روابط روحانیت شیعه و استعمار انگلیس - قسمت چهارم

بسیاری از روحانیون هند به صراحت مسلمانان را به همکاری با انگلیسیها تشویق می نمودند


Share/Save/Bookmark

روابط روحانیت شیعه و استعمار انگلیس - قسمت چهارم
by divaneh
03-Jan-2012
 

قسمت اول -- قسمت دوم -- قسمت سوم -- قسمت چهارم -- قسمت پنجم (آخر)

قدرت روز افزون بریتانیا در هند شیعیان بلند پایه را بر آن داشته بود که در صدد ایجاد روابط نزدیک با این بازیگر جدید سیاست هندوستان باشند. شکست فرمانروایان شیعی بنگال در سال 1757 و اود در سال 1764 باعث گشته بود که شیعیان دولت انگلیس را به عنوان ولی نعمت حاکمان محلی خود بشناسند و در صدد نزدیکی هر چه بیشتر با این قدرت جدید منطقه باشند.

حرکتهای ضد استعماری در هند با شورش سپاهیان در سال 1875 شروع شد. در جریان این شورش سپاهیان بر علیه فرماندهان خود قیام کرده، برخی از آنها را کشته و سپس وارد دهلی شده و دفتر کمپانی هند شرقی را آتش زدند. آنها سپس از آخرین امپراطور مغول بهادر خان درخواست نمودند که رهبر آنها باشد و تاج پادشاهی خویش را طلب کند و پس از موافقت وی، او را شاهنشاه هندوستان خواندند. سپاهیان بسیاری از اروپائیان ساکن دهلی و افراد دورگه و مسیحیان را در این جریان کشتند. این شورش هرچند که سر انجام با قدرت نظامی برجسته انگلیس خاموش شد و لکن تاثیرات گسترده ای بر نحوه اداره هند به دست انگلیس و بوجود آمدن روحیۀ ملی در هندوستان داشت (32). جنبش استقلال هند مجموعه ای از بسیاری سازمانها و حرکتهای ضد استعماری در هند است که شرح آنها در این مختصرنمی گنجد. بازیگر اصلی این جنبش کنگرۀ ملی هند بود که در سال 1885 به دست گروهی از متجددین هند تاسیس شد. کنگرۀ ملی هند رنگ هندو داشت و بزرگترین نقطه ضعف آن این بود که از جذب مسلمانان به جنبش عاجز مانده بود.

در سال 1875 که انگلیسیها بر اود حکومت می کردند یکی از شیعیان مورد اعتماد انگلیسیها به نام سید احمد خان که از سوی انگلیسیها به لقب سر مفتخر شده بود و به نام سر سید احمد خان شناخته میشد مدرسه محمدی انگلیس و شرق را در الیگار تاسیس نمود. این مدرسه متعاقباَ به نام دانشگاه اسلامی الیگار شناخته شد. پدر و اجداد سر سید احمد خان که نزد عموم به سر سید معروف بود در دستگاه پادشاهان مغولی هند خدمت گذارده بودند اما با انتقال قدرت از آن پادشاهان به قدرت تازه وارد انگلیس او تصمیم گرفت که به خدمت انگلیس در آید و در دستگاه قضایی کمپانی هند شرقی خدمت نمود. از جمله اعتقادات سر سید این بود که بنا بر آن چه در قرآن آمده است معجزات غیر طبیعی اتفاق نمی افتند و برای مثال دلیل عبور موسی و پیروانش از دریای سرخ به این خاطر بود که عمق آن دریا در زمان موسی کم بود (29). او در جریان شورش سپاهیان هندی در سال 1857 به انگلیس وفادار ماند و برای نجات جان اتباع اروپایی شهرت یافت. این شیعه متنفذ با جنبش استقلالی هند مخالف بود و مسلمانان را تشویق می نمود که به حکومت انگلیسی هند (راج بریتانیا) وفادار بمانند. او گروههای ملی مانند کنگره ملی هند را مردود دانسته و مسلمانان را از همکاری با کنگرۀ ملی هند که او سازمان هندو می نامید بر حذر میداشت (33). سر سید با بوجود آورن گروههای اسلامی سعی در اتحاد بیت مسلمانان و حرکت در جهت منافع انگلیس داشت. (34)

