دل است
کان همه افسانه ی بی حاصل است
نیما
یوشیج
لحظه ی دیدار نزدیک است
SouriSat Jan 16, 2010 06:07 AM PST
لحظه ی دیدار نزدیک است
باز من دیوانه ام ، مستم
باز می لرزد ، دلم ، دستم
باز گویی در جهان دیگری هستم
های ! نخراشی به غفلت گونه ام را ، تیغ
های ، نپریشی صفای زلفکم را ، دست
و آبرویم را نریزی ، دل
ای نخورده مست
لحظه ی دیدار نزدیک است
مهدی
اخوان ثالث
Thanks Shazdeh, this one is for you
by Souri on Sat Jan 16, 2010 05:50 AM PSTگفت : آنجا چشمه خورشید هاست
آسمان ها روشن از نور و صفا است
موج اقیانوس جوشان فضا است
باز من گفتم که : بالاتر کجاست
گفت : بالاتر جهانی دیگر است
عالمی کز عالم خاکی جداست
پهن دشت آسمان بی انتهاست
باز من گفتم که بالاتر کجاست
گفت : بالاتر از آنجا راه نیست
زانکه آنجا بارگاه کبریاست
آخرین معراج ما عرش خداست
بازمن گفتم که : بالاتر کجاست
لحظه ای در دیگانم خیره شد
گفت : این اندیشه ها بس نارساست
گفتمش : از چشم شاعر کن نگاه
تا نپنداری که گفتاری خطاست
دورتر از چشمه خورشید ها
برتر از این عالم بی انتها
باز هم بالاتر از عرش خدا
عرصه پرواز مرغ فکر ماست
فریدون
مشیری »
My dear Daneshjoo
by Souri on Sat Jan 16, 2010 05:36 AM PSTYou embarassed me. I'm so thankful for the good impression you have of me. I hope I deserve it.
It feels so good to know that the people whom we respect and value a lot, have a good opinion about us. I thank you and Maziar and all the good friends out here who encourage me with their nice words.
Dear Souri
by daneshjoo on Fri Jan 15, 2010 07:20 PM PSTDaneshjoo
I agree with maziar58 totally. You are very knowlegable. This was the reason that I asked you to run the other Blog. Best, Daneshjoo