آرزوهای محمدعلی شاهی

شرم و آزرم «پادشاه قانونی ایران»


Share/Save/Bookmark

 آرزوهای محمدعلی شاهی
by محمد امینی
25-Jun-2012
 

در دوم تیرماه ۱۲۸٧ خورشیدی، قزاقان روس به فرمان محمد علی شاه قاجار، مجلس مشروطه را به توپ بستند. یک سال پس از آن، مشروطه خواهان بر تهران چیره شدند و «مجلس عالی» که موقتاً به جای مجلس شورای ملی نشسته بود، محمد علی شاه را از پادشاهی برکنار کرد و فرزند خردسالش را به جای او برتخت شاهی نشاند. اما محمدعلی قاجار و برادران خودکامه و فاسدش، از سودای بازگشت به شاهی و براندازی مشروطه دل برنکردند. دوسال پس از برکناری از پادشاهی، محمد علی میرزا به همراه برادرش، ملک منصورمیرزا شعاع السطنه، با پشتیبانی و تحریک روس ها و با جنگ افزاری انبوه، از راه ترکمان صحرا به ایران تاختند. گرگان، شاهرود و بابل به دست محمدعلی میرزا افتاد و برادرش، ابوالفتح میرزا سالارالدوله، به یاری گروهی از عشایر غرب و با پشتیبانی برخی از روحانیان شیعی، بر کرمانشاه چیره شد. بخت و تاریخ با مشروطه خواهان همراه بود و کوشش شاه خودکامه قاجار و برادرانش به جایی نرسید.

 

اینک که بیش از یکسد سال از آن هنگام می گذرد، شاهزاده ای دیگر، پس از چندسالی بازی با دموکراسی و سخن گفتن از این که او شهروند ساده ای بیش نیست، شرم و آزرم را یکسر به کنار نهاده است و نه تنها خویشتن را «پادشاه قانونی ایران» خوانده، که در سودای برای براندازی جمهوری اسلامی و بازگرداندن خاندان پهلوی به تخت شاهی، در ستایش از دخالت نظامی دولت های خارجی در ایران و به پیشباز رفتن ایرانیان «از مهاجمان خارجی»، زبان گشوده وچشم بر یاری «دموکراسی» هایی مانند عربستان، کویت و قطر دوخته است.

اشاره من، از جمله، به تازه ترین سخنان رضا پهلوی در گفتگو با یک روزنامه نگار آلمانی است.* کم آزار ترین بخش گفت و گوی ایشان، پیچیدن خویش در ردای یک حقوق دان و قانون شناس است و سخن گفتن از این که چون در بیستمین سالروز زندگی شان، در کشور مصر سوگند شاهی خورده اند، «بنا به قانون»، پادشاه ایران اند!

«این مراسم در بیستمین زادروز من برگزار شد. طبق قانون اساسی ما می بایستی به این سن رسیده باشم تا بتوانم شاه شوم. البته بعد می بایست در مجلس ایران [که دیگر در میان نمی بوده] هم سوگند پادشاهی یاد می کردم. بنابراین می توان گفت که "بنا به قانون" شاه ایرانم.»

بنا بر کدام قانون؟ قانون اساسی مشروطه ایران که در راهش جان فشانی ها شد و خاندان ایشان به آن جفا کردند؟ در کجای آن قانون اساسی آمده است که می توان در مراسمی در یک کشور خارجی، شاه قانونی ایران شد و هرآینه بخت و اقبال یاری نمود،  «بعد می بایست در مجلس ایران هم سوگند» خورد؟ مجلسی که دیگر درمیان نبوده و نیست و در آینده هم، دست کم برپایه قوانین یکسد سال پیش، در میان نخواهد بود؟ اصل سی و نهم متمم قانون اساسی چنین است:

«هیچ پادشاهی بر تخت سلطنت نمی تواند جلوس کند مگر این که قبل از تاج گذاری، در مجلس شورای ملی حاضر شود و با حضور اعضای مجلس شورای ملی و مجلس سنا و هیئت وزراء به قرار ذیل قسم یاد نماید.»

آقای رضا پهلوی، برپایه کدام اصل نانوشته ی دیگری در قانون اساسی مشروطه، به یکباره به این اندیشه افتاده اند که «بنا به قانون، شاه ایرانم»؟ اگر پایان یافتن پادشاهی احمدشاه به زور ماده واحده و در پناه بیم و هراس نمایندگان از واکنش حضرت اشرف رئیس الوزراء، قانونی بوده باشد، که به داوری من بوده، چرا رای میلیون ها مردم به پایان پادشاهی قانونی نیست؟

گفتم که این بی آزار و کم هزینه ترین بخش سخنان آقای رضا پهلوی است. ایشان سخنانی را درباره شاه بودن خویش گفته اند که نه پیامدی دارد و نه هزینه ای. احمدشاه و پس از او برادرش محمدحسن میرزا هم پس از آغاز پادشاهی رضاشاه وتا هنگام مرگ، خویشتن را همچنان شاه و ولیعهد قانونی ایران می خواندند. سد سال پس از انقلاب فرانسه، هنری پنجم یا کنت دو شامبورد، خویشتن را پادشاه فرانسه می خواند! ای بسا آرزوکه خاک شده.

سخنان زیانبار و نادرست، در بخش های دیگری از گفت و گوی مدعی تاج و تخت از دست رفته پهلوی نمایان می شوند:

-        در این که آقای رضا پهلوی، در وجود دولت های قرون وسطایی و واپس مانده عربستان، بحرین و قطر، هم پیمانانی برای براندازی جمهوری اسلامی می یابند و شادمانی خود را از این که آن دولت ها، بیش از غربی ها، هوادار قیام مردم ایران برای دست یابی به دموکراسی و حقوق بشر اند، پنهان نمی سازند؛

-        در این که آقای رضا پهلوی، ناراست گویانه چنین می نمایانند که گروه گسترده ای از مردم ایران، برای ورود «مهاجمان خارجی»، دوچشم به راه و دوگوش بر پیغام بسته اند و برای مداخله نظامی در سرزمین شان، روزشماری می کنند.

