آقای فرهادی در نطق کوتاه خود ضمن دریافت مجسمه طلائی اسکار اعلام کردند:"اکنون تعداد زیادی از ایرانیان در سراسر جهان در حال تماشای ماهستند و من تصور می کنم آنها خیلی خوشحال باشند. البته خوشحالی آنها برآمده از جایزه ای نیست که به یک فیلم یا فیلمساز اعطا شده بلکه خوشحالی آنها از این جهت است در شرایطی که مرتب از حنگ و ستیزه جویی سخن گفته میشود، نام کشور آنها ایران به واسطه فرهنگ با شکوه آنها است که مورد توجه قرار می گیرد. فرهنگ باستانی و غنی ای که در غبار سیاست پنهان شده! این جایزه را به مردم کشورم تقدیم میکنم، مردمی که به همه فرهنگها و تمدنها احترام میگذارند و دشمنی و عداوت را حقیر می شمرند. از همه شما متشکرم."
برخلاف فیلم بسیار ارزنده آقای فرهادی که مخاطب جهانی پیدا کرده پیام ایشان بعد از گرفتن جایزه اسکار میتواند فقط مخاطبین مشخص خود را جذب کند. بخشی ازآنها مخاطبین مرفه و نیمه مرفه ایرانی هستند چه در داخل و چه در سرتاسر جهان که از نظر فکری با فرهنگ سرمایه داری با شدت و ضعف اجین شده اند و بخش دیگر رضایت خاطر کسانی را برآورده میکند که در پی بهره برداری سیاسی از دادن جایزه اسکار میباشند.
اشاره آقای فرهادی به فرهنگ باستانی و غنی ایران نیز جای بررسی دارد. اهمیت پرداختن به سخنرانی کوتاه آقای فرهادی و ادبیات بکار برده شده از این جهت است که حاکی از نگرشی است که نه تنها در جامعه ایران بلکه جوامعی با ویژه گی خاص میباشد بدین معنا که در طول تاریخ مکرارا" کشورهایی که به دلایل مشخص مورد هجوم قرار می گیرند، همواره دو تفکر مقابل هم قرارمی گیرد، مبارزه و یا تسلیم. بنابراین ادبیات استفاده شده نمایانگر نوعی تسلیم پذیری و یا گردن کج کردن است. این بار اول نیست که "هنرمندان" و یا "روشنفکران" و یا طبقه ای در کشورهای مورد تهدید به اشگال گوناگون وقتی به امکانی دست پیدا میکنند، متجاوز اصلی را مشخص نمی کنند و در بهترین حالت آن با ادعای "منصف بودن" تجاوز کننده و دفاع کننده؛ هر دو را سرزنش می کنند! نمونه های متعدد را میتوان مثال زد که از حوصله این نوشتار خارج است.
تسلیم پذیری، غرور نژاد پرستانه وعدم خودباوری، قبول کردن واژه های غیرعلمی و تکرار آنها صرفا" به خاطر حفظ منافع مالی، قدرتی، از ویژه گی های فرهنگ فکری طبقه مرفه و یا متوسط است که اگر با آن مقابله به موقع نشود میتواند تا حد فرهنگ امپریالیستی نیز پیش رود. فرهنگی که گریبان اکثریت قریب به اتفاق مردم آمریکا را گرفته است و امید اینکه بتوان فرهنگی متفاوت را جایگزین آن کرد بنظر غیرممکن می آید. در کشورمان ایران بخاطر تسلط سالیان متمادی حکومتهای وابسته که جذب ظواهر غرب می گشتند عدم خود باوری و غرب پرستی فقط یکی از صدماتی است که متاسفانه در فرهنگ فکری بخشی از جامعه نهادینه گشته و به همین سبب مرمت آن نیز نیاز به زمان و کار مداوم آگاهی دهنده دارد. نتیجتا" طی سالیان متمادی "هرچه خود داشت را ز بیگانه تمنا میکرد" به همین دلیل و در بسیاری موارد این جماعت سعی دارندد به دیگران ثابت کند "که ما چه فرهنگی داریم" و یا به موارد ی از قبیل این جایزه ها "افتخار" کنند حال این "دیگران" خود چه پیشینه ای دارند ابدا" مورد توجه قرار نمی گیرد چراکه بنظر می آید همواره خود را کمتر دانستن در خون این افراد است. این تازه یکی از کمترین صدماتی است که استعمار می تواند به ملت ها بزند. از طرف دیگر فرهنگ غنی ایران به زیر خروارها خاک رفت. فرهنگ غنی که مبارزه برای عدالت، و عدم تسلیم پذیری بخشی مهمی و اصلی آن است.
