شعر
گفتند برون کن زسر این عشق محال است
این خواب پریشان تو رویا و خیال است
گفتم که اگر خوابم از این خواب چه خوشتر؟
بیدارم اگر، خواب مرا آفت حال است
>>>
مهاجر
ما دیگه تو ایران جایی نداریم. میخوایم بریم سرزمین موعود
دو طرف در کنسولگری اسرائیل شش هفت تا پلیس اسلحه به دست وایساده بودن. از دور که نزدیک شدیم ما رو زیر نظر گرفتن. به در بزرگ و آهنی که رسیدیم زنگ زدیم و منتظر شدیم. میدونستم از پشت شیشه قدی که اونورشرو نمیدیدیم انور ومن رو میدین. یه صدا از توی آیفون پرسید: کارتون چیه؟ گفتیم: ما یهودی هستیم. از ایران فرار کردیم
>>>
POETRY
I hear the dirty wounds of laughter
I touch the wreckage of kindness
I see the conceit of pig-nose foes
I smell the blood of frightened lives
>>>
شعر
خداوندا بکن کاری بزن حرفی
و اگر نه من ترا اینسان دهم هشدار:
چو از بیرحمی ظالم، زند فریادها مظلوم
اگر ساکت بود ایزد، وجودش چون شود معلوم؟
>>>
نیما
کدام گوینده ی بزرگی ست که آثار او بی نقص باشد؟
نوآوری های نیما در زمینه ی موسیقی کلام، صور خیال و مضامین شعر، امروزه کم و بیش از سوی جامعه ی روشنفکری ایران به رسمیت شناخته شده است، ولی مشکل زبان شعر او همچنان پابرجاست. گروهی این دشواری را به حساب عدم تسلط او به زبان فارسی می گذارند
>>>
شعر
گفتند ترا ترک کنم با دل و جانم
نام تو دگر بار نیارم به زبانم
دیدم که جهان بی تو نیا رزد که بمانم
گفتم، نتوانم، نتوانم، نتوانم
>>>
بدن زن
چگونه از زن در آئین زرتشتی و دین اسلام استفاده شده است
در مطالعه ادیان متوجّه شدم که خداوند و پیامبران از بدن و قامت زن برای پیش بُرد مقاصد خود بسیار زیرکانه استفاده کرده اند. پس جائی که خداوند و پیام آورانش ازین وسیله برای تطمیع، ترغیب، و تشویق پیروان استفاده می کنند دیگر چه توقّعی از دیگر فروشندگان و تولید کنندگان کالاها می توان داشت.
>>>
شعر
ای سفله گان، زمان شما نیز، بگذرد
بیداد بیکران شما نیز، بگذرد
آن اشتری که بر در ِ شاه شهان غنود
فردا از آستان شما نیز، بگذرد
>>>
POETRY
Beauty will save the World— Dostoyevsky
The beauty of irrelevance
of me with shaved head
and wearing a Kippah
making my passage as a Jew
through “Arbeit Macht Frei.”
>>>
دزدی
یکی از دوستان قدیم در سبزوار به زندان افتاده بود و دنبال وثیقه میگشت. ماجرا از "قرارگاه خاتم الانبیا" شروع میشد، وقتیکه دو سال قبل ساختن چهار شبکه کانال آبیاری را بدون مناقصه، از مجموعه طرحهای "جهاد سازندگی" به سپاه پاسداران واگذار کردند
>>>
شعر
این زِرزِر و وِزوِز و زارزار
شكنجهایست طولانی
كه از مرزِ جنایت
چه ساده عبورمیكند
بسوی یك موعود
>>>
FILM
Review: Ghobadi's "Rhino Season"
Under a starry sky, on a typically warm and humid September night in the heart of Toronto, throngs of giddy Iranian filmgoers (with, of course, the odd exception here and there) formed a serpentine queue outside the historic Elgin Theatre, full of hope and great expectations – and understandably so; for they were a privileged few, who would not only witness the world premiere of a film from one of Iran’s most celebrated directors, but also the performance – and presence – of an Iranian icon
>>>
مهاجر
کشیش گفت: چه جالب فرزندان من. حالا تو ترکیه چیکار میکنین؟
بابک و من تو خیابون باریک «جمهوریت جادهسی» که یه سرش به میدان تکسیم میخورد دنبال کلیسای کاتولیک میگشتیم. کنسولگری خیلی از کشورها تو این خیابون بود. هوا گرم بود و پیادهرو شلوغ . نمیشد راحت راه رفت. بابک و من عقلامونرو رو هم ریخته بودیم و به این نتیجه رسیده بودیم که اگه بریم بگیم میخوایم مسیحی بشیم شاید بتونن یه کمکی بکنن تا از ترکیه بریم
>>>
شعر
گفتند تو را نیت از این عشق چه ها بود؟
زاین گونه هزاران سر بازار رها بود
زاین عشق چه دیدی که تو را همچو قضا بود؟
گفتم که بلا بود، بلا بود، بلا بود
>>>
FOOD
A Culinary Memoir on Iran, Hot Out of the Oven!
A story of growing up in Shiraz of the 1960s told through memories of food and cuisine, A Sip, a Bite, a Mouthful contains an account of Iranian customs, passions and rituals; it depicts a vivid picture of life in pre- and post-revolutionary Iran; and it touches on experiences of Iranian expatriates and the migration of their favourite foods, feasts, tastes and eating habits to the west
>>>
9/11
تیغْ طینتان
ز نفرت نفرین شده عقده برشكافتند
تا در انفجارِ چركابه و خون
تقدّس ِ خاك را نجاست ِ خونریزِ خرافات مقدّر آید
>>>
POETRY
o! I am not Farhad, the stone mason
To sledgehammer on your head
For the sake of a bitter love.
I am god of wrath, the revengeful Samson
Who with the push of a hand
Toppled the stone columns
And buried every one with himself
Under the rubble of the temple
>>>
لیلا فرجامی
کتاب رودخانه ای که از ماه می گذرد
اشعار زیبا و مدرن و زبان مستقل و طنز قوی و یاغی اش را مانند رودخانه ای از شعر در میان کهکشان اینترنت جاری کرد. و چه سرنوشتی حقیقی تر از رهایی و جاری شدن شعر در فضای آزادی و رهایی کهکشان اینترنت؟ و چه شعری دلنشین تر از شعر بی حصار؟
>>>
ART
Interview with Iranian graffiti artist A1one (Tanha)
by
Nazy Kaviani >>>
مهاجر
حاجی، حاجی تبریز بود. یکی دو ماهی بود که تو هتل میدیدیمش. یهبار هم وسطاش رفت ایران و دوباره برگشت. نمیدونستیم چی میفروخت، چی میخرید و یا طرف معاملهش کی بود. یه بار حاجی دعوتمون کرد بریم اتاقش عرقخوری. با زیرشلواری و عرقچین سفیدش رو تخت نشسته بود و استکان پشت استکان مینداخت بالا و با لهجهی غلیظ ترکیش جوک میگفت
>>>