ایشان، از این هم فراتر رفته و درایت عربستان سعودی و کشورهای زیردستش را می ستایند که دریافته اند «مسئله اصلی نه برنامه اتمی که حکومت است. سعودی ها و بحرینی ها و قطری ها این را می دانند. چنین می نماید که فقط غرب فراموش کرده است.»

آیا ایشان به راستی براین باور اند که دل مشغولی شیوخ عربستان سعودی که هنوز پروانه رانندگی را هم به زنان کشور خود نمی دهند و سلطان بحرین که راهپیمایی های مردم کشور خویش را به یاری سربازان عربستان به خون کشید، دموکراسی و حقوق بشر درایران است؟ آیا ایشان برآنند که دولت هایی از این دست، هم پیمانان اپوزیسیون دموکرات ایران برای دستیابی به دموکراسی و حقوق بشر به شمار می آیند و مخالفان تبعیض و خودکامگی در ایران، باید با چنین نیروهایی هم پیمان شوند؟ چنین سخنان نادرست و به دور از خرد، شاید کمک های مالی برای آقای رضا پهلوی را درپی داشته باشد، که گویا داشته است؛ اما هیچ یک از آن دولت های یاد شده را، دلبند و وارسته دموکراسی و سکولاریسم در ایران نمی سازد. ذات نایافته از هستی بخش، کی تواند که شود هستی بخش؟     

در بخش های دیگری از گفت و گوی آقای رضا پهلوی، دم خروس بیش از پیش آشکار می شود. ایشان می گویند که با نگاه به آزمون سوریه و لیبی و «اینکه غرب با توجه به گسیختگی مخالفان، طرف صحبتی نداشت»، به این داوری رسیده اند که  باید شورای ملی از گروه های خارج ایجاد کرد تا «از این اجتناب کنیم... با یک صدا حرف بزنیم». این راهم به آگاهی رسانده اند که چنان شورایی از پانزده گروه هم اکنون پدیدار شده و آماده رهبری مردم ایران است. رضا پهلوی برای این که گسترده و فراگیر بودن شورای ملی براندازی را به رخ بکشد، خودستایانه و بی پروا از پیامد سخنانش، به پرسش گر می گوید که با رهبران جنبش سبز «تماس دارم» و «گرچه با موسوی شخصاً تلفنی صحبت نکرده ام، اما شبکه هایی وجود دارد که از طریق آنها گفتگو می کنیم». ایشان سپس چنین می افزایند:

«آنچه مشخص است: مادام که این حکومت برسرکار است نمی توان انتخابات آزاد برگزار کرد. از این رو در گام اول هر اقدامی را انجام می دهیم تا از دست حکومت راحت شویم. بعد مرحلۀ گذار است که در این مرحله دولت موقت ضروری خواهد بود.»

هیچ رهبر فرهیخته و جدی، به یک خبرنگار نمی گوید که رهبران جنبش سبز در ایران هم با او در پیوند اند و از شورای ملی او که گام نخستش راحت شدن از حکومت از راه دست زدن به هر اقدامی است، پشتیبانی می کنند. از این خودستایی بی پایه و کم هزینه برای ایشان اگر بگذریم، پرسشی که هر انسان خردمندی می تواند از آقای رضا پهلوی بکند، این است که به هم پیوستن پانزده گروه خارج از کشوری که بنا است هر یک، نماینده ای به کمیته مرکزی شورای زیر رهبری ایشان بفرستد، در شرایطی که می دانیم بیشتر این گروه ها دارای پایه و هواداران بسیاری در خارج هم نیستند تا چه رسد به داخل کشور، چگونه نماینده ی جنبش دموکراسی خواهی مردم ایران خواهد بود؟ آقای رضا پهلوی، پاسخ را از راه یک بررسی بسیار علمی به پرسش گر و از آن راه به مردم ایران داده اند:

«نام مرا هرکس در ایران می شناسد. اگر من از شما خواهش کنم با موبایل خود شماره ای را در ایران بگیرید، مردم آن سوی خط من را می شناسند... من رهبری ملی هستم. می توانم نلسون ماندلایی باشم، مهاتما گاندی ای باشم»!

دست مریزاد! مردم در ایران نام ایشان را می شناسند، باور نمی کنید به هرکس که می خواهید در ایران زنگ بزنید و بپرسید که آیا آن ها فرزند شاه پیشین را می شناسند و هرآینه پاسخ آری بود، همین برای پذیرش رهبری ایشان کافی است. گستاخانه تر هم این است که آقای رضا پهلوی که تا به امروز هزینه ای متحمل نشده و از برکت داراک پدری که گزارشی از آن را کسی ندیده زندگی کرده اند، خویشتن را با قهرمانانی مانند ماندلا و گاندی مقایسه می کنند که تا پای جان و به بهای از دست دادن همه چیز، در راه  سربلندی و آزادی مردم شان کوشیدند. آیا اندکی فروتنی برازنده کسی نیست که ساعتی را در زندان به سر نبرده، روزی را بیمناک از زندگی خانواده اش نبوده، پاسی را بدون داراک بسیار نگذرانده و شبی را در تبعید و دربه دری سر بربالین ننهاده است؟ اگر ایشان، اینک که هنوز به جایی نرسیده اند، دیوار ادعایشان به کیوان برسد و خویشتن را تالی گاندی و ماندلا بدانند، فردا که زبانم لال به جایی برسند چه خواهند کرد و کدام سخن خودستایانه از زبانشان جاری خواهد گردید و چگونه درباره وجود نازنین خویش داوری خواهند کرد؟ مگر مردم ایران پیامد آن خودبزرگ بینی بیمارگونه پدرشان را فراموش کرده اند که خویشتن را بزرگ ترین رهبر سیاسی و اقتصادی جهان می دانست و در آستانه آغاز انقلاب، در اندیشه یاری رسانی به گرفتاری های کشورهای بزرگ غربی بود؟

آقای رضا پهلوی اگرچه نگفته اند که شورای زیر رهبری او با کدام نیرو و از چه راهی بنا است به «هراقدامی» دست بزند «تا از دست حکومت راحت شویم»، پاسخ را در جای دیگری داده اند: برگرده نیروهای نظامی خارجی. پرسش گر آلمانی می گوید که مداخله نظامی غرب در ایران می تواند به شکست بیانجامد و جمهوری اسلامی را تقویت کند. او به جای این که پاسخ دهد که با دخالت نظامی درایران از بنیاد مخالف است (چیزی که پیشتر گفته بود)، این بار در پاسخ به این ارزیابی روزنامه نویس، حرف دل خود را می زند:

«خیلی این حرف درست نیست. بسیاری از ایرانی ها حتی برای خلاصی از حکومت طرف مهاجمان خارجی را خواهند گرفت.»

