شعر

قند مکرر

فرزند شاعر و هنر مند من آرمین عبد هو ، مطمئنم که در دامنه کوههای  سر بفلک کشیده ای که تو زندگی میکنی عطر بنفشه حضورت مشام یارانت را معطر کرده است خوش بحال شان که در آنجا با بودن تو همیشه  بهار است ممنونم پسرم حضور مجدد شما در سایت به مذاق من قند مکرر بود ... دوست ات دارم   محمود 

جناب دکتر سعادت نوری

استاد و عارفِ وارسته ، جناب سراجی بزرگوار

 
یکی از بزرگ ترین افتخارات است
تا لحظه به لحظه
از عطر وجود و کلام تان
خود را معطر کنم

پس محبت نمایید و
ببارید بر من

با عشق بیکران

آرمین عبدهو

حضرت محمود سراجی

با درود و سپاس از تهیه و تدوین مجموعه ی خاطره انگیز فراق، بی مناسبت نمی داند نکاتی را یاد آور شود:

اشارات حضرت محمود سراجی به رنج و محنت فراق در تقابل با شهد و عشرت وصال، موضوع مورد توجه بسیاری از سرایندگان و سخنوران پارسی گوی بوده است. منجمله :

در پای فراق تو شوم کشته
چون وصل تو دسترس نمی آید: عطار
***
دوش چون طاوس می نازیدم اندر باغ وصل
دیگر امروز از فراق یار می پیچم چو مار: سعدی
***
روزی که در فراق جمال تو بوده ام
گریان در اشتیاق وصال توبوده ام : جغتایی

نگارنده نیز در دوران جوانی ، چنانکه افتد و دانی، سروده ای در هنگامه ی فراق دارد به این مضمون :

در صف مه پیکران، تو برتر و یکدانه ای
در میان لعبتان ، افسونگر و جانانه ای
آن قد و بالای تو سازد قیامت ها به پا
قامت تو ، هر قیامت را کند افسانه ای
شعله ی وصلت تمام روح و ایمانم گرفت
من اگر سوزنده شمعم ، تو همان پروانه ای
گفته ای ، سال دگر باشی دوباره پیش من
چشم بر راه تو بودن ، گشته رسم و کیش من
من ندانم ، کی فرو پاشد ز هم ابر فراق
حلقه های بوسه ، مانده بر لبم پر اشتیاق
لرزه ها دارد دلم هر دم ، که هستی در سفر
از خدا خواهم، مصون دارد ترا از هر خطر
//iranian.com/main/blog/m-saadat-noury-28

پژوهشگر گرانمایه دکتر سیدجعفر سجادی در "فرهنگ مصطلحات عرفا" یاد آور می شود : "در اصطلاح صوفیه، فراق را غیبت گویند از مقام وحدت یعنی بیرون آمدن سالک از وطن اصلی که عالم بطون است به عالم ظهور و از عالم ظهور به عالم بطون، وصال است و این وصال جز از راه مرگ صوری حاصل نشود چنانکه شاعری ناشناس گفته است:

فراق روی تو بسیار شد چه چاره کنم
مگر لباس حیاتی که هست پاره کنم : لا ادری

شاید در آینده ی نزدیک، واژه ی فراق را از نگاه برخی از سرایندگان در بخش "زنجیری از سروده ها"، بتوان مورد مطالعه و بررسی بیشتر قرار داد

بهرخ نازنینم

   درود

  درود بیکران بر شما استاد سراجی عزیز و گرانقدر, سروده های نابتان پيونديست از انديشه, هنر, احساس و زيبائي. در مورد اشعار متفاوت "هر چه از دوست رسد نيكوست", شما هميشه ما را به مهمانی عشق و زيبائی ميبريد و از تمامی اشعارتان كمال لذت و بهره را ميبريم و بنده از اين بابت از شما گرامی ممنونم. در پناه حق همواره پاينده و شاعر باشید

مهناز عزیزم

مهناز عزیزم سپاس از حضور گرمت 

This is so beautiful as

This is so beautiful as always. Thank you

سرکار خانم مینو اسپلربرگ

جناب بدوحی

wow ! beautiful said

Minoospellerberg

one of my best favorites  

گویند که درد من فزون خواهد شد

در سینه دلم کاسه خون خواهد شد

یک ذره غمت لذت عالم دارد ....

افزون بشود ببین که چون خواهد شد

چیست دراندیشه پربارتو

استاد سراجی عزیزم

چیست دراندیشه پربارتو

شأن اجل حاصل گفتارتو

پرزمعانی است کلام جلی

اهل ادب جمله خریدار تو

زنده باشین استاد 
Mahmoud Boddooh

محمود بُدّوحی

مینای عزیزم

پروین نازنین

عشق طراوت بخش

چون سخن از عشق به این زیبایی به میان آید، همه طراوت بخش و تحسین برانگیز است. وجودتان مستدام باد.

پروین علیزاده     

درود و سپاس فراوان استاد عزیز

درود و سپاس فراوان استاد عزیز
خوابم شده جن و چشم ما بسم الله
دیدی تو اگر بگو سلام است مرا

(No subject)

یاران همراه

یار وفادارم سجاد کهنسال

یار فرزانه و فرهیخته ام آرمین عبد هو

درود جناب استاد سراجی غزیز

سلام بر نازنین پدر و استاد عزیزم

حقیقتا که حق مطلب را جناب آرمین بیان کردند

با قلمتان قیامت کردید

گویی که شرح حال خودم باشد

زنده باشید استاد

با قلمت قیامت کردی

ای دوست به قامتت قیامت کردی
آری چه قیامتی به قامت کردی

بنشین که صنوبران خوش قامت را
با جلوه قامتت غلامت کردی

درود بیکران بر معمار عشق

که با قلمت قیامت کردی

جوشش عشق است که جان می دهد
هستی و مستی به جهان می دهد