ایرانیانِ مدرن ولی سنتی

تلاش می‌کنیم مدرن باشیم ولی آیا از لباس سنت و مذهب خارج شده‌ ایم؟


Share/Save/Bookmark

ایرانیانِ مدرن ولی سنتی
by ونداد
23-Dec-2011
 

مردی در یک میهمانی دوستانه تعریف می‌کرد که چندسال پیش با خانمی هم‌سن و سال خودش آشنا می‌شود و رابطه آن‌ها خیلی سریع‌ و با استقبال و اشتیاق دوجانبه، به هم‌بستری کشیده می‌شود. به گفته وی همه‌چیز نیز تا آن زمان طبیعی و بدون دروغ پیش رفته بود

بد نیست خاطره او را از نخستین شبی که با زن در زیر یک سقف گذرانده‌ بود، برایتان بازگو کنم: مرد که برای نخستین‌بار به منزل زن رفته، به خواب عمیقی فرو رفته است. نزدیکی‌های صبح با صدای هق‌هق گریه زن بیدار می‌شود و می‌بیند روی صندلی اتاق، همانطور لخت چمباتمه زده و سرش را روی زانویش گذاشته و بسیار پریشان است. به همین دلیل به آرامی و با سئوالات پی‌درپی جویای دلیل ناراحتی او می‌شود: چه اتفاقی افتاده؟ حالت خوب نیست؟ خواب بد دیدی؟ از دست من ناراحتی؟ چرا گریه می‌کنی؟زن بعد از شنیدن پرسش‌های او، در میان گریه می‌گوید از اتفاقی که بین‌شان افتاده پشیمان است و احساس خوبی ندارد. چون مطمئن است که برداشت‌ نامناسبی از شخصیت او خواهد کرد.

زن بعد از چند دقیقه گریه به صدای بلند، برمی‌خیزد و قبل از روشن کردن چراغ لباسش را تنش می‌کند و در حین رفتن به سمت یخچال ادامه می‌دهد: "من شما مردهای ایرانی را می‌شناسم. تو هم مثل بقیه مردهای ایرانی بی‌شک بعد از اتفاقی که امشب بین ما افتاده است با بی‌احترامی از من یاد خواهی کرد. شما ادعا می‌کنید که آدم‌های آزادی هستید و از زنان مستقل و آزاد خوش‌تان می‌آید ولی برای داشتن یک رابطه جدی و طولانی‌مدت یا حتی برای همسری، امثال ما را در فهرست توجه‌تان قرار نمی‌دهید."

مرد که هنوز نمی‌تواند بین تجربه صمیمی و زیبایی که اوایل شب تجربه کرده است و گلایه‌های بامدادی زن رابطه درستی برقرار کند، با اصرار و به ملایمت از او می‌خواهد که دست از گریه و رویکردهای منفی‌ بکشد.

هردوی‌شان روبه‌روی هم روی دو صندلی چوبی لم می‌دهند. ساعت چهار صبح است و در آشپزخانه‌ای نشسته‌اند که گویای حسن سلیقه زن است. مدتی در سکوت می‌گذرد. مرد در آن لحظات کشدار سحرگاهی به این فکر می‌افتد که بی‌شک خود او نیز به فکر رابطه جدی و طولانی‌مدت با دوست جدیدش نبوده و اتفاقاً طی شب گذشته در ته ذهنش همخوابگی راحت و بدون ادا و اطوار و صمیمانه‌ای را که نصیبش شده بود، کمی غیر عادی دیده است: "از اون‌همه راحتی راستش یکه خوردم و درباره‌اش قضاوت‌هایی هم کردم که به زبان نیاوردم."

او این افکار را با زن درمیان نمی‌گذارد و از فرصت مکالمه صادقانه و صریح با او فرار می‌کند و برای پایان دادن به ماجرا، سهل‌انگارانه رو به میزبانش می‌گوید: "اگر خواستی بعد در این زمینه باهم حرف می‌زنیم. این موقع شب وقت این کارها نیست."