بنابراین آقای فرهادی باید متوجه باشند فرهنگ راستین نه تنها ملت ایران بلکه بشریت در سرتاسر جهان فرهنگ سازش و دوستی با هر کسی نیست و نخواهد بود. تاریخ مبارزات مداوم مردم دنیا این اصل را ثابت میکند. فرهنگ ایران مخلوطی از فرهنگ ایرانی، اسلامی است که در طول تاریخ شخصیت های مبازه و عدالتخواه مذهبی و غیرمذهبی خود را چه در زمینه شعر، موسیقی، هنر و سیاست عرضه کرده است. فردوسی نمونه ملی گرای عدالتخواه و انقلابی است که با متجاوزین هیچ سازشی ندارد نه یک ملی گرای نژاد پرست. اگرچه با تحریفاتی که شده سعی در نشان داده چهره متفاوت از او شده است، اما واقعیت اینگونه نیست.
این شخصیتها در اذهان ملت ایران جای ویژه ای دارند. به همین دلیل است که بی اعتبار کردن این شخصیت ها نیز یکی دیگر از ترفندهایی است که بکار گرفته شده است. ادغام مفاهیم و جابجا کردن آن کار را به جایی رسانده است که انقلابی بودن که یک ارزش است و جای ویژه ای در فرهنگ ایران دارد، جای خود را به سازشکاری داده است به همین دلیل مکرارا" شاهد بکاربردن ادبیاتی مشابه هستیم چه در عرصه مبارزات سیاسی بین دو جناح چه در بین خواننده و شاعر و یا در صحبتهای شیرین عبادی و جایزه اهدائی به او مشخص کرد که این بذل و بخشش بابت این بود که با عنوان برنده " جایزه صلح " به جنگ بر علیه کشورش بپردازد. البته امیدوارم این اتفاق در مورد آقای فرهادی نیافتد.
در بخشی که گفته میشود: مردم ایران دشمنی و عداوت را حقیر می شمرند منظور چیست؟ آیا اگر ملت ایران دشمنی هم دارد بدون دلیل است؟ در ضمن چه کسی این فرهنگ را در زیر غبار پنهان کرده؟ امیدوارم منظور دولت ملی و شجاع احمدی نژاد نباشد.
ایا ملت فلسطین یا ملت عراق و افغانستان حق دارند دشمنی کنند با متجاوزین به جان و مال و فرهنگ و استقلال کشورشان؟ آیا ملت ایران به فرهنگ تجاوزو اشغال هم احترام می گذارد؟ ملت ایران چه چیزی را تمدن میداند؟ آیا اسکار از جهت ملت ایران نشانه تمدن است؟ ده سال است که دولتمردان کشوری که درآن اسکار همه ساله برگزار میشوند در منطقه به نسل کشی می پردازند آیا تا به حال هیچ فیلمی در مورد این جنایات در هالیود نشان داده شده است؟ و یا اگر ساخته شود اصلا" راهی به اسکار پیدا خواهد کرد؟ سی سال است که ایران زیر تهدید، تحریم است و بعد از روی کار آمدن دکتر احمدی نژاد هم شاهد هستیم که این تهدیدها و فشارها و تحریم ها به اوج خود رسید. بنابراین ملت ایران کدام دشمنی و عداوت را حقیر می شمرد؟
چه کسی است که نداند در راستای یک قطبی شدن جهان و "حکومت جهانی" فرهنگ هالیودی، مک دونالدی، لاس وگاسی و دیزنی لندی می باید به جهان صادر شود و به همین منظور می باید فرهنگ کشورها مورد هجوم قرار گیرد "کهنه" برداشته شود و "فرهنگ نو" جایگزین شود. این "نظم نوین جهانی" به اسم "آزادی و دموکراسی" به هیچ فرهنگ و مذهبی به غیر از مذهب سرمایه معتقد نیست. این مذهب جدید می باید سرمایه یک درصدی ها را به دنیا صادر کند، به همین منظور فرهنگ ایران نیز مانند تمام کشورهای تحت ستم مورد هجوم بیرحمانه توسط فرهنگ ستیزانی که تحت تئوری هانتیگتون ها عمل کردند قرار گرفت و به همین منظور طی سالیان متمادی صدها نویسنده روی این تئوری کار کردند و قلم زدند و نتیجه آن این شد که برای خیلی ها ظواهر غرب معیار واقعی اصول زندگی و انسان دوستی شد. نمیتوان در این نوشتار به عمق معنای امپریالیزم پرداخت اگر چه این واژه پربار برای خیلی ها وسیله مضحکه دیگران شده است اما باید بدانند که دیگر حتی دیگر ران پال کاندیدای ریاست جمهوری و بعضی سناتورها هم این واژه را بکار میبرند.
