CYRANO
پس چکار باید کرد
بدنبال قدرتمندان رفتن , ارباب گرفتن
مثل یک پیچک گمنام دور کنده درخت گشتن
با نوازش این قیم بالا رفتن با تزویر و سرعت
بجای بلند شدن در آسمان با حمت و قدرت ؟
نه مرسی
>>>
POLITICS
چقدر برای اصلاح طلبی شانس موفقیت وجود دارد؟
آنالیز کردن این دوره بسیار حساس تاریخ دمکراسی در ایران بی شک راه موثری برای درک بهتر ماجراست. در یک بررسی جامعه شناسانه می توان موقعیت بقرنج جریان اصلاحات در ایران را بهتر درک کرد. در شرایط کنونی اصلاحات ضعیف است. با یک شکست محصول اشتباهات سابق روبروست و از خیلی جاها صدای مخالفت می شنود. اصلاحات اساسا با سه چالش روبروست: چالش با محافظه کاران انحصار طلب ، چالش با براندازی خواهان و چالش های داخلی سه طیف سنتی ، رادیکال و میانه رو در درون جریان اصلاحات.
>>>
LOVE
شیفته و بی قرار جلوی درب خانه می نشینم تا که تو بیایی
برایم نوشتی که مرز رویا و واقعیت را گم کرده ای و این چه خوب است و دلت می خواهد در این مرز توهم بمانی نه برای همیشه که چند گاهی ! اسامی فراوانی برای خواندن تو هر روز تمرین می کنم هر روز به تنم آب می زنم خوش بو ترین عطر ها را به پوستم می زنم لباس جدیدی برای خودم می خرم هر روز جلوی آینه می ایستم و خودم را برانداز می کنم تا غبار زمانه را از خودم بر چینم.
>>>
POETRY
جهان را کند مهر درونٍ سینه بند
چه کوهها وچَرَا چوپان و گوسفند
شکرِ خداتعالی که چشمم نمی رسد
سرِ شانه مار هستند که دِلم راگزند
>>>
HUMOR
بعد از کریسمس دوباره کمی داد وقال در مورد ایران خواهند کرد،
- میگم عباس آقا، این جریان آقای بوش چیه که میگن دستگاهای اطلاعاتیش
ریدمون زدن، و هرچی در مورد غنی سازی اورانیوم در ایران میگفتن غلط از آب
در اومده؟ راسته؟
- نه بابا، اینا همش برنامه است. مگه بلا نسبت شما، اینا خرن، که بیان
برضد خودشون حرف بزنن ورئیس جمهورو بیخودی کنف کنن و بگن اشتباه کردیم؟
این از جای دیگه آب میخوره.
- آخه اینا که میدونی آمریکائی ان، تا یخورده دستشون به آدم میخوره، زود میگن "آیم ساری" شاید ازین نظره؟
>>>
NO HERO
رسیده بود بلایی ولی به خیر گذشت!
اکنون احمدی نژاد از پیروزی سدساله اخیرسخن می گوید در حالی که حکومت اسلامی با وجود حقانیت حقوقی ایران در امر باروری هسته ای به سبب فقر دیپلماسی نتوانست مساله را پیش ببرد و جهان را علیه خود برانگیخت و اگر تضاد واقع گرایان و دموکرات های آمریکا همچون مآده ی آسمانی به دادش نرسیده بود ملت ایران با فاجعه ای مهیب و عظیم روبرو شده بودکه هست و نیستش را بباد می داد. چه کسی تاوان ندانم کاری های حکومت اسلامی و آمریکا را می پردازد؟
>>>
REFORMERS
بدون پذيرفتن موجوديت سيستم و سپس پذيرش اصلاح پذيری آن، معلوم نيست چگونه می توان «اصلاح طلب» بود؟
پرسش آن است که صاحب آن «دهان واحد» بالاخره اصلاح طلب است يا برانداز؟ يعنی، اينجاست که مرحلهء «بلاتکليفی سياسی» آغاز می شود، چرا که ما منطقاً می دانيم که نمی توان هم يک سيستم را غيرقانونی و نامشروع و غير خودی و بيگانه (اگر نه دست نشاندهء بيگانه) دانست و هم مرتباً از توقعات خود از آن سخن گفته و نسبت به کارهايش گله مند و شاکی بود. با اين همه بسياری از کسان که خود را برانداز می دانند اغلب هر دوی اين کارها را با هم انجام می دهند و از خود هم نمی پرسند که چگونه کسی که اين حکومت را در کليت خود بيگانه، اصلاح ناپذير، ويران ساز، دروغگو، فريبکار و دشمنخو می داند چيدر عين حال مشغول چون و چرا کردن و نق زدن هم هست؟
>>>
GUILT
دروغ می گوييم تا دست های به خون آغشته مان را بشوييم.
اعتراف می کنم که هيچ وقت نتوانستم هيچ خبری و گزارشی و
نوشته يی را در باره ی زهرا تا آخر بخوانم. هميشه وقتی شروع به خواندن می
کردم بغض گلويم را می گرفت. و می ترسيدم. می ترسيدم که گريه کنم. نه اين که از گريه کردن می ترسيدم. نه. هيچ وقت از گريه
کردن نترسيده ام من. امّا آن که زهرا را کشت، می خواست که من گريه کنم. و
من نمی خواستم. درست به خاطر اين که او می خواست. اين اندازه را امّا در سرگذشت زهرا خوانده ام که او همسن انقلاب است.
انقلابی که آخوند آن را نربود؛ بلکه خود ما آن را به او تقديم کرديم.
