STORY
خدایا منو خر کن ولی گیر آدم خر ننداز
دستت درد نکنه که یادآوری کردی به خاطر من چه ها کردی. یک کلمه نگفتی من به خاطر تو چه کردم. تو نمی خوای مشکل منو حل کنی. می خواستی مشکل خودت رو حل کنی. حرفات مونده بود سر دلت. نکنه خدایی نکرده یه غمی هم رو دل تو سنگینی کنه. گناه داری والا. اونم می خواستی بریزی سر من که ریختی. همچین که دلت می گیره می گی نکنه اون فلان فلان شده باکیش نباشه
>>>
MOMENTS
Photo essay: Mahgameh Parvaneh, photographer
by
Nazy Kaviani >>>
POETRY
به مناسبت صدمین سالگرد روز زن
و بر خواهم خواست از مرداب
و خواهم آمد از پشت درختان
آنچنان که خسرو پرویز و گل محمد
و همه ی مردان
به شکارشان نزدیک می شوند:
شیرین زنی که در دریاچه تن می شوید
و سنگی پرتاب خواهم کرد
>>>
POETRY
ازل الله بودی
تاكه آدم آفریدی
چنان زیبا چنان دلبر
كه خود زار حیران
از بود بیزار، از نبود بیزار
در آدم بیقرار.
وصال، حسرت بود
>>>
IRAN
Photo essay: People in Iran
by Kam
>>>
SMILE
Dear God, why do you hate donkeys?
I used to read what is claimed to be your last holy book written in Arabic, the Quran, because Mullahs have told us, and still do, that Quran cannot be translated into any other language. Although prohibition against translation seems to be more of a theological matter rather than a translational issue, I believe it is more a political concern. The Islamic clergymen believe that Quran is your word, God, and if it is translated into another language, it then becomes the word of human beings
>>>
STORY
دیگر از پرداخت 835 دلار اصلاً ناراحت نیستم. زیر پوش ایتالیایی جواب داده بود
شش ماه بعد از انقلاب، اژدر سردرگم بود. در همان موقع دولت آمریکا اعلام کرد که افسران نیروهای مسلح و پلیس ایران از سرگرد به بالا می توانند به راحتی به آمریکا مهاجرت کنند. داستان از آنجا جدی شد که تعدادی از دوستان نظامی اژدر تصمیم گرفتند با استفاده از فرصت به دست آمده خود را بازخرید کرده و به آمریکا بیایند. اژدر در مسیر گردباد حوادث قرار گرفت و طوفان ما را آورد اینجا. کالیفرنیا
>>>
POETRY
خرمن زلف تو چون روی تو ناگاه گرفت
یک زبان بانک بر آمد ز جهان ماه گرفت
سینه پوشاندی و من غمزده گفتم یارب
شب یلدا شد و خورشید سحر گاه گرفت
>>>
ART
Photo essay: Carlos Estrada-Vega at home with his art
by
Jahanshah Javid >>>
NOVELIST
Shabnam Piryaei's "Ode to Fragile"
In late 2010, at the end of the first decade of the millennium, Shabnam Piryaei – a poet-teacher-filmmaker-born in Iran just after the revolution and raised in California – published her first book,
Ode to Fragile. This book is a collection of her poetry and writings that meet at the intersection of prose, poetry, and plays – three of which have been produced as films. Through her voice as a writer and the voices and images espoused by the diverse, magical, realistic, abused, and abusive characters is a powerful reflection of power dynamics in our collective, glittering and scarred, human experience
>>>
DREAM
کاری از دست هیچ کس بر نمی آمد به جز گربه ی خانم میشیگان که خونسرد در حال سیگار کشیدن بود
کلاه تازه ام رو سرم کردم تا در برابر سرما و باد تندی که رو به صورتم می وزید از من محافظت بکند. باد همه پلاستیک های غذایی را که مست ها به خیابان ریخته بودند را به سمت دریا می برد و کلاه قشنگم از پره ی گوش هایم به گرمی نگهداری می کرد و حس اینکه سوار ماشینم بشوم را از من می گرفت چون دلم می خواست رو به باد بیایستم و تخمم هم نباشد که قرار است چه سرنوشتی در انتظارم باشد
>>>
POETRY
You and I planted this flower
And placed it on my balcony
So when you are not here
I find your image
On its paper petals
>>>
GIANT
با يك ماچ نمي شد همه اش را بوسيد
دراز كشيدم رو كاناپه و سرم را گذاشتم رو شكم نرم و گنده آقا غوله. شكمش عين بالش بادي سفري بود. از آن هايي كه وسطش قد يك كله گود شده. قشنگ سرم رو گودي ناف غول جونم كيپ شده بود. او هم داشت موهاي مرا بهم مي ريخت. به خيال خودش داشت نوازشم مي كرد. اينقدر ترسيده بودم كه شرايط حرص خورن از اينكه يكي با دست هايي به آن گنده گي موهايم را درهم و برهم مي كند و مي كشد و مي كَنَد را نداشتم
>>>
POETRY
اینجا زمستان است صدای بهار
مُچها جوانه زدند
آسفالت هم سبز شد زیرِ پاها
چارهای نیست
باید شكفت یا مُرد
>>>
IRANIUM
Propaganda to instill fear into the hearts and minds of Americans
There is now a new semi-documentary, semi-science fiction propaganda film in the US, entitled Iranium (Iran + Uranium). As an Iranian-American, after watching the film, I felt angry that here we were with another Hollywood film demonizing Iranians. This of course had started with the movie Not Without My Daughter filmed in 1991 in Neve Ilan, Israel about Iran. Then there was more, more recently the movie 300 which took the IEDs wielding Persians (same as Iranians) to the sixth century BCE, against the freedom-loving Spartans
>>>
FISH
آنی شده بودم که دلم می خواست
از جنگل پشت خانه، هوای فشرده از باران به داخل خانه هجوم می آورد تا کاری کند که ماهی ها، دور سرم شروع به شنا کردن کنند. از صبح که بیدار شدم دلم هوس ماهی شدن کرده بود. هر کاری که کردم نه پولکی در آوردم و نه فلسی برای غوطه ور شدن در آب رودخانه ی جزیره.
>>>