صاحبخانه ناگهان بغضش دوباره می‌ترکد و می‌گوید: "این هم از آن تفاوت‌ها و خونسردی‌هاست که مردان ایرانی به خرج می‌دهند. فکر می‌کنی من مریض هستم یا ناهنجاری رفتاری دارم که کنترل احساساتم از دستم در رفته است؟ من یک زن هستم و ماجرایی که بین من و تو اتاق افتاده برایم بسیار مهم است. چرا نمی‌فهمی که احساس شرم و بدبینی همه وجودم را پر کرده است؟"

مرد البته به مدد شب دلپذیری که پشت سر گذاشته است هیچ نوع احساس گناه و شرمی گریبانش را نگرفته است چون سرشار از احساس غرور و مردانگی ناشی از کامیابی شبانه است. به همین دلیل به خود فرصت می‌دهد که کمی مهربان‌تر رفتار کند و هم بپذیرد که امکان احساس نامطبوع برای دوست تازه آشنایش می‌تواند طبیعی باشد.

او درحالی که قهوه‌ مخلوط با شیر داغ را مزه مزه می‌کند در سکوت، کم‌کم افکار دیروز عصر خود را به خاطر می‌آورد: وقتی دختر از او دعوت کرده بود تا برای صرف شام به خانه‌اش برود، ناگهان او برایش دم دستی شده بود. شاید چون هنوز یک هفته هم از آشنایی‌شان نمی‌گذشت. اگرچه چند ماهی بود که آشنایی با این زن برایش مهم شده بود.

مرد حالا حس می‌کند با احساس ناخوشایندی درگیر شده است. پریشانی میزبانش نیز شرایط را برایش بسیار سخت‌تر کرده است. حس می‌کند از آن‌همه شور برای ادامه رابطه با زن فارغ شده است و حتی از ادامه رابطه با او می‌ترسد. کمی هم حس می‌کند که زن دارد خودش را لوس می‌کند: "اولین تجربه‌اش که نبود. فکر کردم دارد خودش را خیلی پاک و منزه جلوه می‌دهد، اما نمی‌توانستم به او چیزی بگویم. اولین‌ شبی بود که منزل او می‌خوابیدم. او باید مسئولیت انتخابی که کرده بود را می‌پذیرفت. من که به زور به آنجا نرفته بودم."

مرد در نهایت خودش را جمع و جور می‌کند و با احتیاط به زن می‌گوید: "این گریه‌های سحری تو نشان می‌دهد که خودت احساس شرم و گناه شخصی برایت ایجاد شده است ولی همه آن را به گردن اخلاقِ مرد ایرانی می‌اندازی. ول کن این فکرارو."

زن کمی آرام می‌شود. به دوستم می‌گوید: "برو بخواب، نگران نباش. ببخش که این حرکات از من سر زده است، دست خودم نبود." بعد از جایش بلند می‌شود و به بالکن آپارتمان کوچکش می‌رود تا شاید به انتظار طلوع آفتاب بنشیند.

مرد دوباره به رختخواب می‌رود اما دیگر خوابش نمی‌برد: "صادقانه بگم خودم هم می‌دانستم که او درست فکر می‌کند. راستش نمی‌دانستم آیا دلم می‌خواهد با زنی ازدواج کنم که اینقدر زود به من اعتماد کرده است یا نه؟ آیا به راستی با تمام وجودم به این رابطه برابر اعتقاد دارم یا نه؟ یعنی جوری که پس از این رابطه درباره زن هیچ قضاوتی نکنم؟ حس کردم به همان اندازه که او در مرز بین خواسته‌های مدرن و سنتی قرار دارد من هم در یک دوگانگی شدید هستم."