ما شاهد هستیم علی رغم تمام تضادها، محدودیت ها و مشگلات موجود در ایران، فیلم های ارزنده ای نظیر فیلم آقای فرهادی تولید میشود و این دست آورد بسیار ارزنده ای است اما از طرف دیگر شاهد هستیم متاسفانه برای تعدادی چه در عرصه سیاست، چه در عرصه فرهنگی وابستگی های عقیدتی، فکری، به غرب که در حالت خوش بینانه میتواند نا آگاهانه باشد اما اکثرا" صرفا" به خاطر همان خصوصیات خاص طبقه مرفه میباشد، لغزش های بیشماری را به بار می آورد و نهایتا" همدستی با کسانی میشود که گاهی تا حد به خطر انداختن سرنوشت ملتی نیز پیش میرود.
بنابراین اگر چه تمام معانی مخدوش شده، باید به معانی اصیل برگشت. انسانیت باید به جایگاه اصلی خود باز گردد. انسانی که در موقعیت های مختلف که از امکانات ویژه ای برخوردار میشود و در شرایط بحرانی جهان به سمت عدالت و حمایت از صدمه دیدگان جهان و بی مهری کردن نسبت به مسببان اصلی موضع نگیرد می باید به خود بازنگری داشته باشد. بسیاری با مجهزترین امکانات و سرمایه های هنگفت همه روزه با صدها امکان رسانه صوتی،تصویری، در حفظ و حمایت از طبقه مرفه برای استوار نگاه داشتن پایه های نظام سرمایه داری که باعث ایجاد فقر، فلاکت، جنگ و بی خانمانی میلیونها انسان گشته فقط به خاطر حفظ اقلیتی فعالیت می کنند اما در مقابل چه کسی ازاکثریت صدمه دیدگان حمایت میکند؟ آیا زمانی میشود که صحنه های بین المللی مدام نشان دادن فجایع نه برای اشگ و آه بلکه برای مقابله جدی و بسیج همگانی و جلوگیری از کشتار و نسل کشی تبدیل شود؟ مطمئنا" آنروز جایزه دیگر مجسمه طلائی نخواهد بود، مجلس پر زرق و برقی هم نخواهد بود تا مولتی میلیاردها جمع شوند و هالیودی های از دنیا رفته را به عنوان "الگوهای انسانی" معرفی کنند مسلما" الگوهای انسانی کسانی خواهند بود که با کوشش و استفاده از همین فرصت های کوتاه توانسته اند پیامی قوی را به دیگران برسانند تا در ساختن جهانی عدالتخواه سهم خود را ایفا کنند.
به امید آن روز.