نیک بنگرید که در هیچ کجای این گفت و گو، رضا پهلوی و یا شاید گاندی ایرانی، نمی گوید که او مخالف دخالت نظامی درایران است. او پس از ستایش از دموکراسی های حقوق بشری عربستان، بحرین و قطر که آشکارا هوادار حمله نظامی به ایران اند، می گوید که «بسیاری از ایرانی ها حتی برای خلاصی از حکومت طرف مهاجمان خارجی را خواهند گرفت»! گستاخی را هم مرزی بایستی و بی پروایی را میزانی. ایشان به دولت های خارجی اعلام می کنند که از پیامد دخالت نظامی درایران بیمناک نباشند زیرا ایرانی ها هم با آغوش باز به استقبال نیروهای نظامی شان خواهند آمد. همان سخن نادرستی که آقای چینی، معاون رییس جمهور پیشین ایالات متحد، برای پشتیبانی از لشکر کشی به عراق می زدند. بسیاری چونان من، پیشتر هم باورداشتند که چشم انداز و امید شورای ملی آقای رضا پهلوی برای «راحت شدن از حکومت با هر اقدامی»، دخالت نظامی خارجی درایران است و تنها در پیامد چنان رویداد ویرانگری و برخرابه بمباران ایران است که «دولت موقت» ایشان پدیدار خواهد شد وبه «انتخابات آزاد» روی خواهد آورد. اینک آقای رضا پهلوی، همه تریدها را از میان برده و همه پرده ها را افکنده اند.

این گفت و گو را نمی توان خواند و به بازنویسی تاریخ از سوی آقای رضاپهلوی اشاره ای نکرد. راستی این است که چگونگی ارزیابی او از کارهای پدرش، گواه چشم انداز آینده ای است که او در سر دارد. پرسش گر، با خودداری بسیار، به رضا پهلوی یادآوری می کند که «ایران در زمان پدر شما کشور چندان دموکراتیکی نبود». رضا پهلوی به جای آن که بی پروا و بدون درنگ پاسخ دهد، او که اینک سخت هوادار حقوق بشر است، از رفتار خودکامانه پدرش و سازمان پلیسی دوران او پشتیبانی نمی کند و بیافزاید که با ارزیابی پرسش گر همسو و هم رای است، کاسه کوزه را بر سر مردم ایران می شکند و به سان همه پاسداران خودکامگی و زور، می گوید، ایران آمادگی دموکراسی را نداشته است! می گوید که چشم انداز پدرش برای ایران یک کشور دموکراتیک بوده، اما مردم هنوز شایستگی دستیابی به آن را نیافته بودند:

«پدرم براین باور بود که باید ابتدا به مردم تا حدی آموزش بدهد تا دمکراسی امکان پذیر شود. می خواست ابتدا جامعه مدنی ایجاد کند.»

سخنی از این بی پایه تر در توجیه و پاسداری از دوران گذشته نمی توان برزبان آورد. به راستی که تباهی و جور و جنایت در این سی و سه سال جمهوری اسلامی به جایی رسیده که اینک فرزند محمدرضاشاه می تواند در باره کوشش پدرش برای بنای زمینه های دموکراسی داستان سرایی کند. مگر پدر ایشان قیم گروهی یتیم و نادان بودند که برای آموزش دموکراسی و ساختن نهادهای مدنی، چفت بردهان مردم بزنند و قانون اساسی را یک سر پایمال کنند؟ پدر ایشان، هر نهاد مدنی را که سرسپرده ی فرمانروایی او نبود، از میان می برد و هرکوشنده حقوق شهروندی را خاموش می کرد. روزنامه و کتابی بدون پروانه ساواک به چاپ نمی رسید و پی آمد داشتن وخواندن رمان هایی که در سیاهه کتاب های ممنوعه بود، پیگرد و زندان به دنبال داشت. والاترین نهاد مشروطه که مجلس شورای ملی بود، تیول خصوصی دربار شد و همان دو حزب دولتی هم که نمونه رام شده و خانگی «نهادهای مدنی» بودند، به فرمان آریامهر منحل شدند و دستور داده شد که همه مردم ایران، وابستگان و سرسپردگان حزب رستاخیز گردند. این سخن درست که اینک، با تبه کاری هایی بس گسترده تر روبروییم، نباید کسانی را به این باور خنده دار و شاید هم گریه آور اندازد که پیش از جمهوری اسلامی، ایران سرزمین پرورش مردم برای آماده سازی دموکراسی و ساختن نهادهای مدنی بوده است. پادشاهی که کمترین وفاداری به قانون و حقوق شهروندی نداشت، چگونه می خواست «ابتدا به مردم تا حدی آموزش بدهد تا دمکراسی امکان پذیر شود»؟ اگر رفتار سازمان امنیت و دیگر کارهای ناشایست گذشته، گواه وفاداری پادشاه به آموزش دموکراسی و ساختن نهادهای مدنی باشد، نیک است که تندیس هیتلر زینت بخش دفتر حقوق بشر سازمان ملل متحد شود که به یاری سازمان پر مهر گشتاپو، برای آموزش دموکراسی و بنای نهاد های دموکراتیک چنان خدمات ارزنده ای را به جامعه بشری کرد. دست مریزاد آقای رضا پهلوی، از این آزمون پس دادن تان پس از سال ها زندگی در دموکراسی های غربی و آشنایی با نهادهای مدنی.