این حقیقت که در جریان استقلال هند مسلمین هندوستان بازیچه دست انگلیس بودند در آثار مسلمین نیز ظبط شده است. شیخ مرتضی گیلانی نقل می کند که "روزی هندوان به گاندی شکایت بردند که با آن که مسلمانان با ما پیمان بستند که گاو نکشند، باز گاو می‌کشند. ما نیز می‌خواهیم به تقاص این کار، مسلمانی را بکشیم. گاندی در پاسخ ایشان گفت: هرگاه دیدید مسلمانی گاوی را کشت، با آن که با شما در نکشتن پیمان بسته‌اند، شما فوراً یک تن انگلیسی را بکشید. پرسیدند: این چگونه می‌شود که مسلمانی گاوی بکشد، آنگاه ما انگلیسی بکشیم؟ او گفت: مسلمانان ساده هستند و آلت دست انگلیسیان شده‌اند، شما اصل را اصلاح کنید، فرع طبعا اصلاح می‌شود" (35). هرچند که این داستان ساختگی به نظر می آید و گاندی که مردم را به پرهیز از خشونت دعوت می نمود نمی تواند چنین پندی داده باشد، اما این حقیقت که مسلمانان آلت دست انگلیس شده بودند در آن به خوبی مشهود است.

اختلافات هندوان و مسلمانان البته ریشه در تاریخ داشت. هندوستان کشوری بود که هر چند اکثریت جامعه آن را هندوان تشکیل می دادند برای بیش از 600 سال بوسیله مسلمانان اداره شده بود که حقوق کمتری برای هندوان قائل شده و از آنها جزیه طلب نموده بودند. علیرغم این سخت گیریها، کشور گشاییهای فرماندهان مسلمان و فشار و ارعاب هندوان برای تغییر مذهب، پس از گذشت شش صده فقط حدود 20% از جامعه مسلمان شده بود. کتاب قدیمی کهنداد پرابندا در توصیف اعمال محمود غزنوی می نویسد " خون به فراوانی جاری بود و تنها راه نجات تغییر مذهب به اسلام بود" (36). حاکمان دیگر هند به درجات کمتر هندوان را تحت فشار قرار می دادند اما گاهی اوقات در برابر علما مقاومت می نمودند. در یک مورد علما به سرکردگی شیخ الاسلام وقت از امپراطور ایلتوتمیش خواستند که امر بفرماید که هندوان یا مسلمان گشته و یا خون آنها ریخته شود. او از وزیر خود خواست که به آنها توضیح دهد که تعداد مسلمانان بسیار کمتر از هندوان بوده و چنین دستوری به پایان حکومت او و مسلمانان خواهد انجامید. (36).

تلاش انگلستان در چند دهۀ پایانی حکومتش در هند برای ایجاد تفرقه بین هندوان و مسلمانان هندی شدت یافت. این سیاست اول بار پس از خیزش سپاهیان هندوستان در سال 1857 اتخاذ شد و با طبقه بندی ارتش هندوستان بر اساس مذهب و طبقۀ اجتماعی آغاز گردید. سیاست انگلستان در شبه جزیره هند مانند سیاستش در خاورمیانه بود که بر پایه رایزنی های دو جامعه شناس آرنولد توینبی و فیلبی و به جهت بهره برداری از منابع طبیعی منطقه بر دو پایه قرار داشت:

- تقسیم دنیای عرب به تعداد زیادی از شیخ نشینها و کشورهای کوچک.

- کمک به گسترش اصولگرایی اسلامی برای جلوگیری از تجدد در منطقه.

برخی از تندروترین معممین برای سالها جزو جیره بگیران سازمان اطلاعات انگلستان بودند (37) و این انگلیسیها بودند که این باور را در میان مسلمانان هند گسترش دادند که آنها ملتی جداگانه هستند (37).