مهوش ناصحی
بیست و هشتم فوریه دو هزار و دوازده
Recently by Mahvash Nasehi | Comments | Date |
---|---|---|
پیام هالیود و پیام اصغر فرهادی | 8 | Jan 23, 2012 |
Person | About | Day |
---|---|---|
نسرین ستوده: زندانی روز | Dec 04 | |
Saeed Malekpour: Prisoner of the day | Lawyer says death sentence suspended | Dec 03 |
Majid Tavakoli: Prisoner of the day | Iterview with mother | Dec 02 |
احسان نراقی: جامعه شناس و نویسنده ۱۳۰۵-۱۳۹۱ | Dec 02 | |
Nasrin Sotoudeh: Prisoner of the day | 46 days on hunger strike | Dec 01 |
Nasrin Sotoudeh: Graffiti | In Barcelona | Nov 30 |
گوهر عشقی: مادر ستار بهشتی | Nov 30 | |
Abdollah Momeni: Prisoner of the day | Activist denied leave and family visits for 1.5 years | Nov 30 |
محمد کلالی: یکی از حمله کنندگان به سفارت ایران در برلین | Nov 29 | |
Habibollah Golparipour: Prisoner of the day | Kurdish Activist on Death Row | Nov 28 |
Responses
by Veiled Prophet of Khorasan on Tue Mar 06, 2012 04:59 AM PSTI was reading the posts in here and got a few things to say:
Chattering and Babbling from Somewhere
by Zorumbaa on Mon Mar 05, 2012 03:22 PM PSTDear Orang, I hope you are also sitting in your comfortable chair chattering and babbling about what has nothing to do what so ever with the substance and intent of my comments. I would really appreciate if you can also explain, in a coherent and understandable manner, what MY NAME, real or not, has anything to do with the substance and content of my posts or comments. Why people like you are so sensitive and irascible toward petty issue like a name on the virtual space? You don’t like to read Zorumbaa’s comments, you don’t have to. You like to read and comments on, just do it. Would you READ my comments differently if I said my name was Daash-Gholaam, or Peter Pan? I have been up for a very very long time; it is time for you to get serious and figure out if you are REALLY up or it is just an illusion. I guess we can both agree that IC is also, and hopefully remains this way, another SYMBOL of “of free expression of ideas, thoughts and dreams,” This may also be laughable to you since you perhaps think it is not! Why didn’t you use the “F” word in full? I frankly care less if you do or not, or even if IC “allows” you or not, that is not the issue. Do you use the “F” word in front of your young children, if you have any? In front of your younger sisters and brothers? In grade school class if you are the teacher? If NOT, does it mean that there IS NO freedom of speech at all, or YOU hopefully as an intelligent person with common sense decided it is NOT the right thing to so in those circumstances. I am sure you have heard the cliché; “You cannot shout FIRE in a crowded theater with doors are closed” The Oscar statuette is handed out during Oscar ceremony. As you know the ceremony takes place in a theater in front of a large live audience and is watched on TV by millions. I am not sure if the audience was that ignorant that could not understand when Jean Dujardin was saying the “F” word in French, which is a bit fatuous, silly, and irrelevant. Couldn’t you think that he just wanted to be FUUNY; he is a comedian/actor! The revered Mr. Farhadi received his OSCAR in THAT ceremony, which according to you is “is most regulated event and BUSINESS oriented in the world.” Given what you believe, don’t you think acceptance of the SYMBOL by Mr. Farhadi from “MOST REGULATED BUSINESS” is an INSULT to people like you and he should have REFUSED to accept such token and now need to return it? Am I seeing a hint of hypocrisy here or I am missing something? Do you also want to bring “who” runs the Hollywood and movies industry, MGM, et al. into your argument?! You are enjoining what I have the right to say, the way that I decide to say it. Your authoritative ORDER TO STOP (Misspelled strop) sounds a bit too much! Please read my remarks carefully and no need for parrying and equivocating here. See what I am talking about and then express your agitated and emotional nationalistic feelings, especially if you believe it is directly relevant to the substantive issues that I have raised here, i.e. The Social Responsibility of an Artist, in the context of the present day Iranian social and political structure. Mr. Farhadi “happened” to be the “Artist” at this moment in time. I did not demean his work, talent, and or creativity as an artist. We don’t have to show our appreciation and respect for him and the cast with a kind of maniacal zeal. Reasonable people know he has family in Iran, they know the condition under the brutal repressive thugocracy of the regime. But that should NOT influence the nature and the merit of the question and the discourse. For thousands of years, almost all with some exceptions, of our most acknowledged, revered, and iconic poets have been the poet of the “Court”, a sell out for “few gold coins” thrown at them. How many poets, writers, or artists there are that have been on the for-front of a life altering social change in Iran, unfortunately with all the “power” that they possess, not too many. I respectfully disagree with your position that is “outrageous asking more to such an Artist” Ps. please respect people by correctly spelling their names, Jean Dujardin and Zorumbaa are correct spellings.