درپایان به جا است که به یک درافشانی دیگر هم اشاره ای بکنم. آقای رضا پهلوی می گویند که پدرشان با چنان درایتی و «بدون این که به قدرت بچسبد»، ایران را ترک کرد که «بسیاری از انقلابی های آن موقع امروز نزد من می آیند و می گویند: بهتر بود پدرت ما را بازداشت و اعدام می کرد. ما که خبر نداشتیم چه پیش خواهد آمد!» نخستین سفارش من به آقای رضا پهلوی این است که هر آینه یکی دیگر از آن انقلابی ها به سراغ ایشان آمد و با پشیمانی از این که اعلیحضرت ایشان را اعدام نکرده، مراتب نارضایتی خویش را به آگاهی رساند، آن دیوانه زنجیری را به نزدیک ترین بیمارستان روانی راهنمایی کنند که جهان از گزند چنین پریشان احوالانی آسوده گردد. شاید هم اگر صداقتی در این سخنان ایشان باشد، نیک است که نام آن انقلابی های پشیمان از اعدام نشدن را آشکار سازند تا دیگران نیز از نزدیکی با چنین بیمارانی، دوری جویند.

اما، از شوخی گذشته، راستی تلخی در این سخن آقای رضا پهلوی نهفته است. ایشان سربسته می گویند که پدرشان بهتر می بود شماری بیشتر از «انقلابی های آن موقع» را اعدام می کردند تا شاید انقلابی در نمی گرفت و ایشان به جای آن که دل به سودای شاهی بر سبیل محمدعلی میرزایی بسته باشند، اینک برتخت نادری نشسته و شاه شاهانی دیگر می بودند. من خوانشی دیگر از سخن ایشان نتوانم کرد. این راهم بیافزایم که داوطلبانه ترک کردن کشور از سوی محمدرضاشاه، شاید افسانه ای باشد که خویشان و بستگان آقای رضاپهلوی به او گفته و او باور کرده باشد. محمد رضا شاه از ایران رفت، زیرا میلیون ها مردم به خیابان ها ریخته و رفتن او را می خواستند و دو دیگر این که نمایندگان دولت ایالات متحد، مانند ژنرال هایزر که بلندپایگان ارتش و نیروهای امنیتی ایران در کف با کفایتشان بودند، آمدند و به شاه دستور دادند که ایران را ترک کند. هیچ کار داوطلبانه ای در میان نبود.

هرآینه شاه، هنگامی که از میزان بیماری خویش آگاهی یافته بود که می دانیم سالیانی پیش از انقلاب است، پادشاهی را به سود پسرش رها می کرد و به راستی داوطلبانه کناره می گرفت و هرآینه، دولت مردان و آزاد زنان رژیم پادشاهی، پیش از آن که کار به تنگناهای ماه های پایانی برسد، «صدای انقلاب» و نا رضایتی مردم را از فساد و خودکامگی شنیده بودند، عوام فریبانی مانند آیت الله خمینی و دیگر رهبران انقلاب اسلامی نمی توانستند جامه از تن مردم هشیار بربایند و چه بسا که اینک، هنوز هم نظام شاهی بر ایران چیره بود و آقای رضا پهلوی را نیازی نمی بود که در سودای شاهی، چشم امید بندان به ارتش آزادیبخش ناتو، اسراییل و عربستان باشند.

محمد امینی

آدينه ۲ تير ۱٣۹۱ - ۲۲ ژوئن ۲۰۱۲ 

Original German Article

Eglish Translateion by Google Translate


Share/Save/Bookmark

 
Demo

با تشکر از جواب دیو

Demo


بدون هیچ شکی شاه  هم با فرهنگ ایرانی بیگانه بیگانه بود و هم با دین. عروسک خیمه شب بازی بود با هزار نخ بر سرش که هر نخش در دست یک عروسک باز بود. از خواهر دو قلویش گرفته تا رومیان و تازیان و روحانیان و ....در ضمن از برای روشن شدن در مورد تفاوت بین دین و فرهنگ تماشای کامل ویدیوی ذیل از خواندن چندین کتاب و مقاله بیشتر میارزد:

//www.uctv.tv/shows/Burke-Lecture-Interpretin...


Souri

deev

by Souri on

You said :

".....there would be some serious concerns about his patriotism as well"

Some serious concerns in whose mind?

Yours ? Or the Americans?

Dear, you have to re-set your mind about democracy.

I'm sure you know what "Mormon" means and what is their beleifs and their origin. So, if the Americans get over this matter in the name of Demorcracy, then you can rest assured that they wouldn't care about Romney's children.


Ali P.

دیو جان

Ali P.


خواستم این را مطرح کنم که قاعدتا کینه آمریکاییان ار این انگلیس ها-- با آن چشمان چپشان- تازه تر و شاید هم عمیق تر از دشمنی ما با اعراب است و بنا بر استدلال شما رهبران آمریکا باید از نامگذاری اسامی انگلیسی بروی فرزندان خود دوری کنند ( مرحوم کندی اسم فرزند خود را "جان" گذاشت در زمانی که تقریبا برنده انتخابات ریاست جمهوری بود)...ولی گمان میکنم همه دوستان از این گفتگوی ما کمی خسته و ملول شده اند و بنا بر این آنرا مطرح نمیکنم . فقط این نکته را، به عنوان آخرین اظهار نظر امروز اضافه کرده و رفع شر میکنم:
یادمان باشد که در اصل اول متمم قانون اساسی
آمده است که:



"مذهب رسمی ایران اسلام و طریقه حقه جعفریه اثنی عشریه است باید پادشاه ایران دارا
و مروج این مذهب باشد."

این هم به گمان من یکی از معضلات رضا پهلوی میباشد که باید اعتقادات سکولار و دموکراتیک خود را با تکلیفی که قانون اساسی مشروطه به عهده او گذاشته آشتی دهد.


Bavafa

MK: Do you know or aware of….

by Bavafa on

The political party you are a member of, if they supports a military invasion of Iran to remove the current regime and if so are they willing to collaborate in any capacity with such plan?