>>>
KNOWLEDGE
کلید دوام انقلاب ایران سرپیچی از نوعی از دانش است که همیشه سلطهی اروپا و آمریکا را تضمین کرده
گزارش جامعه اطلاعاتی آمریکا از این بهموقعتر امکان نداشت منتشر شود و من پشت آن متخصصان اطلاعاتی ضدبوش و ضد حمله به عراق را میبینم که خواستند ننگ توجیه حمله به عراق را با نشان دادن استقلال شجاعانهشان از تاجر-سیاستمداران دروغگو و بیشرف دولت بوش نشان دهند. آنها با این گزارش آمریکا را از چنگ حرامزادههایی مثل دیک چینی و جورج بوش و ولفوویتز و پرل (فعلا برای چند سال) نجات دادند. این ماجرا به نظر من بزرگترین پیروزی سیاست خارجی کل تاریخ جمهوری اسلامی است و واقعا باید بخاطرش به لاریجانی و احمدینژاد عمیقا تبریک گف
>>>
POETRY
With song for grandfather
by Azad Naficy
ساعت 7 روی تخت "برادر کوچک" ام بیدار شدم
محروم از خواب، بوی ملایم مرگ را شنیدم
از جا پریدم، یک ساعت دیگر امتحان روانشناسی داشتم
باید به خانه ی خودم می رفتم برای صبحانه و حمام
اما هنوز وارد خانه نشده، تلفن زنگ زد
پدرم بود که می گفت بابابزرگ در بستر مرگ است
شماره ی اصفهان را گرفتم و به خانه اش زنگ زدم
و از مامان بزرگ پرسیدم آیا بابابزرگ به ابدیت پیوسته؟
>>>
SMILE
داشتن يك عمو ي پولدار خيلي خوب است
by Abdy S
خاله
------
معناي لغوي : خواهر مادر
معناي استعاره اي: هر زني كه با مادر رابطه ي گرم و صميمي داشته باشد .
نقش سمبليك : يك خانم مهربان و دوست داشتني كه خيلي شبيه مادر است و هميشه براي شما آبنبات و لباس مي خرد .
غذاي مورد علاقه: آش كشك .
ضرب المثل : خاله را ميخواهند براي درز ودوز و گرنه چه
خاله چه يوز. خاله ام زائيده، خاله زام هو كشيده. وقت خوردن خاله
خواهرزاده رو نمي شناسه. اگه خاله ام ريش داشت، آقا داييم بود .
>>>
IDEAS
روحیه آزادمنشی را می باید پرورش داد وگرنه گفتار آزاد به حالت تاسف آوری می افتد
ما در بیرون ایران سرانجام به آزادی گفتار رسیده ایم ــ آن اندازه از دمکراسی که بیشترمان به عنوان بیگانه و میهمان می توانیم بورزیم ــ و همه چیز از آن آغاز می شود، از حکومت مردم برای مردم تا حقوق بشر. ولی مانند هر فضیلت نویافته می باید آدابش را نیز فراگیریم ــ مکانیسم هائی که سودمندی های نهائی آزادی گفتار را همچون بزرگ ترین سلاح در پیکار با دروغ و ستمگری به بار می آورد.
>>>
SECULARISM
براستی «آزادی» چگونه ممکن خواهد بود اگر ساختمان آن بر شالودهء «سکولاريسم نو» گذاشته نشده باشد؟
اين روزها من به يکی از آرزوهای مختصرم رسيده و توانسته ام، با براه اندازی يک پايگاه اينترنتی به نام «سکولاريسم نو»
NewSecularism.com،
مکانی را در جهان مجازی اينترنت بوجود آورم که بتوان در آن هرآنچه را
انديشمندان ما دربارهء سکولاريسم نوشته اند گردآوری کرد، محل رجوعی در اين
مورد خاص بوجود آورد و، بر مبنای تراوشات ذهنی آنان که در راه روشنگری
جامعهء عقب افتاده ما و يا در راستای افزودن بر تاريکی های انديشگی آن قلم
می زنند و سخن می گويند، به بحث و گفتگوئی جدی دربارهء «سکولاريسم» نشست
>>>
MOKHTARI
"میراث غفلت , ای سرزمین من !"
" چشم مون روشن" را شنیده بودم اما"گوشمون روشن" را اولین بار بود می شنیدم. محمد مختاری اَنسوی خط تلفن بود، حال و احوالی کردیم و بعد ازیاد اَوری خاطراتی دور ، در باره ی سفرش به امریکا و اروپا گپ زدیم.
چند باری دیده بودمش ، در دفتر کانون نویسندگان در خیابان مشتاق، در انتشارات توس و خانه ی یکی از رفقای سازمانی. با سازمان جدا شده از سازمان فدائیان اکثریت که به "۱۶اَذری "ها شناخته می شدیم در زمینه های فرهنگی همکاری ای جانبی داشت.
>>>
IDEAS
: هر جا به تقسیمهای دوگانه برخوردید حواستان را جمع کنید، خطر نزدیک است
برای شروع، پیشنهاد میکنم به سبک مارشال مکلوهان که میگوید «رسانه همان پیام است» بیاییم و این دوگانهها را بشکنیم و ببینم چه اتفاقی میافتد: عین همان ذهن است؛ داننده جدا از دانسته نیست؛ محتوا همان فرم است؛ مدرن و سنتی از هم جدا نیستند؛ و باز هم از همه مهمتر «تئوری همان عمل است و عمل همان تئوری است.»
>>>