Dear Zorumba : Strop your diatrib
by Orang Gholikhani on Sun Mar 04, 2012 08:12 PM PSTIt is easy to sit in you chair and critic Asghar Farhadi.
If any of Iranian and any other director has an ONCE his talent to made such a movie in a country such as Iran, he could start to critic his speech, only one could be Jafar Panahi and he support him as well. It is easier when your are in IC and don't use your real name (I don't think your real name is Zorumba), wake up!
He has still his familly in Iran and his status is still working there, so even what he said is something courageous. So please stop, it is outrageous asking more to such an Artist
PS: when you say Oscar is "SYMBOL of free expression ", it makes me laughe, you cannot no more say F.... in your speach in US for OSCAR. There is most regulated event and BUSINESS oriented in the world. Jean Du jardin said some F. word in French and nobody undrestood them :-)
Convoluted Diatribe and Artist Social Responsibility
by Zorumbaa on Sun Mar 04, 2012 09:32 AM PSTI don’t want to talk about the convoluted diatribe by the “Iranian Woman” and what she had to say. Frankly I don’t care, over a half of century in diaspora I have seen so much of this reckless affinity and romantic engagement of our educated and ANNtelectuals to the so called LEFT, and whatever that means to them. Now years after the official demise of a bankrupt ideology, it feels nauseating to regurgitate the standard blabbermouth of dogmatic left standard recitation—Imperialism, Israeli Zionism and the rest of it. What does Iraq, Afghanistan, and the Palestine have anything to do with Mr. farhadi’s Oscar, to the best of my knowledge he still is an Iranian and should LOOK in that direction!
Mr. Farhadi’s task at Oscar nights was NOT, and should NOT have been the approval or denunciation of “A GVERNMENT” or “PERSON of AUTHORITY” as it seems to a preferred by the ‘Iranian Woman”. He apparently is an “ARTIST”—a film maker, a creative, thinking, socially aware, and hopefully a good person with some conscientious, not a rival politician. However by virtue of the fact that he held in his hand, a 8.5 pond, 13.5 inch long statuette, representing a very powerful and globally recognized SYMBOL of free expression of ideas, thoughts and dreams, he as a socially committed artist, if he ever was one, had a social obligation toward his native people and society which apparently everyone is dropping a tear or two for at IC.I do not believe that HIS speech came from “HIS intelligent and humanist mind”, I am sure he has both qualities. It is however too naive and simplistic to believe in a society that SEX and intimate relationships between two adults IS REGULATED, every social arrangement is REGULATED, Mr. Farhadi, or anyone else for that matter, could have the courage and dedication to the point that Islamist Jihadists have, to do and SAY what he thinks is RIGHT. He could not or decided not to “sacrifice” himself. He could not see himself as another Arash Kamangir, or even a not so perfect clone of him! He read a “neutral,” good sounding PR piece approved by IRR. This nation is dying for a hero to step in, to come forward. Ignite and light up and lead. As Hafez said it “Our destiny is to reside in the realm of silence; shout and shake the dome of the Universe while you can”. Heroes know that they may have to die for their cause, the ultimate sacrifice. It is easy for you and me to sit in our comfortable perches and say these things. But, most of us do not, and will never have the opportunity that Mr. Farhadi and alike have, to show what we are really capable of doing and why. Mr. Farhadi had his once in a lifetime opportunity, as I wrote earlier here, Mr. Farhadi excelled in informing the world about the life and social environment in his homeland, but he failed miserably to do or say anything that could effectively and materially change it. He will be rewarded handsomely by the regime he did not challenge! It is only matter of time.