 

'Hambastegi' is the main key to victory 

Mehrdad


deev

Souri jaan

by deev on

Be rest assured if Romney had named ALL his kids Sakineh, Faatemeh & Khadijeh there would be some serious concerns about his patriotism as well.


deev

Ali P.

by deev on

علی جان - بار دیگر میگویم که مردم را با شاهزاده ای که از بدو کودکی برای رهبری کشوری پرورش شده نمیتوان یکسان قضوات کرد پس به جای اینکه او را با «چند در صد نفوس» ایرانی مقایسه کنیم بهتر است بپرسیم چند در صد شاهزگان دنیا چه تازی چه ژاپنی چه سوئدی و چه بوتانی و انگلیسی نامهای غیر بومی برای تمامی - بار دیگر تکرار میکنم تــــمـــــامــــی - فرزندانشان برگزیده اند؟ خوشبختانه اسامی شاهزگان ملل مختلف را به آسانی میتوانید در دانشنامه ویکیپیدیا بیابید...

اسامی تمامی فرزندان پادشاه عربستان کاملا عربی هستند

اسامی تمامی فرزندان امپراتور ژاپن کاملا ژاپنی هستند


اسامی تمامی فرزندان پادشاه بوتان
هم به زبان دزونگخا بوتان هستند

و در پاسخ به شما آری اگر شاهزاده به کیش زرتشت مهر میورزید مرامش در نزد من دو چندان میشد ولی بهاییت را با در نظر گرفتن آنکه مقدسترین پرستشگاهشان در اسراییل است به عنوان یه کیش بومی قبول ندارم


Souri

Good news / Bad news

by Souri on

Good news is that : Reza Pahlavi is not qualified to be the leader of the Iranians (shah, president, any kind of leadership)
Bad news is that: Nobody else does at this moment!
Don't bother so much, to questioning  his qualities and disqualities.


BTW deev : We are talking about Democracy! So the leader (like any other citizen) has the right to be a believer to a religion and follow it in his personal life. If you criticize the choice of names for his children, it means that you still didn't understand nothing of Demorcray!

You may not be aware yet, but the Americans will be  seemingly voting for a Mormone, in a few months.
RP's children would be named Isabel or Nathalie, that wouldn't change anything in his leadership qualities, for me.


deev

خجسته جان

deev


کاربرد زبان روزمره با نامگذاری دو گفتمان جداست - من دانش و زمان کافی برای به کار گیری از واژه های صد در صد پارسی را ندارم زیرا برای برچین هر واژه نه ماه نمی اندیشم ولی پدران و مادران آبستن نه ماه دارند تا نامی سزاوار که نماینده باورهای آنهاست برچینند - امیدوارم از بیسوادیم دلگیر نشوید


Ali P.

دیو بگریزد از آن قوم که قرآن خوانند

Ali P.


دیو جان:

عدم استفاده از نام های زیبای ایرانی را کم مهری به فرهنگ ایرانی و نشانه نادانی و ناخردی  دانسته اید. این برچسب ، به برآورد شما، چند در صد از نفوس این مملکت را در بر میگیرد؟

در ضمن،

اگر آقای رضا پهلوی از این هم بالا تر رفته، با گرویدن به یکی از ادیان ایرانی- زرتشتی و یا بهایی- به فرهنگ عرب پشت میکرد، این را حرکتی در شان یک رهبر ایرانی میدانستید و مورد ستایشش قرار میدادید؟

( در مورد صفت زن ذلیلی نیز همان سئوال باقیست:  به برآورد شما، چند در صد از نفوس این مملکت را در بر میگیرد؟)

 


deev

Masoud Kazemzadeh

by deev on

Sir, when I said a relatively unknown site I was referring to Payvand which at the very least I'd heard of them before, pointing out that it was done by "Zogby Research firm" forces me to revise my statement to a "completely unknown firm" as I had never heard of Zogby's name, certainly not as respected as Gallop, however it still won't changes the fact that an English poll conducted in America on a very small sample population of Iranian-Americans living comfortably in suburbs can not justify military actions against Iran and hence is worthless no matter how pretty the charts and layouts they use and how well respected it is amongst a dozen intellectual elite, it's worthless data and waste paper in the eyes of me and millions of Iranians back home whom have to live with the consequences of such nonsense.


Masoud Kazemzadeh

دیو، شما که

Masoud Kazemzadeh


دیو،

شما که اینقدر به پارسی‌ اهمیت می‌دهید، چرا بجای "هم میهن" از "هم وطن" استفاده کردید؟

مسعود (از این به بعد خجسته)


deev

Demo

by deev on

هموطن عزیزم - مشکل من ایرانی الاصل بودن یا نبودن نیست چه بسا بسیاری از نیاکان ما با اقوام مقدونی و تازی و مغول و ترک آمیخته اند پس این موضوع نژادی نیست بلکه بی اهمیتی و پشت کردن یک شاهزاده ایرانی به فرهنگ کشوریست که سودای رهبری آنرا دارد - این کم مهری به فرهنگ ایرانی نشانه نادانی و ناخردی اوست - چگونه میتوان به میهنپرستی کسی که در پاسداری از فرهنگ کشورش نکوشیده باور داشت؟ این است اصل موضوع.

 

دو مترادف برای نامهای مورد علاقه شاهزاده تازیپسند از این قرارند

فرح = شادی یا شادان
نور = روشن یا روشنک


Demo

دیو در بازی با لغات تازی!

Demo


جناب دیو با اینکه بنظر میرسد از نوشته هایش از اکثریت انسان نمایان در جماعت ذیل انسانتر باشند ولی هر بار با تکرار مکرارات اسامی تازی «نور - ایمان - فرح» و اینکه اگر شاه ایرانی الاصل بود این نامها را انتخاب نمیکرد به اعتبار تراوشات و آگاهی رساندن خوانندگان خود صدمه ای شدید وارد می آورد. شاه فریبکار بود و فاسد و قرآن آریامهری هم درست کرد و انقلاب سفید هم براه انداخت و تمام مملکت را هم به شکارگاه سلطنتی تبدیل کرده بود بعلاوه کلی اعمال شیطانی و دیوی دیگر. ولی همچون خمینی ١٠٠% ایرانی الاصل بود و تازی نبود بلکه اهل  بازی با ملت بود و فرقی نمی کرد در نجف میان تازیان زندگی کند و یا در پایتخت شاهنشاهی در میان پارسیان! و اگر خواننده ای دانشمند مترادف نامهای «نور - ایمان - فرح» را در زبان پارسی مشخص کنند شاید که دیو شریف از تکرار مکرارات این اسامی دست بکشند و به اصل موضوع بپردازند. با تشکر. 