خاطره کوتاه این مرد ایرانی را بازگو کردم تا بگویم: بخش قابل توجهی از ما مردان و زنان ایرانی روی دو صندلی نشسته‌ایم. تلاش می‌کنیم مدرن باشیم و مدرن رفتار کنیم و مدرن هم عشق بورزیم، ولی آیا به همان مقدار روح و روان و اخلاق و ناخودآگاه ما توانسته از لباس سنت و محافظه‌کاری و مذهب خارج شود؟

کاش حداقل به این بحران آگاه باشیم. در این صورت شاید ماجرای آن شب جور دیگری تمام می‌شد. مثلاً آن دوست، از خواب خوش می‌گذشت و به بحث و گفت‌وگوی صمیمی با زن می‌پرداخت. شاید صمیمانه به زن اطمینان می‌داد که ذره‌ای از احترامش به او کاسته نشده است یا حداقل چنین تلاشی دارد و دلش می‌خواهد روی خودش کار کند. شاید به خودش و میزبانش خاطر نشان می‌کرد که ماجرای عشق‌ورزی آنها، توسط دو انسان بالغ و عاقل و راضی صورت گرفته است و اگر گناه و خطایی فرضی هم صورت گرفته است، بار آن به نسبتی برابر بر شانه هردوی آنها سنگینی می‌کند.

ونداد زمانی
radiozamaneh.com
نقاشی‌ اثر نازنین پوینده


Share/Save/Bookmark

more from ونداد
 
comments

My opinion is similar to Souri's with some additions.

by comments on

There are very few people who enjoy group sex after their marriage.  I am saying this because (a) the timing for the first sexual encounter is very important for a long term committment.  It doesn't matter what the culture is, and the reason is both need to feel secure for the rest of their life. (b) I remembered my coworker who told his boyfriend if he proposes marriage to her in a bar, their relationship will end immidiately.  I thought it makes sense because there will be more drunk men who propose after the boyfriend.  Again, timing is important. 

If it's just about the sex, the man or woman is allowed to ask to get the f**k out of here as soon as they are done.  Please make sure that you will ask the person to leave if you are at your own home and not the other person's home :)

"It's not about what we believe. It's more about how we behave and influence." Comments


Esfand Aashena

عجب گرفتاری صبح اول صبح!

Esfand Aashena


Everything is sacred


rashid

قربانیان رها شده

rashid


به نقل از ونداد (متاسفانه رابطه بین استدلال شما در مورد تعقیب و گریز و تمنای حنسی حیوانات و این نوشته را متوجه نشدم )

ونداد گرامی

دست کم در رده پستانداران مزاج نر به لحاظ جنسی و در مجموع گرمتر از ماده است  و همواره نرها برای دستیابی به ماده رقابت و ستیز میکنند . انسان  با وجود  همه پیشرفتها  و  تفاوتهای روانی و عاطفی و عقلی باز نمیتواند از قوانین کلی طبیعت یا سرشت بنیادی خود دوری کند . درست است که در جامعه بشری زنها نیز برای بدست آوردن مردان رقابت و گاه حیله گری میکنند ولی آنانی موفق خواهند شد که هم هدف شایسته ای را انتخاب کرده باشند و هم خود برازنده آن هدف باشند . و بدیهی است که هیچ قاعده ای هم مطلق نیست . نمونه تهمینه را هم در این رابطه عرض کردم . ولی تهمینه از کسی خواستگاری  کرده که توانائی های خود و از جمله وفاداری به پیمانش را بار ها ثابت کرده بود . خوب آن کجا و این عزیزم عزیزم و دوستت دارم ها  ، که معلوم نیست چی در چنته و چه سرانجامی دارد  کجا ؟

هزاران هزار دختر و خانواده فریب همین ( اخلاقیات مبتنی بر شرائط روزگار خودمان ) را خورده و زندگیشان تباه شده . البته زمانه اینگونه شده و کار چندانی از دست کسی برنمیآید . من هم این نظر را نوشتم تا شاید دختران ما  بیشتر متوجه خطرات سهمگینی شوند که در کمینشان نشسته .
آن( اخلاقیات) کجا هستند که جوابگوی انبوه قربانیان خود باشند ؟
اگر خوانندگان مایل باشند  سروده مربوط به تهمینه را مینویسم تا ببینند آن گاه چه بزرگی و عشق و زیبائی بوده که ارضای جنسی هم در آن حال و هوا معنی داشته و اکنون گرفتار چه تباهی هائی به نام و نه خود  پیشرفت و مدرنیسم شده ایم .    