قدم دیگر در ایجاد اختلاف بین مسلمانان و هندوان یک هیئت مسلمان به ریاست فردی شیعه به نام سر آقا خان بود که در سال 1906 به دیدار حاکم انگلیسی هند لورد مینتو رفت و درخواست نمود که حقوق مسلمانان نه تنها بر اساس تعداد رای آنها و بلکه بر اساس خدمات ارزندۀ سابق آنها به آن کشور نیز باشد و به طور خلاصه از حقوق بیشتری نسبت به هندوان برخوردار باشند. سر آقا خان از خانواده ای مقدس بود که نسبش به امامان شیعه میرسید و پدربزرگش به واسطۀ خدماتش به انگلیسیها در شکست دادن امیران سند از دولت انگستان لقب سر دریافت نموده بود و دارای مستمری تعیین شده از جانب آنها گشته بود. پاسخ مثبت لورد مینتو به سر آقا خان قدمی دیگر در ایجاد شکاف بین هندوان و مسلمانان بود (33).

ورود گاندی به هندوستان پس از شرکت در مبارزات ضد نژاد پرستی (اپارتاید) در افریقای جنوبی و همکاری او با کنگرۀ ملی هند جان تازه ای به فعالیتهای این کنگره بخشید. سیاست نافرمانی مدنی گاندی و محبوبیت وی در بین مردم کنگرۀ ملی هند را از یک حرکت متجددین جامعه به یک حرکت ملی بدل نمود.

نقش مسلمانان در جنبش استقلال هندوستان به رهبری گاندی بسیار کمرنگ است و بسیاری از روحانیون به صراحت مسلمانان را به همکاری با انگلیسیها تشویق می نمودند. برخی از مسلمانان اما با جنبش همکاری نمودند و یکی از نمونه هایی که حال برای شرکت مسلمانان در جنبش ذکر میشود کشتار جالیان والا باغ است که در طی آن 59 مسلمان کشته شدند. با توجه به این که تعداد قربانیان این کشتار که به دست انگلیسیها صورت گرفت حدود 2000 نفر بوده است و این واقعیت که این کشتار در منطقه ای با اکثریت مسلمان انجام گرفت، شرکت محدود مسلمانان در جنبش بخوبی آشکار می شود (36).

در میان مسلمانان سنیان اشتراک بیشتری در جنبش استقلال داشتند و جنبش خلافت که به هواداری از سلطان عثمانی در سال 1919 آغاز کردند بخشی از جنبش استقلال را تشکیل می دهد. جنبش خلافت مورد حمایت آزادیخواهان هندو نیز قرار گرفت و موفق به اتحادی موقتی میان سنیان و هندوان شد. سنیان چنان از این امر ذوق زده شدند که قول دادند در ازای حمایت هندوان از جنبش خلافت، آنها نیز پس از آن گاو نکشند. شیعیان مخالف جنبش خلافت بودند چنانچه سالها پیش از آن نیز از حرکت فراملیتی مسلمانان (پان اسلامیست) که سلطان عثمانی در جریان جنگ اول جهانی برای اتحاد مسلمانان در جهان و به عنوان یک حربۀ سیاسی بر علیه انگلیس آغاز نموده بود استقبال ننموده بودند. در سال 1906 در پاسخ به آن حرکت، روزنامه شیعی معتبر اخبار امامیه چاپ لاکنو که انعکاس دهندۀ نظریات علما شناخته میشد نوشت که حکومت انگلیس بر مکه و مدینه را بر حکومت سلطان عثمانی بر آن شهرهای مقدس ترجیح میدهد (38). در سال 1921 شیعیان به ناگهان به جنبش خلافت پیوستند و شایعاتی در روزنامه های هندی و افغانی منتشر شد که خبر از بمباران آرامگاه امام علی در نجف بوسیله انگلیسیها میداد و همچنین آنها را مسئول مرگ دو تن از مجتهدین بنام عتبات می دانست. حقیقت اما این بود که مجتهدین از توجه مردم به تنی چند روحانی انقلابی که شیعیان را تشویق به شرکت در جنبش خلافت می کردند بیمناک شده و طرفداری از مواضع انگلیس را سخت تر از سابق یافته بودند. یکی از این روحانیون انقلابی یک واعظ باکویی به نام میرزا محمد رحیم بلبلا بود که در سال 1917 از باکو به دهلی سفر نمود و سپس در لاکنو مسکن گزید و نفوذ قابل توجه ای در میان گروههای مختلف شیعه یافته بود (38).