deev

Ali P.

by deev on

علی جان - این گله را نمیتوان از یک نخست وزیر یا سیاستمدار داشت زیرا ممکن است در هنگام فرزندار شدن هیچ خیالی برای رهبری جامعه اش را در سر نداشته باشد ولی از شاهزاده ای که از کودکی برای رهبری پرورش شده و هنوز هم خیال بیهوده رهبری را در سر میپروراند این انتظار که باید در گرامیداشت فرهنگ سرزیمنش بکوشد کاملا به جاست - اگر رضا میخواست رهبر مصر شود نامهای تازی بر او روا بود ولی اگر میخواهد رهبر ایرانیان شود باید برای نامهای ایرانی ارزش بالاتری میگذاشت

وانگهی اگر نام هر سه فرزندش را همسرش برگزیده باید بر زن ذلیلیش گریست زیرا کسی که نتواند در نامگذاری فرزندانش با همسرش به تفاهمی دموکراتیک و عادلانه برسد و جربزه رهبری خانواده خود را هم نداشته باشد پشیزی ارزش برای رهبری کشورمان ندارد


Darius Kadivar

Why don't you Smart Asses Go & Ask the Russians for help then ?

by Darius Kadivar on

Putin in Israel Discussing Iran


Masoud Kazemzadeh

Fred, P_J, and Deev

by Masoud Kazemzadeh on

Dear Fred,

I am NOT surprised of all the attacks on RP in recent weeks. It is 100% natural. I had expected it and wished that they had come earlier.

1. Monarchists constitute a very small proportion of the Iranian people.

2. By its very nature, the institution of monarchy is an anti-democratic institution. Monarchy is based on inheritance and bloodline. It is not based on periodic free elections that defines democratic institution.

3. RP is the leader of the monarchists. Monarchists are bay and large very right wing (and terribly tyrannical).

4. RP wants to be the Leader of ALL the opposition.

5. I can state categorically, that the main, the oldest, and the largest pro-democracy Iranian party/coalition, the JM and INF-OA, will NOT accept RP as the leader of the opposition. Our position is unequivocal. Period.

6. In my opinion, Melli Mazhabis will never accept RP as the leader of the opposition.

7. I would guess that most of the leftists will not accept RP as leader of the opposition.

8. I would also think that the Reformist factions of the Green Movement will not accept RP.

9. Therefore, it is natural and expected that when a person who represents the anti-democratic institution of monarchy, makes attempts to be the leader of all the opposition, all the other opposition groups will react strongly and condemn RP.

10. In conclusion, RP has not chance of being accepted as leader of the opposition by the main pro-democracy parties, Melli-Mazhabis, leftists, and Reformists.

RP and monarchists could be junior partners in a broad-based coalition. But RP could NOT ever be a leader of the opposition. Period, no buts or ifs.

11. Perhaps, the only groups that might make a TEMPORARY coalition with RP are the Democratic Party of Iranian Kurdestan, and perhaps Komeleh. Perhaps, the U.S. could also force the PMOI and Reza Pahlavi to work together in a group. These are groups that could closely work with the U.S. for American invasion of Iran.

I hope this is helpful.

MK

 

============================== 

 

Dear P_J,

Glad to see you here as well.

Best,

Masoud

 

=========================== 

Dear Deev,

The poll was NOT an internet poll by Payvand.com. Please first click on the link and READ the article. The poll was conduced by the Zogby Research firm. This firm is one of the very top and most respected polling firms in the world.

One may, of course, criticize this poll (or any poll) due to the political culture of Iranians (including Iranian Americans): Iranians are afraid to say what they believe to strangers on the phone.

Based on my observations, probably more than 57% of Iranian-American would support a war to get rid of the fundamentalist terrorist regime. I would guess that even a higher percentage of the Iranian people inside Iran -- who are brutalized on a daily basis by the fundamentalist terrorist regime – would support American invasion to get rid of the terrorists.

We might condemn them, or support them. To condemn or support them is a normative judgment. I am interested on the objective notion of whether some Iranians would support American military strikes against the fundamentalist terrorists or not. The OBJECTIVE answer to the OBJECTIVE question is "yes." I have already provided specific names of groups and known individuals.

By the way, the same was the case in Afghanistan and Iraq. In Afghanistan, the Northern Alliance (the group of Ahmad Shah Masoud) worked with the U.S. in the American invasion of Afghanistan. The current Prime Minister of Iraq, Nouri al Maliki along with the Kurdish groups sided with the U.S. in the American invasion of Iraq. In Libya, the Libyan opposition worked with the U.S. and NATO in the military operations against Moamar Qazdafi. And currently, the Syrian Free Army is asking the U.S. and NATO to help in the war against Bashar al-Asad’s genocidal regime.

Again, anyone who wants can condemn the Northern Alliance, or Iraqis, Libyans, and Syrians who worked with the U.S. and NATO. But this is a normative judgment. The objective question is whether or not some people and forces in Afghanistan, Iraq, Libya, and Syria cooperated with the U.S. and NATO.

Best,

MK

 


Darius Kadivar

religionoutofgovernment RP or Ramin Kamran quoted by MK ?

by Darius Kadivar on

religionoutofgovernment RP or Ramin Kamran ( even younger than RP at the time of the Revolution and well known just like Amini for being Pro Jomhurykhah and not  a Constitutionalist) quoted by MK (himself no older and sharing similar Jomhurykhah views) ? 

Azeen 'Tareekhshenasha' kheily dareem !

 

Chegadre Gullible Hasteed Beh Khoda !

 

Statement Of Secretariat of Reza Pahlavi of Iran On Meeting with the Kurdish National Congress of North America (KNC-NA)

 

Statement by Reza Pahlavi regarding the terrorist attacks on Chabahar, Iran 


Ali P.

جناب دیو

Ali P.