rashid

تشکر 

rashid


تشکر   Ari َ اشتباه کردم     تهمینه دختر شاه سمنگان بوده

ونداد

رشید عزیز

ونداد


متاسفانه رابطه بین استدلال شما در مورد تعقیب و گریز و تمنای حنسی حیوانات و این نوشته را متوجه نشدم. در مورد اینکه به سنت ها هم چشم بدوزیم، بله من هم با شما موافقم. ارزشهای رفتاری و اخلاقی ما خوب است شاید ترکیبی از مرام های ناشی از تجربیات مثبت گذشتگان و اخلاقیات مبتنی بر شرائط روزگار خودمان باشد

در مورد  لقبِ روشنفکر مد روز بودن، چون سلیقه شما است حرفی برای گفتن ندارم فقط امیدوارم به احترام خرد نیاکان  کمی دلبازتر باشیم

مرسی از توجه ات



Ari Siletz

rashid

by Ari Siletz on

مهراب نام پدر رودابه است، که ایشان مادر رستم باشند.


Fesenjoon2

Actually, rashid

by Fesenjoon2 on

Females do sometimes pursue males in nature. Such role reversals are not uncommon.

Among birds, spotted sandpipers and the various species of phalaropes show such behavior. In the Phalaropes, the female is the brightly colored one (a fact that was misinterpreted by John James Audubon who labelled the females as males on his paintings), courts the male, and does not participate in building a nest or raising the young. The female Phalarope may court several males, and each will raise her young.



Look up the word, polyandry....which usually accompanies sex reversal breeding strategies.

And no, human rights is not gherti baazi. It's very unfortunate that you feel that way. No wonder Iranians have such a f*cked up culture. 


rashid

نه مدرن و نه سنتی درست و حسابی

rashid



ما شبیه آن کلاغی شده ایم که خواست مثل کبک راه برود راه رفتن خودش هم یادش رفت . از این گذشته مردان عمومن نسبت به زنان گرم مزاج تر هستند و به این سبب ، تنوع دوست و هوسران . و زن بیشتر دغدغه آینده و خانواده و  فرزند را دارد . زنان در مجموع ساده تر و عاطفی هستتند و کمتر حسابگر و عاقبت اندیش  ، در نتیجه بیشتر هم  فریب میخورند و زندگیشان بر باد میرود . خانم این ماجرا هم بهتر است خودش را سرزنش کند تا آن آقا که برحسب طبع مردانه اش ؟! رفتار کرده .
شما در طبیعت دیده اید که ماده برود دنبال نر ؟  نر ها تا حد مرگ باید با هم بجنگند تا ماده به پیروز میدان راه دهد . پس خانمهای عزیز ، که بسیار صدمه پذیر تر از مردان هستید ، بهتر است تفاوت های ژنتیکی مرد و زن را جدی بگیرید و دلخوش نشوید به این قرتی بازیهای مثلن مدرن مانند حقوق بشر و برابری  جنسی و حرفهای زیبای دیگر که که اغلب دامی بیشتر نیستند .
بله بسیاری زنان بوده اند که به طرف مرد رفته اند و لی نه هر مردی و نه بدون هیچ پیمانی . بروید  سراغ شاهنامه و داستان خواستگاری تهمینه دختر مهراب شاه از رستم را بخوانید و  از خرد نیاکان خود بیاموزید نه از کاغذ پاره های روشنفکری مد روز.

default

Like a Virgin...touched for the very first time...

by Lili on

It all comes down to sexual and emotional immaturity both in women and men. Women have a permanent-virgin-wanna-be syndrome and men are extremely dependent to their family's approval, likes, and dislikes.

Collectively speaking, we never grow up in a society or a family cutlure where we are encouraged to openly date and experience romance. So we never grow up to become both emotionally and sexually intelligent adults. Girls have to wait for the right man, and do all sorts of weird things to release their sexual deprivations, and men have to just fuck with no emotions till a perfect virgin is cherry picked (no pun indended) and even then their intimacy belongs in their bedrooms at night time. Rest of the day they are supposed to nag and fight.