A pro-Ahmadinejad Article by an Iranian Woman
by Azadeh Azad on Sat Mar 03, 2012 02:56 PM PST...an Iranian woman who either doesn't understand English or pretends not to understand. Thank you Examiner and Rahmanian for offering the correct translation.
I have not read, in recent weeks, an article as ambiguous, as shallow and as backward as this one. What transpires from the understandable parts of this write-up is that the author has expected Mr. Farhadi to speak on behalf of the Islamic State of Iran, and more precisely of the government of Ahmadinejad, denouncing American Imperialism and Israeli Zionism and supporting the War with the great and small Satans. Well, it didn't happen and no progressist artist will ever support the government of Ahmadinejad and come to get his/her Oscar while shouting "Death to American Imperialism".
I believe that Mr. Farhadi's short speech came from the mind of an intelligent and humanist artist who knew when and where to speak about what.
People with healthy minds do not expect artists and intellectuals to become the tools of this or that State. Mr. Farhadi questioned all politicians who are speaking of the war. That means US, Israeli and Iran administrations, as well as other "imperialist" States such as Russia and China.
Finally, this pseudo-Marxist business of putting down the middle-class, the only social class that is the main producer of arts and literature across the world, is getting too ridiculous. The middle-class LOVES Western modern and post-modern values because they are the best values that have existed in human history. The middle class is against dictatorship of all kinds, from Islamic to Proletarian.
And believe me, Ms. Nasehi, the Iranian working class is too intelligent to support the Islamic Republic of Iran or not know that in 2012, it is not the "Us imperialism" or "Israel Zionism" that decide about wars, but the multi-national corporations that include rich and powerful men from countries across the globe, especially those in the banking system and arms-making dealership. Whenever you think of the right of the Islamic State of Iran to declare war with the West, try to think where its weapons are coming from. Think Russia. Think China.
So, I suggest that you contact your "Dr. Ahmadinejad" and ask him to beg the Supreme Leader to release the innocent young men and women who have been arrested recently in Tehran for having distributed cookies to celebrate Mr. Farhadi's success. Would you?:-).
Cheers,
Azadeh
Dear Mme Nasehi
by Orang Gholikhani on Sat Mar 03, 2012 12:03 PM PSTDear Mme Nasehi,I’ve some remarks about your article and comments:
- As Abarmard mentioned, this movie didn’t only win Oscar, It has been very popular in other countries such as France, England or Germany. Not only by critics. In France, it had been at top of chart for 2 weeks. It doesn’t promote and “Mcdonald” or other westerner value. It is based in universal value and it is why it is successful.
- In Iran as in other countries over the world you have rich and poor people. I prefer when rich people try to make movies rather than create bombes or gambling in westerner’s casinos or in Dubai.
- I’m 100% agree with M. Ala. Changing society is a responsibility for everyone. Starting by people who Khomeini called “Mostazafine”. An artist by describing facts may could help them to react but the final word would be theirs.
A note on words and Farsi
by Veiled Prophet of Khorasan on Sat Mar 03, 2012 01:39 AM PSTLost in translation!
by G. Rahmanian on Fri Mar 02, 2012 11:14 PM PSTThe verb "exchange" plays an important part in the speech. Mr. Farhadi does not talk about one side only. He is talking about all sides.
سرکار خانم ناصحی،
ExaminerFri Mar 02, 2012 07:40 PM PST
"At this time, many Iranians all over the world are watching us and I imagine them to be very happy. They are happy not just because of an important award or a film or filmmaker, but because at the time when talk of war, intimidation and aggression is exchanged between politicians, the name of their country Iran is spoken here through her glorious culture. A rich and ancient culture that has been hidden under the heavy dust of politics. I proudly offer this award to the people of my country. A people who respect all cultures and civilizations and despise hostility and resentment."
متن کامل اظهارات اقای فرهادی را که به زبان انگلیسی ایراد شد در بالا ذکر کردهام تا با متنی که خود نقل کرده آید مقایسه نمائید. در ترجمه فارسی مذکور، در دو مورد متن اصلی تغییر داده شده، و معنی خود را از دست داده است. در صورت توجه به متن اصلی نگرانی شما نسبت به مطالب عنوان شده به وسیله آقای فرهادی تا حدودی رفع میشد.