آیا در مرام شما، دکتر مصدق هم که نام فرزندش را "غلامحسین" نهاد "از تاریخچه خونین ایران و جفای تازیان" بیخبر بود و او نیزبایستی  مانند رضا پهلوی مورد شماتت قرار گیرد و یا فقط این ایراد را باید از آقای پهلوی گرفت و بس؟

بعلاوه ، چرا فرض بر این است که این اسامی را پدر این فرزندان و نه مادر ایشان انتخاب کرده اند؟

و نهانتا، از این همه ایراد بجا و نابجا که به شخص ایشان میشود وارد کرد، چرا بایستی به این امر خصوصی و خانوادگی ، مرتبا، به قول جوانان "گیر" داد؟


religionoutofgovernment

Related Analysis

by religionoutofgovernment on

Reza Pahlavi just corroborated this analysis by Masoud:

iranian.com/main/blog/masoud-kazemzadeh/reza-p...


deev

اگر میخواهی مشهور باشی باید از اسپرم پادشاه ساخته شده باشی

deev


جناب افشینزاده - اگر نطفه جناب پهلوی توسط شاه سابق به ثمر نرسیده بود وی دارای هیچگونه شهرتی نبود زیرا لیاقتی از خود چه در عرصه دانشپژوهی و چه در عرصه سازندگی نشان نداده - کسی که از تاریخچه خونین ایران و از جفای تازیان بی خبر باشد و نامهای تازی «نور - ایمان - فرح» برای هر سه فرزندانش برگزیند و علیرقم قابلیت مادی نتواند یک «پهلوی سنتر» برای یادبود پدرش بنا کند را نه میتوان فرهیخته خواند نه سازنده


afshinazad

اگر میخواهید مشهور باشی بایستی حمله به رضا پهلوی بکنی.

afshinazad


اگر میخواهید مشهور باشی بایستی حمله به رضا پهلوی بکنی.

اقای امینی انگار شما یک مقدار کم اوردین و این مثال زننده را به رضا پهلوی میزنید. ایاواقعأ شما به این
ایمان دارید که رضا پهلوی دیکتاتوری میخواهد؟ من نه طرفدار اقای پهلوی هستم و نه از ایشان میخواهم دفاع بکنم ولی شما اقای امینی به شعور من و خیلی از ایرانیان توهین میکنید.
اگر شما میتوانید از خودتان بنویسید که ملت شما را بشناسند و توضیح بدهید تا حال چه چیزی برای یک ایرانی کرده اید و برای ایران کرده اید. و به ما توضیح دهید که چه برنامه ای برای براندازی این رژیم خونخوار دارید و شخصی مثل من از شما دفاع وطرفداری کنیم.

این مقالعه چیزی جز جدایی ایرانیان نمیشود و اگر شما منظورتان این است ، شما خواسته و ناخواسته بر بقای رژیم خونخوار کمک کرده اید. ای کاش شماو امثال شما بجای ترور شخصیت اقای پهلوی ، سعی میکردیدخردمردانه اتحاد ایجاد میکردید ولی خوب یک دشمن قصم خورده چطور میتواند به فکر ایران وایرانی باشد.

اقای امینی برای جمهوری شما چه کسانی میتوانند اطمینان بکنندکه قبل از وقوع چیزی شما بتوانید اینجوری پیش بینی بکنید؟


Darius Kadivar

Baba Amini is quoting from Trita Parsi's Book Treacherous Allian

by Darius Kadivar on

Go Read the Passage and then come and tell me who you believe in ?

 

EDUCATING tRITA: New 'Rites of Passage' for NIAC Staff & Board of directors

 

If I have time I will publish the Paragraph ( or rather long page ) where Trita claims quoting some American Congressman behind close doors ( without ever naming the fellow) who Trita say's told him that the 'Persian Prince' supported the idea of having former Iranian Military join allied forces in invading Iran via Iraq. That probably suggests the Military in question were part of the Camp Ashraf so the clueless Congressman was most certainly already confusing Rajavi and RP 2 ...

 

Amah honestly hoseleh nadaram vaghtamo talaf konam to copy and past his rubbish and waste a precious blog. Go Buy the Book ( and finance NIAC) if you wish.  

The confused Congressman was most probably quoting the MKO leaders who along with the Monarchists ( notably LA TV Stations) appeared at sessions in Congress to demand financial help for their anti IRI activities.

 

NIAC itself has benefited from the Democracy Fund just like other opposition groups but had the audacity to criticize RP and the MKO of trying to get that money for their own purposes ? Ajab Rooyee Dareed Shoma ? Shirin Ebadi was also trying to corner RP 2 for the same purpose of safeguarding her joon joony Republic and Khatami's Reformist Camp. And now you want to give us lessons ? 

 

This fund was put together prior to the Bush Administration under Clinton. Since the Velvet Revolutions in Eastern Europe. Vaclav Havel himself used to host some of these meetings in Prague. RP even was present at congress' held on the theme of Velvet Revolutions in Eastern Europe. Hence his personal aquaintance with Havel years before his death:

 

Crown Prince Reza’s Tribute to the Late Vaclav Havel (1936-2011)

 

That is when the Monarchist TV's and the MKO seeked to benefit from it back in the 1990's after the fall of the Iron Curtain. Naturally the Fund being there The Bush administration took over all major decisions in distributing this money under Congress Scrutiny.  These funds were created for supporting "democracy" in East European Countries Just like they did for Polish activists during Solidarnosc or the Czeks with Vaclav Havel. Organizations have to put together a Candidancy report card just like in School to justify why they need such funds. The Monarchist TV's most probably asked for help to finance their TV stations beaming monarchist propaganda into Iran where as the MKO known for their military experience asked for arms and amunition. If the money is out there and you belong to two different organizations who want to topple the Iranian Regime for very different reasons you don't ask where the money comes from. You take it if they are willing to give it to you. What the MKO does with that money is their business not ours. What does their Political aim and agenda have to do with us ?  

 

Trita was not even present at these sessions ... Nor was I ... so the best one can do is guess ...

 

And boy aren't we Iranians who love conspiracy theories good at that ? So keep on Guessing and reinventing the wheel of character assassinations and cheap shots since that is all we are good at !

 

 

 

The French Parliament also holds such talks regularly to see how to help various groups ... There is nothing secret about these sessions ... 

 

Reza Pahlavi Greeted by French Parliamentarians

 

A very wide variety of deputies from various political groups attend these sessions to get to know groups who oppose regimes their government are hostile to.  