 


bajenaghe naghi

Adults should be able to accept responsibility

by bajenaghe naghi on

If a woman after dating a man decides to go to bed with him, I say, good for her. But if she suddenly wakes up in the middle of the night and is filled with remorse for what she has done, then I think she is emotionally immature and she should examine the root of the problem. The responsibility of the intercourse lies not solely on the man’s shoulders but it is based on the mutual agreement they both made to share the ultimate and the most beautiful way for two people to show their interest in each other.


ونداد

با سلام به جمع خوشفکرِ نویسندگان ایرانیان.کام

ونداد


خیلی خوشحالم و باعث سرافرازی است که شانس تماس و حضورم توسط مسئولین سایت فراهم شده است تا بتوانم دوباره در میان محموعه وسیع خوانندگان و نویسندگان خردمند ایرانی باشم.

تشکر فراوان از شما عزیزان که همیشه با ذهن انتقادی تان به تلنگرهای کوچک من، قابلیت گسترده تری می بخشید.

ونداد

https://www.facebook.com/vandad.zamaani?ref=tn_tnm...


Ari Siletz

Insightful piece!

by Ari Siletz on

 Perhaps a good way to recognize a modern individual is to see if he/she has sincerely declared independence from socially imposed mores--overlapping in some attitudes, but via his/her own path.  This way we can define a modern society as one where such individuals are accepted.


Jahanshah Javid

Not mine, this time :)

by Jahanshah Javid on

Thanks Mahvash for your kind comment. I do pick the images for the articles/poems, unless the writer suggests a good image for his or her piece. Vandad picked this one :)


default

On a complete different note!

by Mahvash Shahegh on

I would like to commend Jahanshah for the most appropriate, beautiful images that he chooses for all the articles posted on iranian.com. This painting is one of those.

I am always more excited to find out about the selected image for my articles than to see them posted!

Thanks, Jahanshah for your nice selection.


Souri

Hooshang

by Souri on

You (the Iranian men) are all the same in this regard (I have already mentioned this)

There's no difference between a man  who loose his respect for woman with whom he had sex on the bed (or the kitchen floor) and you with your way of joking around all the way and distract the conversation.

I don't see anything funny about this story. If you do....

Well,  you must check your true belief on this matter.


default

What I wanna know is, when they go 50/50 for the check?

by Hooshang Tarreh-Gol on

Souri jaan, please don't project. It all depends on the couple involved (all this being hypothetical that is) and their mutual interests and desire. Kitchen floor, balcony, living room,...?


Souri

I am talking from the woman's point of view

by Souri on

If the food is good but then took all in your pocket ( her respect in the case of this woman) then you would never go back there, Hooshang. Believe me!


default

If its good, you go back

by Hooshang Tarreh-Gol on

over and over again.


Souri

In my opinion

by Souri on

Although I think this story is a bit old and is in its way of fading and getting a new leaf, over years, but I can say both men and women in this kind of story are responsible for having been irresponsible.

I don't believe in the discussion which has been suggested by Faramarz here. We all know that men usually in this position, are fake (sorry) .They pretend to be very open minded and fair (because it feels good to give this image) but in fact, the woman is right. Almost %100 of the Iranian men are in the same basket in this regard.

But also, I think the woman is responsible, too.  First of all, a woman should know exactly what she wants from  the relationship.
Is she only attracted to the man (with  no ultra motivation)? or she  has only an ultim desire to find a long time partner, so she has been trying to attract the man thru sex?
If I were a woman being in this situation, I would never be ashamed of what has happened. A pleasant night is spent. Now, either the man will get up, taking all the respects he had for that woman along with his clothes and gets out of the door, in which case that man doesn't  deserve even one tear or a little moment of reflection, or he will stay in the relationship and take his part of responsibility.