به جای "در شرایطی که مرتب از جنگ و ستیزه جویی سخن گفته میشود"، فرهادی گفت "در زمانی که صحبت از جنگ، تهدید و تجاوز بین سیاستمداران مبادله میشود." و به جای "مردمی که به همه فرهنگها و تمدنها احترام میگذارند و دشمنی و عداوت را حقیر میشمارند"، ترجمه جمله ایشان "مردمی که به همه فرهنگها و تمدنها احترام میگذارند و از دشمنی و رنجش رو گردانند" است.
مخاطب آقای فرهادی سیاستمدارانی است که این روزها با صحبت "از جنگ، تهدید و تجاوز" عوام فریبی میکنند و افکار عمومی در کشورشان را برای یک تجاوز دیگر آماده مینمایند. بعلاوه، روگردانی از خصومت به معنای انفعال و تسلیم نیست، بلکه همانطور که فرهادی در مراسم "کره طلایی" عنوان کرد نشان دهنده صلح دوستی است.
بازداشت گروهی از جوانان شادی کننده به خاطر جايزه اسکار
Roozbeh_GilaniFri Mar 02, 2012 07:42 AM PST
ندای سبز: در حاليکه گزارش شده بود گروهی از جوانان و دانشجويان کشور، در پی موفقيت اصغر فرهادی در كسب جايزه اسكار، طی روز دوشنبه هشتم اسفند ماه به پخش شيرينی و ابراز شادمانی پرداخته بودند، منابع حقوق بشری و شاهدان عيني، از بازداشت گروهی از آنان توسط ماموران حکومتی خبر داده اند.
به گزارش جرس به نقل از كانون حمايت از خانواده جان باختگان و بازداشتی ها، صبح روز دوشنبه درميدان ولی عصر تهران پنج جوان (سه پسر و دو دختر) كه مشغول پخش شيرينی و شادی بودند، بلافاصله با حمله نيروهای لباس شخصی و بسيج دستگير شدند.
بنا بر اين گزارش، ماموران كه در ميدان حاضر شده بودند جوانان را زير ضرب گرفتند و بشكل زننده ای آنها را به يك خودروی نيروی انتظامی منتقل كردند.
منابع خبری جرس و شاهدان عينی گزارش داده بودند که روز دوشنبه هشتم اسفند ماه عده ای از جوانان سبز و هنر دوست کشور، در خيابانها به پخش شيرينی و شکلات در بين مردم اقدام کرده و مورد استقبال مردم واقع شده بودند.
گفتنی است، در حاليکه مقامات حکومتی نسبت به اين موفقيت جهانی سکوت اختيار کرده و رسانه های محفلی نيز به تحريف رخدادهای اسکار پرداخته و جايزه فرهادی را نيز "سياسی" خوانده اند، گزارش رسيده است که اعضای تحريريه اخبار صبحگاهی شبکه يک راديو برای خواندن خبر موفقيت اصغر فرهادی توبيخ شده اند.
به گزارش کلمه، در حالی که طی روزهای گذشته همه رسانه های بين المللی خبر موفقيت چشمگير سينمای ايران را منتشر می کردند، تحريريه شبکه يک راديو بخاطر خواندن خبر اين موفقيت از سوی مسئولان صدا و سيما توبيخ شدند.
پس از آن هم در هيچ يک از بخش های خبر، اين خبر مهم و تاريخ ساز خوانده نشد.
