سیاست رهبران سبز

طرفداران خط براندازی را نباید بیش از حد جدی گرفت


Share/Save/Bookmark

 سیاست رهبران سبز
by saadat bahar
01-Feb-2010
 

رهبران اصلاح طلب جنبش سبز در سه جبهه متفاوت حضور فعال دارند و سیاست های خود را پیش میبرند. این سه جبهه عبارتند از جبهه اصولگرایان، جبهه توده های سبز و جبهه رقبای رادیکال. به اعتقاد این نویسنده، رهبران اصلاح طلب سبز باید سه کار در این سه جبهه انجام دهند

اول - شکاف میان جناح های مختلف اصولگرا را افزایش دهند
دوم - در میان طرفداران خیابانی خود انضباط سیاسی برقرار کنند
سوم - با رقبای رادیکال سکولار و انقلابی وارد تعامل و گفتگوی آرام شوند

نکته اول

درشرایط موجود، رهبران سبز (بخصوص آقایان حسین موسوی و مهدی کروبی) بیش از هر چیز درگیر آن هستند که لب تیغ حمله اصولگرایان را کند کنند تا جنبش ضربه های سبکتری بخورد و هزینه کمتری بپردازد. رهبران سبز تلاش دارند حمله اصولگرایان را به تدریج مهار و زمینگیر کنند و در برابرشان استحکاماتی بسازند. تاکنون، رهبران سبز تاکتیک های گوناگونی برای دست یابی به این هدف بکار بسته اند و بطور کلی موفق بوده اند. به اعتقاد این نویسنده، یکی از تاکتیک هایی که موثر افتاده این بوده است که جناح اصولگرای میانه رو را تشویق کنند تا از سیاست میانه روی پیروی کند و از حرکت های تند بپرهیزد. این تاکتیک میان اصولگرایان میانه رو و اصولگرایان تند رو اختلاف ایجاد کرده و جبهه ضد سبز را تضعیف کرده است. عالیترین نمود این تاکتیک در شرایطی بود که رهبران سبز مواضع نرمتری نسبت به "کلیت" نظام جمهوری اسلامی گرفتند. به عبارت دیگر، تجربه نشان میدهد که وقتی رهبران سبز در برابر "کلیت" نظام از خود انعطاف نشان داده اند اصولگرایان میانه رو هم انعطاف بیشتر نشان داده اند و خود را از اصولگرایان تندرو دور کرده اند. ادامه این روش به سود جنبش سبز خواهد بود. البته، همزمان باید خواسته های اعلام شده رهبران سبز را (برای آزادی های رسانه ای و حزبی و سیاسی) حفظ کرد.

نکته دوم

در شرایط حاضر، نیروهای اصلاح طلب از سازماندهی اندکی بهرهمندند. رده های سازمانی آنها زیر فشار نیروهای امنیتی است و بسیاری از کادرها دستگیر شده و در بازداشت بسر میبرند. به همین خاطر کادر رهبری و توده های خیابانی رابطه کمی با هم دارند و در سطح خیابان انضباط سیاسی وجود ندارد. در چنین وضعی، گرایشهای خود جوش و چه بسا آنارشیستی میتوانند به راحتی ابتکار عمل را بدست بگیرند و گروهای کوچک میتوانند شرایط حاد ایجاد کنند. مثلا زدوخورد با نیروهای انتظامی بوجود آورند. این شرایط همچنین به گروه های نفوذی حکومت امکان میدهد در صفوف تظاهرات رخنه کنند و درگیری براه اندازند. بجاست که رهبران سبز فعالیت خیابانی را زنده نگه دارند چرا که حضور خیابانی به نفع جنبش است و آس برنده آن محسوب میشود. در واقع، جنبش سبز بدون حرکت خیابانی دچار کمبودهای اساسی خواهد شد. اما رهبران سبز و گروه های پشتیبانی آن باید با توده مردم روابط نزدیکتری برقرار کنند و با آنها بیشتر حرف بزنند و مسایل آنها را مورد کند و کاش قرار دهند. نیروهای پشتیبان باید سیاستهای رهبران را برای توده های مردم توضیح بدهند. هنگامیکه رهبران سبز با فعالان خیابانی رابطه نزدیکتری برقرار کردند خواهند توانست در صفوف آنها حضور سیاسی داشته باشند. آنها مجبورند میان طرفداران سبز خود انضباط بوجود آورند و حرف شنوی و دیسیپلین سیاسی برقرار کنند. انضباط خیابانی از نوسان های افراط و تفریطی توده ای خواهد کاست و از هزینه هایی که جنبش تاکنون پرداخته کم خواهد کرد