سیاست انگلیس در هندوستان این بود که شیعیان را بخود نزدیکتر نگاه دارد و از تفرقۀ بین شیعه و سنی سود بجوید بخصوص در زمانی که مسلمانان با تاثیر از جنبش استقلال هند انقلابی تر گشته بودند. برای این منظور انگلیسیها از نزدیکی به احزاب دینی که بوسیله جوانان اداره میشد دوری جسته و در هر مورد با علما رابطه برقرار می کردند و آنها را تشویق می نمودند که سازمانهای سیاسی و دینی موازی بوجود آورند (38). در این مورد نیز شیعیان هرچند به جنبش خلافت پیوستند اما اقدامات محسوسی از جانب آنها دیده نشد.

انگلیس از روابط نزدیک خویش با روحانیون شیعه در عراق نیز برای تن زدن به اختلاف بین سنی و شیعه در میان مسلمانان هند استفاده می نمود. شیخ مرتضی گیلانی در حکایتی دیگر نقل می نماید که "یاد دارم هنگامی که هندوستان به واسطه احرار آنجا از انگلیس خواستند استقلال گیرند، لازم بود که میان شیعه و سنی آنجا اتفاق گردد تا به نتیجه استقلال رسند. دیدم در نجف برخی از افراد معلوم الحال کتابهایی که در آن دشنام و ناسزای خلفا هست، به سرعت به چاپ می رسانند. پرسیدم: این چرا می‌کنند؟ یکی از ایشان گفت: به هندوستان می‌فرستیم تا مسلمانی در آنجا تباه نگردد. اما گاندی و محمدعلی جناح از آگاهان بودند." (35)

ویلیام ویلسون هانتر مامور دولت انگلستان در کلکته در سال 1871 در مورد شیعیان می نویسد: "حداقل یک گروه از مسلمانان هستند که اصول اولیه دینشان را نادیده گرفته و بر علیه ملکه قیام نخواهند نمود". او اشاره به یک فتوای فارسی می کند که بر خلاف اعلام جهاد از سوی برخی روحانیون وهابی بر علیه انگلیسیها، جهاد را برای شیعیان در غیاب مهدی موعود جایز نمی داند(38). هر چند که اطلاعاتی که هانتر می دهد را نمی توان اجماع همۀ مجتهدین شیعه دانست، این چنین نوشته ها و بعضی وقایع که وفاداری شیعیان به انگلیس را نشان داده بود باعث نظر مساعد حکومت انگلیسی هند به شیعیان گشته بود. از جمله این وقایع اعلام وفاداری سیدهای شیعه در الله آباد به انگلیس و کمک آنها برای متهم نمودن مولوی لیاقت علی رهبر شورش محلی سنیان بود (38).

متفکرین اسلامی و فعالان سیاسی که از دانشگاه الیگار خارج شدند نقشی عمده در جدایی بخش شمالی هند و پدید آمدن کشور اسلامی پاکستان بازی نمودند. بسیاری از استادان و فارغ التحصیلان این دانشگاه جزو فعالان مرکزی لژیون مسلمانان هندوستان بودند که در سال 1906 در داکا تشکیل شد و اولین حزب سیاسی بود که مسائل مسلمانان هند تنها اهداف آن را تشکیل می داد. اختلافات میان مسلمانان شیعه و سنی باعث شد که فعالان سیاسی شیعه در سال 1907 حزب کنفرانس شیعیان هندوستان را تشکیل دهند. این حزب در ابتدا به مدد متجددین شیعه به موفقیتهایی دست یافت اما در عرض چند سال علمای سنتی شیعه مدیریت حزب را بدست گرفتند و تحصیل کردگان شیعه حزب را ترک گفته به لژیون مسلمانان پیوستند و حزب کنفرانس شیعیان به پیشرفت زیادی نائل نیامد. در سال 1940 جنبش بوجود آوردن پاکستان به سعی لژیون مسلمانان و رهبر شیعه آن محمد علی جناح قوت گرفت. جناح هر چند شیعه بود اما نظر به اتحاد مسلمین داشت. بعضی از یاران نزدیک او مانند خواجه نظیم الدین (اولین فرماندار پاکستان پس از جناح) و نواب زاده لیاقت علی خان (اولین نخست وزیر پاکستان) نیز شیعه بودند و برخی از بزرگترین پشتیبانان مالی لژیون مسلمانان را سرمایه داران شیعه تشکیل می دادند (39). گروهی از شیعیان نیز با جناح مخالف بودند و بر این عقیده بودند که از آنجا که برخی مراکز مهم شیعه مانند لاکنو در مناطق هندو قرار دارند و امکان استقلال آنها وجود ندارد بهتر است که شیعیان در چهارچوب سیاست هندوستان فعالیت کنند. این گروه حزب کنفرانس احزاب شیعه را بوجود آوردند و با کنگره ملی هند همکاری می نمودند. (39)