If the relationship stays the same afterward, and the two parties are still attracted to each other and have mutual respect and serious intention for each other, then that relationship worth the reflection and investment in time and emotion....

Otherwise, a good monent has been spent, like a good food in a restaurent but to where you would not  go back again!


Maryam Hojjat

Faramarz, I like & agree with your View

by Maryam Hojjat on

As an Iranian woman that is the best way to deal with dating situation whether Iranian men or others.


default

...

by Hooshang Tarreh-Gol on

Good to see you back Vandad. I think you and Framarz are  both incorrect. The best way for him to deal with the situation would have been to show her how much he respects and loves her right there on the kitchen floor, if you know what I mean. That approach always takes away any doubts .

As far as a Religious Culture is concerned, some think the our problems with Religion goes back to the pre-Islam period.

//www.aramesh-dustdar.com/

 


Faramarz

My View

by Faramarz on

Dear Vandad,

Thanks for your blog and welcome back.

Although the topic of your blog is about the intimacy between the Iranian men and women (and presumably somewhat older ones, since the younger ones are more carefree), the same type of misunderstandings also happens in many other cultures.

I believe that at the core of this problem is a man's and a woman’s different perspective on sex. For many men a sexual encounter with a date is a great conclusion to an exciting night that may have included other activities like going out, dancing, etc. But for many women sex is a special act reserved for a special person and maybe a longer term relationship. And therein lies the source of many ill feelings and misunderstandings. And the easiest way out of it is to blame the other party; “You Iranian men are only after one thing!”, or “You Iranian women are so uptight about sex!” are the frequently heard expressions.

I do disagree with your conclusion that the man and the woman should have sat on the chairs afterward and talked and the man should have taken the time to assure her that he respects her. A woman who feels disrespected because she had sex with a man that she has spent a good amount of time talking and socializing with, most likely has other issues.

In my opinion, the proper way to address this issue is early in the dating process. For example, early in the evening as they are sipping wine and looking into each others eyes she should say, “I am very particular about having sex with men and it takes me a while to get to that point. I really need to get to know you before I open my arms to you. But I promise that it will be worth the wait!” And the man can accept that or just say, “For me making love is a natural part of a relationship and it allows me to get to know you better and get in touch with your true feelings!”

At which point, they ask the waiter for the check and split it 50/50!


Red Wine

...

by Red Wine on

هستند بسیاری از مردانِ ایرانی که دوست دارند زنِ همسایه را لخت بینند و اما زنِ خودشان چادر و چاقچور کند قبل از اینکه برود نان سنگکِ خشخاشی بستاند.غیرت و ناموس پرستی‌ خروار خروار و اما دریغ از یک مثقال احترام به اولین قوانینِ مربوط به حمایت از زن و حق ایشان .

مذهب و سیاست نیز هیچ نقشی‌ در این امر ندارد،اشکالِ کار در آموزشِ اموراتِ تربیتی و اجتماعی است که همیشه در زندگی‌ ما ایرانیان آن چنان نقشی‌ خاص نداشته اند.حال باز این خوب است،وای به حالِ زمانی‌ که این چنین مردی پایش به فرنگ باز شود و هزار دنگ و فنگِ دگر ... به ندرت میتوان یک خانواده را پیدا کرد که آسوده خاطر در سرزمینهایِ غربی،بی‌ مشکل بتوانند امرارِ معشیت کنند.قضیه از پایبست خراب است و هر چه به غیر از این گفته شود،وقت تلف کردن است و اسبابِ سر درد برایِ دیگران .

وندادِ عزیز،خیلی‌ وقت بود که شما را نمیدیدیم،دلمان خوش شد و چشمانمان خوشتر که باز فرصتی شد تا شما را ملاقات کنیم،به زودی برایتان مطلبی خواهیم فرستاد.

خداوند شما را برایِ ما حفظ کند.

 


Maryam Hojjat

Great Truth regarding Modern Iranian Women

by Maryam Hojjat on

I also have known modern Iranian women in older generation who smoke heavily in order to deal with feeling of guilt, shame and betray when having intimate relationship with men.