زمانی چند ثانیه ای چه می توان گفت
AbarmardFri Mar 02, 2012 07:37 AM PST
با کنار گذاشتن جزئیات کل مطلب قابل قبول است. آوردن نام ایران در جشنوارهای فیلم همانقدر با ارزش است که نامی هم از ایران در هنرهای نوین برده شود. در اینجا چند نکته قابل بحث است. یک اینکه میدان بیان یک فرهنگ به میزان قدرت زبان گفتگو با اقوام و نژادهای گوناگون کشورهای مختلف قابل سنجش است. اگر بطور تجربی یا فشار، فرهنگ گفتگو با روشی خاص قابل بیان باشد و ما بدون توجه به آن، با فن رزمی خود پیش برویم در واقع بیان زبان فرهنگی خودمان را محدود کرده ایم. این بدان معناست که دانستن زبان به اصطلاح دشمن مهمترین روش برای پیشبرد خواست یک ملت در جهان می باشد. فیلمهایی که از ایران با دنیا صحبت می کند کار فرهنگی ما به عنوان گفتگوی روش فکری ما با دیگران است. اینطور است که ما می توانیم با اینکه متفاوت هستیم در عین حال یکسان با هر فردی در هر جای دنیا باشیم. این ما را انسان نما می کند و شانس جنگ با مردم را کم می کند. همین انتظار ما از یک هنرمند است و نه بیشتر. هنرمند می تواند و یا بهتر است که با دنیای سیاسی اجتماعی انس داشته باشد ولی واجب نیست.
دوم اینکه در خصوص این فیلم باید گفت که تنها برنده اسکار نبوده و در جشنواره های متفاوت شرکت کرده و ایران را سر افراز نموده. حال می توان در مورد صحبت کوتاه کارگردان در اسکار ایراد گرفت تا زمانی که این نکته هم مورد توجه قرار گرفته باشد که این زمان و مکان و این مردمی که چنین نمایشی را می نگرند که هستند، چطور می فهمند، و چگونه می توانند ایرانیان را درک کنند؟ با زمانی چند ثانیه ای چه می توان گفت که فرهنگی نا شناخته را برخ جهانیان کشید؟ آیا می توان در مورد امپریالیست و قدرت خواهی کشورها صحبت کرد و هدف را در گوش جهانیان در آن زمان کم با میکروفونی قدرتمند به دنیا تحمیل کرد؟ شما چه می گفتید؟ شاید جای آن بود که بعد از چنین تحلیلی، که کلش اشتباه هم نیست نویسنده متن سخن خودش را بجای آقای فرهادی می نوشت، با در نظر گرفتن وقت بسیار محدود.
Has anyone seen the video of Farhadi, rallying for the green 88?
by Souri on Fri Mar 02, 2012 07:20 AM PSTThey say there's a new youtbe showing Asghar Farhadi, rallying among the prostesters (the Green movement) in 1988. I couldn't find it. Did anyone see that video, actually?
What is all this effort to ruin someone's success and victory?
Are they trying to make another Jafar Panahi?
What's the catch?
سیم پیچی وجدانی و عقلانی
FredFri Mar 02, 2012 05:13 AM PST
پس از آزادی ایران و ایرانیان از بختک نظام پربرکت مسلمین "اصلاح طلب" و غیره؛ از کارهای واجب برای دلسوزان ایران، پژوهش در مورد سیم پیچی وجدانی و عقلانی آن زنانی خواهد بود که تحت هر نام و آرمانی مدافع وحوش زن ستیز ایرانی کُش و ایران ویران کن بودند.
روز رهایی دور نیست.
You and ARTIST. Social AND Civic Responsibility
by Zorumbaa on Thu Mar 01, 2012 09:31 PM PSTVery good, it is nice to hear that you have been DOING your share of social responsibility here or hopefully elsewhere for many years. The impact that you, or I, with all due respect can have on life of others is light years different than the likes of Shamloo and F. Fraokhzad and other socially committed (contemporary) Iranians in arts and letters. Acknowledging individual‘s civic responsibility and acting upon it, I believe is saying the obvious. A citizen of democracy somehow has this intrinsic quality and mindset to start with.No. You are your own savior, otherwise the thought I just silly!
Social or Civic responsibility
by Mohammad Ala on Thu Mar 01, 2012 08:50 PM PSTZorumbaa, social responsibility is not limited to an artist. It is for ALL the citizens to be socially responsible. I tried to talk about social responsibility many years ago in this article.
Are we looking for a savior? We better get busy to do our share.
Art and Artist Social Responsibility
by Zorumbaa on Thu Mar 01, 2012 08:07 PM PSTThe primary task of an artist, a writer, a social scientist, and a scholar is NOT only to DESCRIBE but to CHANGE the society for the better. Mr. Farhadi excelled in his first duty, but has failed miserably in the important second one.