نام پاکستان را اولین بار چودهری رحمت علی در سال 1933 پیشنهاد کرد. چودهری رحمت علی که در دانشگاه کمبریج درس می خواند و جنبش ملی برای پاکستان را در انگلستان بنیاد نهاده بود فردی بود مذهبی که تحصیلات اولیه خویش را در مدرسه ای اسلامی در لاهور به پایان رسانده بود. او با ستایش از دوران اولیه اسلام می اندیشید همانگونه که حضرت محمد قبایل مختلف عرب را متحد نمود، مسلمانان هند نیز باید متحد شده و برای کشوری متحد به نام پاکستان بجنگند. او در مقاله ای مشهور در 1933 به نام "اکنون یا هرگز" پنج ایالات پنجاب، سند، کشمیر، ناحیه سرحدات شمال غربی و بلوچستان را برای ایجاد پاکستان طلب نمود (40). جناح در آن ایام در پی اتحاد بین مسلمانان و هندوان هند بود اما بعدها تمام کوشش خود را صرف رسیدن به اهداف بیانیۀ کنفرانس لاهور نمود. بیانیه کنفرانس لاهور که لژیون مسلمانان در سال 1940 برگذار نمود و به قرارداد پاکستان معروف است خواستار ایجاد کشوری به نام پاکستان گشته بود (41).

انگلستان در پایان جنگ جهانی دوم تبدیل به قدرتی ضعیف گشته بود و پس از پیروزی حزب کارگر در انگلستان، دولت آن کشور که خود را از اداره سرزمین وسیعی چون هندوستان و مقابله با جنبش بزرگ ملی آن عاجز میدید تصمیم بر آن داشت که هر چه زودتر هندوستان را ترک گوید. جنبش استقلال هندوستان که رنگ هندو داشت و حال به رهبری گاندی انگلستان ضعیف را مجبور به عقب نشینی نموده بود سهم عمدۀ خویش را به عنوان نمایندۀ 75% از مردم هند در ساختار قدرت خواهان بود. مسلمانان که به تفوق بر هندوان عادت نموده بودند از داشتن نقش شریک کوچکتر در ساختار حکومت هند ناراضی بوده و حقوق خویش را پایمال گشته می دانستند. از سوی دیگر هندوان که سالها مورد اجحاف قرار گرفته بودند حال کینه های خویش را آشکار می نمودند. سختی های زمان جنگ و قحطی و بیماریهای حاصل از آن نیز بر اختلافات همیشگی مسلمانان و هندوان افزوده بود (36).

عدم دستیابی به توافق میان مسلمانان و هندوان سر انجام گاندی را نیز متقاعد نمود که تنها چاره جدایی بخشی از کشور و تشکیل کشور پاکستان است. انگلستان نیز هرچند خود را بی طرف نشان میداد در خفا خواستار ایجاد پاکستان به عنوان وزنه ای در برابر هندوستان سکولار بود (19). در 14 آگوست 1947 کشور پاکستان بر پایۀ اعتقادی دینی ایجاد شد. این تقسیم عجولانه هند با خطوطی که انگلیس بدون توجه به شرایط محلی و تاریخی تعیین نمود و به نام خط ردکلیف معروف است باعث جابجایی بیش از 12 میلیون انسان و فجایع بسیار گردید. پاکستان کشوری بود در دو پاره در دوسوی هندوستان که پارۀ شرقی آن پس از گرفتن استقلال از پاکستان نام بنگلادش را بر خود گذاشت. پاکستان از بدو تاسیس خاستگاه حرکتهای تندروی اسلامی بوده و حکومت آن همیشه در دست مستبدان نظامی بوده است. حاصل کمک غرب به گسترش تندروی اسلامی در زمان جنگ سرد و به منظور مقابله با روسیه در افغانستان، جامعه ای پر تنش است که از سوئی دچار تلاطم داخلی است و از سوی دیگر مرکزی برای گسترش تروریسم و مبارزه با تجدد است. از همین کشور است که فناوری سلاحهای هسته ای به برخی از رژیمهای استبدادی از جمله حکومت ایران رسیده است. دستیابی هندوان و مسلمانان به نوعی توافق در سال 1947 و حسن نیت انگلیس می توانست ایران را همسایۀ بزرگترین دموکراسی دنیا بنماید، اوضاع اما امروز به گونه ای دیگر است.