یک گرایش در جنبش سبز وجود دارد که معتقد است این جنبش رهبران خود را به جلو میکشد و دیدگاه های توده ای را به آنها تحمیل میکند. این گرایش معتقد است که توده مردم جلو حرکت میکنند و رهبران بدنبال آن میدوند. چنین حالتی، به اعتقاد این نویسنده، نشانی از عقب ماندگی سیاسی سبزهاست. اینکه رهبران سبز تسلیم توده های خیابانی باشند نشان میدهد که جنبش ماهیت عوام زده و گریز از مرکزی و هرج و مرجی دارد و سازماندهی سیاسی را نمیپذیرد. تقویت چنین خصلتی نه تنها موجب پیشرفت سبزها نخواهد شد که در تحلیل نهایی به آنها ضربه خواهد زد. آری! توده ها باید به خیابان بیایند و فضای انحصاری دولت را بشکنند اما در عین حال نباید شرایط انقلابی و هرج و مرجی ایجاد کنند. رهبری جنبش نباید تسلیم بدنه شود

نکته سوم

فعالان حرفه ای سیاسی که از موسوی و کروبی حمایت میکنند تاکنون - کم و بیش - در پشتیبانی از رهبری موفق بوده اند. به عبارت دیگر، نیروهای اصلاح طلب داخل کشور، علی رغم اختلاف نظرهایی که دارند، پشتیبان رهبری سبز بوده اند. دقیقا به همین خاطر است که حکومت بیشترین فشاررا بر فعالان اصلاح طلب گذاشته و آنها را دستگیر و محاکمه زندانی میکند. فشار بخصوص روی فعالان رسانه ای و روزنامه نگاران و نویسندگان بوده است

اما بخش هایی از فعالان سیاسی و رسانه ای خارج کشور، بخصوص نیروهایی که برای براندازی حکومت تلاش میکنند و به نیروهای رادیکال معروفند، از موسوی و کروبی کمتر حمایت کرده اند. این نیروهای برانداز با استراتژی میانه روی رهبران اصلاح طلب سبز مخالفند. هر حرکت رهبران اصلاح طلب که حاکی از میانه روی و اصلاح طلبی باشد و از تند روی انقلابی حمایت نکند مورد انتقاد نیروهای برانداز قرار گرفته و خواهد گرفت. البته باید در نظر داشت که طرفداران خط براندازی یک واقعیت اجتماعی هستند که نمیتوان وجود آنها را انکار کرد. با این حال، آنها را نباید بیش از حد جدی گرفت و بیش از اندازه به آنها بها داد.

جنبش سبز حاصل ترکیب تلاش چند ساله نیروهای اصلاح طلب و حرکت خود جوش توده ای است. سهم نیروهای برانداز در این میان بسیار کم بوده است. به همین خاطر،گفتگوی شمرده اصلاح طلبان با این گروه ضروری است اما مهمترین دستور کار جنبش نیست و نباید نگرانی اصلی رهبران اصلاح طلب در شرایط فعلی باشد.


Share/Save/Bookmark

Recently by saadat baharCommentsDate
Last tango in Tehran as Greens go Red
-
Mar 07, 2010
ضرورت تعیین خط مشی
1
Mar 04, 2010
پرسش و پاسخ ۲۲ بهمن
-
Feb 17, 2010
more from saadat bahar
 
Anonymouse

حرف شما درست است. نیروهای خارج از کشور را وللش!

Anonymouse


نیروهای رادیکال جز قاطی‌ کردن به دردی نمیخورن. کاریشون هم نمی‌شه کرد. باید ولشون کرد به آمان خدا تا شاید یک روزی بزرگ شن. اگر هم ضرری به جنبش سبز زدند دیگه همینه دیگه.  تو دعوا نمیشه نرخ تعیین کرد. بوجوردی که واردی! 

Everything is sacred