چشم براه

چشم براه
by Mahvash Shahegh
19-May-2012
 

چنین که در دل من داغ زلف سرکش توست

بنفشه زار شود تربتم چو در گذرم

حافظ



می میرم و صد سال بعد

دوباره با آمدن بهار

از خاک جوانه می زند بدنم

و از سرمی گیرد زندگی.


وامدارانِِ منند، این

سر از خاک برآوردگان طبیعت.

گلها، شکوفه ها ، از من

وام گرفته اند


هریک چیزی:

بنفشه، کبودی از چشمانم

لاله ، داغ از داغ دلم

وسرخی از رنگ خونم.


چشم نرگس وامدارِ چشم من

چتر شکوفه های رنگارنگ وامدارِ موی من


تلخی برخی از چغاله بادام های نورس

از تلخی زندگیم

و شیرینی گیلاس های خوشاب از

بخش شیرین تر زندگیم.


گلها، شکوفه ها، میوه ها؛

به یک قلم طبیعت،

چشم براه مرگ من

تا ازسر گیرند زندگی دوباره را!


مهوش شاهق

سه شنبه ٨ مه ٢٠١٢


Share/Save/Bookmark

more from Mahvash Shahegh