--------

ادامه دارد

---------------------

32 – جنبش استقلال هند، تارنمای ویکیپدیا

33 – از دین برگشتگان نمی توانند ملت تشکیل بدهند، م ج چیتکارا، انتشارات ای پی اچ 1998

3- سر سید احمد خان، تارنمای ویکیپدیای انگلیسی4

35- مدارس نجف و زندگی طلبگی ، شیخ مرتضی گیلانی، (به کوشش رسول جعفریان)

36 – شکاف بزرگ – استقلال و جدایی مسلمانان ، س س بهات، انتشارات گیان 1998

37 – آشتی هند و پاکستان و تاثیر آن بر امنیت جهانی، دکتر م ل چیبر، مجموعه مقالات روابط هند و پاکستان به اهتمام افسر کریم ، انتشارات لانسر 1996

38 - اسلام شیعه در مستعمره هند – مذهب، جامعه و جدایی طلبی، جاستین جونز، انتشارات دانشگاه کمبریج 2011

39- شیعه و جدالهای فرقه ای در پاکستان، حسن عباس، مرکز مبارزه با ترور 2010

40 - چودهری رحمت علی، تارنمای ویکیپدیا

41 – محمد علی جناح، تارنمای ویکیپدیا


Share/Save/Bookmark

Recently by divanehCommentsDate
زنده باد عربهای ایران
42
Oct 18, 2012
Iran’s new search engine Askali
10
Oct 13, 2012
ما را چه به ورزش و المپیک
24
Jul 28, 2012
more from divaneh
 
divaneh

Goodness Gracious Me

by divaneh on

Dear Shazde, thanks for the link to one of my favourite British sitcoms "Goodness Garacious Me". One of the really funny characters is the man who thinks everything is Indian. He just reminds me of many Iranians. Here is one sketch.

//www.youtube.com/watch?v=8tw7LIykvBw


Shazde Asdola Mirza

روابط روحانیت شیعه و استعمار انگلیس

Shazde Asdola Mirza



divaneh

Dear MM

by divaneh on

Thanks for reading and your kind comment. One thing that I learnt during the research for the latest part was that the Indian National Congress was initially just a debating society created by the Indian elites and apparently on advice of a British civil servant. So, IC may be a force for good in the future :-).


MM

true today as in 1885 - money talks, everything else walks

by MM on

thanks for the whole series, Divaneh.  Lots of work for you, but a good education for us.


divaneh

شراب قرمز عزیز

divaneh


پاسخ سوال اول شما را نمی دانم. حقیقت این است که گاندی نقش بزرگی در ملی شدن این حرکت استقلال طلبی که گروهی وکیل و خبرنگار و کارمندان دولت آغاز نموده بودند و بسط آن به طبقات پایین جامعه داشت. به خصوص که مردم او را مهاتما می دانستند و از او پیروی می نمودند.