 

 

Knowing how these sessions are conducted by Congressmen who usually have nothing better to do to waste there time just like here in France because it justifies their monthy salary to participate in endless debates, I can assure you that reading Trita's Quoting a Congressman quoting what he overheard was said by Crown Prince Reza can best be summed up by what the French would say: "Telephone Arab" ...

 

Funny Iranian calling foreign country!

 

 

The MKO has a history of having former Iranian Military personals belonging the the Shah's Army prior to the Revolution but who turned to join the MKO during the Iran Iraq Conflict. Many were probably even communist sympathizers or Homafars who had joined the revolution who actually broke their vow of Loyalty to Shah and Country.

 

Knowing the MKO's dubious behavior and machiavelism ready to win the hearts and minds of American Congressmen as they have done with former NY Mayor Guliani or Ted Kennedy's Son and knowing that the Monarchists were also demanding the same financial help, these MKO lieutenants must have even tried confusing the American Congressmen by suggesting (an actually inexistent) short lived tactical alliance with Crown Prince Reza ( who never endorsed such a thing) in order to demand that Financial help also.

 

RP 2 would never demand a military attack on his country let alone endorse MKO military to join US forces in an attempt to invade Iran.

Why should he ? To see Maryam Rajavi take credit and become the self appointed President Elect of a Post IRI Republic ?  

 

Grow Up ! 

 

This rumor was BS from day One ... if you want to believe this crap coming out of the Mouth of this IRI lacky go ahead what do we care !

 

We are used to these Character Assassinations from day One:

 

TREACHEROUS ALLIANCE: Shapour Bakhtiar’s Post Mortem Message to NIAC’ers

 

RP 2 chose not to respond to these Cheap Shots and Rumors cause his conscience is Clear ...

 

I would like to say the same about some of your Jomhurykhahs who went and voted in the Last Elections in 2009 and now have all turned into staunch advocates of Secularism !

 

You folks have a lot of explaining to do for your Poor Choice ! 

 

DEVIL's ADVOCATE: Mir-Hossein Mousavi 'involved in massacre', says report 

 

If You fellows don't like or trust the Pahlavis after 33 years of Full Knowledge of how You Jomhurykhahs have given in to lies and deciet to justify your Failed Revolution ... What do we Care about YOUR RUMORS !

 

We Don't Need YOU !

 

End of Story go and reform YOUR REPUBLIC !

 

SATIRE: The Burqa Republic of Our IRANICAN Dreams ;0)

 

We Constitutional Monarchists Know Perfectly where we Stand !

 

 

LIMITS TO HAMBASTEGHI: Fravahar on impossibiity of Rallying Jomhurykhahs (Secular or Not)

 

 

WE OWE YOU JOMHURYKHAHS ( SECULAR OR NOT ) NOTHING !  

 

 


rashid

ایران ویران هم

rashid


ایران ویران هم بشود جای دشمنان آمریکائی و اروپائی و همدستان روشنفکر نمای ایرانیش نخواهد بود . خیالتان راحت حالا صبح تا شب بشینید بد و خوب این و آن را بگوئید .

deev

Masoud Kazemzadeh

by deev on

Sir, that recent poll of Iranian Americans showing 57% support for American military attacks, as you clearly mentioned, is the opinion of the Iranian-AMERICANS, a diaspora community living in the comfort of the west, and not the opinion of 70 million people back home whom will pay the price of any such actions, hence it's fairly worthless considering it's sample size, one can not make decisions of war and peace based on a poll on a relatively unknown english-language website just because their graphic designer can make pretty charts and PDF layouts.


P_J

GREETINGS Masoud & VPK!

by P_J on

It was and always is INVIGORATING seeing both of your blogs!


P_J

Thank you Ms. Amini for the post!

by P_J on

Although, I have always suspected that, this time we are hearing it DIRECTLY from the horse’s mouth.

Logically speaking, this is the only avenue still left open to him in the absence of NO major/minor grass root support either inside or out.

He must obviously be looking for a similar Kermit Roosevelt’s, AJAX type operation to put him in power, in the same ILLEGAL manner of ascendency that was his TRAITOR fathers'; an uncanny resemblance….like father like son.

Kermit Roosevelt called his deadly operation “Shah Making in Iran”; RP is, CLEARLY, looking forward to the operation 'Shah Making "II" in Iran'.

Trouble is that today, we live in an entirely different ERA, with different geopolitical environment and demands, added to that is Iran’s populous awareness coming from the literacy rate that exceeds 80%.

Considering ALL those factors, I believe that the best RP can do is to go back to his status as a permanent CROWN Prince "in waiting" and join his Qajar counterpart, and not spend any more of the embezzled loot on the Shahollahi crowd and their futile attempt of DAILY promotion(s).


Bavafa

Potato vs. Potaato….

by Bavafa on

While we are still arguing whether RP said Potato or Potaato, the idea of “foreign invaders” being greeted as liberators is still and continuously being sold to the masses which only goes to show the disconnect from reality and the Iranian people he wishes to be the leader of.  

 

'Hambastegi' is the main key to victory 

Mehrdad


Fred

Masoud

by Fred on

Yesterday Bahram Moshiri used his one hour show attacking Reza Pahlavi based on this write up of Mr. Amini.

He began by reading this carefully constructed passage that I’ve quoted. And then went on a full throttle attack on Reza Pahlavi.

I have no problem with attacking Reza Pahlavi; it seems to be open season on him, just do it cleanly.


vildemose

Rp should definitely reply

by vildemose on

Rp should definitely reply to all of these accusations against him by providing the audio of the entire interview. Not what the writer/journalist has decided or interpreted himself/herself to include in the article.

 

All Oppression Creates a State of War--Simone De Beauvoir


Demo

Reza As a Younger Dick!

by Demo on

"Pahlavi: That's not necessarily: Many Iranians would fight on even on the side of foreign invaders, to get rid of the regime."

Put the clock back & listen to what Dick Cheney was saying before US invasion of Iraq. Dick was not praising the military invasion as Reza is not per the Fred's catch below. Not at all! He was just saying that the Iraqi people would welcome the invadors with sweets and flowers on the streets & would change the regime themselves! Now, we know the rest of the story!