در مورد انگلستان باید گفت که قادر به نگاهداری هندوستان نبود. جنگ جهانی دوم انگلیس را بسیار تضعییف نمود و پایان امپراطوری بریتانیا را رقم زد. انگلیس پس از جنگ قوایش را از بسیاری نقاط دیگر نیز بیرون کشید و از آن جمله اسرائیل و گروهی کشورهای دیگر در خاورمیانه هستند که در همان سالها ایجاد شدند. فکر پاکستان از هیچ کدام از آن افراد نبود چه که کنگرۀ ملی تا مذاکرات پایانی با آن مخالف بود و جناح نیز در اوائل طرفدار وحدت مسلمانان و هندوان بود. نام پاکستان را اول بار چودهری رحمت علی پیشنهاد نمود. او حتی نقشه داشت که سرزمینی اسلامی شامل افغانستان، ایران و ترکیه تا مرز اروپا تشکیل شود. او در انگلستان جنبش بوجود آمدن پاکستان را پایه گذاشت و با دیدار از سیاستمداران انگلیسی برای ایجاد چنین کشوری تلاش می نمود. او همچنین نام بنگیاسلام را برای کشوری مسلمان در بنگال و عثمانیستان را برای کشوری اسلامی در داکا پیشنهاد کرد. دست انگلیس را در این امر همانگونه که شما نیز گویا اشاره می نمایید نمی توان نادیده گرفت. پاکستان در بوجود آوردن تنش در منطقه بسیار موثر بوده است. دلیل عمده مسلمانان برای پشتیبانی از این ایده البته هراس آنها از پایمال شدن حقوقشان به دست اکثریتی هندو بود. ترسی که ما می دانیم در یک دموکراسی واقعی بی اساس است.   


Red Wine

...

by Red Wine on

جنابِ دیوانه عزیز،سوالِ بنده این است که آیا هندی‌ها واقعا گاندی را به عنوانِ قهرمانِ واقعی‌ هندوستان می‌‌شناسند یا خیر ؟ سخت میتوانم باور کنم که انگلیس به سادگی‌ حاضر شد که از هند دست بکشد ،اینجا مطالبی‌ نهفته است که به راحتی‌ نمیتوان از آن عبور کرد،فکرِ ایجادِ یک سرزمین برایِ مسلمانان از چه کسی‌ بود ؟ محمد علی‌ جناح ؟ لعل نهرو ؟ گاندی و یا ... ؟!


divaneh

شراب قرمز گرامی

divaneh


از اطلاعات مفیدی که اضافه نمودید بسیار سپاسگذارم. دلیل خدمت مسلمانان به انگلیسیها و نهایتاَ ایجاد پاکستان همین عدم پذیرش برابری با هندوان از سوی مسلمانان بود. در واقع مسلمانان به نوعی از انگلیسیها برای از میان برداشتن امپراطوران مغول و حکومتهای اسلامی آنها دلگیر بودند. تا پیش از ورود انگلیسیها شغلهای دولتی غالباَ در دست مسلمانان بود و لیاقتهای فردی هندوان نادیده انگاشته میشد. با ورود هندوان این روند تغییر یافت و از آنجا که انگلیسیها با هر دو گروه به برابری رفتار می نمودند، هندوان سهم بسیار بزرگتری از مشاغل دولتی را به خویش تخصیص دادند. 

آن چه که نمی توان انکار نمود تفاوت پیشرفتهای هند در سایه دموکراسی و پسرفتهای پاکستان در چنگال استبداد اسلامی و تندروی دینی است. 


Red Wine

...

by Red Wine on

این دیگر راز نیست،جاسوسانِ فرماندارانِ انگلیسی در ایالاتِ هند،به خصوص ایالاتِ ثروتمندِ هند (شمالِ مملکت تا به پونه و راجستان) مسلمانانی بودند که وحشت داشتند از قدرتِ برهمن زادگانِ هندی،بسیاری از این جماعتِ هندی،نسل در نسل همچو برده برایِ این خاندان کار میکردند و اغلب در فقری عظیم زندگی‌ کرده و چاره‌ای جز فرمانبرداری از اینان نداشتند.در سری جنگ‌هایی‌ که سالهایِ ۱۸۸۰-۸۳ بینِ گروه‌هایِ استقلال طلبِ هندی و انگلیسیها صورت گرفت،این راز برملا شد و حتی در جنگِ بزرگِ احمد آباد ،نفوذِ این جاسوسان بود که باعث شد که هندیها به پیروزی نرسند و سپس لشگرِ انگلیسی مانع از رسیدن آذوقه به آنجا شد و گویند که کرور کرور از مردم در آنجا تلف شدند.

بسیار زیبا نگاشتید.ارزشِ این را دارد که این متن برایِ ساختِ یک فیلم مستند استفاده شود.

با سپاسِ فراوان .