Date

POINT

Paper punches

Iran says much, does little on Gaza

18-Jan-2009 (5 comments)
So far, it seems that Iran's support for Hamas is limited to political and diplomatic efforts. The choice of Said Jalili, the secretary of the Supreme Council for National Security, for a diplomatic trip to Lebanon and Syria should also be understood in this context. Iran could have sent Foreign Minister Manoucher Motaki, who is close to hardline president Mahmoud Ahmadinezhad, for its meetings with Hassan Nasrallah and Syrian president Bashar al-Asad, had it wished to irritate Arab leaders and increase their fears of Iran's influence over Hizballah and the militia's potential actions in support of Hamas>>>

VIEW

Angels of War

"Valkyrie" makes us think the unthinkable

18-Jan-2009 (9 comments)
Tom Cruise’s WWII thriller Valkyrie has had some oddly nonsensical reviews. I saw the film a few hours after I had returned from a Gaza protest rally; so images of civilian massacre were freshly painful on my mind, making one particular symbolism in the film go far with me. Von Stuaffenberg had lost an eye to the enemy, and the film made sure the audience kept that in mind. Despite the cruel wording, the "eye for an eye" directive in the Torah is meant to limit the retribution one can exact. It is a ban against unbridled vengeance. If someone pokes out your eye, then take his eye if you must. But you are forbidden to go on to kill his wife, burn his kids, tear down his house, take away his livelihood, and devastate his land>>>

ISRAEL

صبر بی پایان نیست

روشنفکران غرب و تراژدی غزه

18-Jan-2009 (6 comments)
در عصری که سیاستمداران غرب صدای مستقل و وجاهت اخلاقی خود را در بارۀ کشتارغزه از دست داده اند نوبت روشنفکران است که در حد امکان و در دایرۀ محدودی که رسانه های غرب برای دگر اندیشان اختصاص می دهند به تنویر افکار و راه یابی برای خروج از این بن بست خونین بپردازند. در این مجال چکیده ای از سه مقالۀ مهم از روشنفکران برجسته را مطرح خواهم کرد: خانم نئومی کلاین، نویسندۀ یهودی الاصل کانادائی شنبۀ گذشته (10 ژانویۀ 2009) در روزنامۀ گاردین در مقاله ای تحت عنوان "دیگر بس است. زمان تحریم فرا رسیده"، با مقایسۀ اسرائیل و متحد سابقش حکومت نژاد پرست آفریقای جنوبی یکی از طرق موثر مبارزۀ جهانی با اسرائیل و حامیانش را تحریم اقتصادی و بیرون کشیدن سرمایه ها اسرائیل و سازمانهای وابسته به آن دانسته، آنهم نه از سوی دولتهائی که عجز خود را در مقابله با تجاوز اسرائیل نشان داده اند بلکه از طرف ملتهای جهان. >>>

POLITICS

برنده و بازنده

چگونه فقدان و امتناع از داشتن برنامه در يک جبهه، و وجود برنامه در جبهه ای ديگر، می تواند از پيش برنده و بازندۀ هر بازی را معين کند

18-Jan-2009 (2 comments)
اين داستان مال سال 1344 است، در سرآغاز ده سالی سراسر از اينگونه تجربه ها که در پائيز 1357 به نقطۀ عطف خود می رسيدند. اکنون من در انگلستان دانشجو بودم و ايران در آتش شورش های خيابانی می سوخت، در جهانی که هنوز اينترنت و ماهواره در آن پا ننهاده بودند، هر روز خبر تازه ای از ايران می رسيد، سيل جمعيت در خيابان ها براه افتاده بود و آنچه از جانب پادشاه «فضای باز سياسی» خوانده شده و خود را بر شرايط آن روز تحميل کرده بود، هر لحظه افق های تازه و دلهره آورتری را در برابر ما می گشود. آن روزها احمد شاملو از نيويورک، و غلامحسين ساعدی از پاريس به لندن آمده بودند، تا نشريۀ «ايرانشهر» را منتشر کنند. شاملو قبل از آمدن، تلفنی از چند تن نويسندگان ساکن لندن، و از جمله مرا، به همکاری دعوت کرده بود. زمانی را به ياد دارم که شاملو و آيدا به لندن آمده و در حومۀ جنوبی اين شهر خانه ای کرايه کرده بودند و ساعدی نيز به آنها پيوسته بود. >>>

STORY

شکار!

تا آن روز فکر مىکرديم يک هوس زود گذر است

18-Jan-2009 (one comment)
یکی از کافی شاپ های شهر، با نور کافی، مبلمان راحت، وسعت فضا، و از همه مهمتراینکه هر قدر می نشستی، اخمی را از گردانندگان آن نمی دیدی، پاتق قرار هایم بود. با پاره ای از دوستان گاه ساعت ها آنجا می نشستیم و از هر دری صحبت می کردیم. با اینکه جای خیلی مناسبی برای خواندن تکه های ادبی نبود، گاه این کار را می کردیم. آنچه داستان شکار را شکل داد بر خورد اتفاقی ام با " اکبر " بود که همراه یکی از دوستان به این مکان آمده بود. تازه مهاجرت کرده بود. طی چند نشست با انبرک کنجکاوی اسکلت آنچه را که می خوانید از زوایای ذهن اش بیرون کشیدم. در حقیقت داستان شکار یک داستان واقعی است با تغییر اسامی. و نشانگر یکی دیگر از مصائب جنگی است که می توانست رخ ندهد.>>>

DESIRE

تقصیر دامن قرمز تنگ تو بود!

چه کسی گفته باید هوای عشق بازی را با تمایلات جنسی قاطی نکنیم؟

18-Jan-2009 (7 comments)
یک وقت فکر نکنی دارم هزل می گویم. کمی سرت را بالا نگه دار تا خوب نگاهت کنم. اصلن اجازه بده چانه ی قشنگت زیر دو انگشت دست راستم باشد تا صورتت را بهتر نگه دارم و دیوانه وار نگاهت کنم. خب اگر تو دامن قرمز با بلوز یقه هفت قهوه ای ات را نپوشیده بودی و آنقدر تنگ نبود دامن ات که باسن ات چسبان و هوس ناک باشد هرگز شاید با هم سکس نمی کردیم. چه کسی گفته باید هوای عشق بازی را با تمایلات جنسی قاطی نکنیم؟ مگر می شود عاشق روح بود و بس. تکلیف بدن زن و مرد در این وسط چیست. باید تا به وقت عقد کردن صبر کنیم تا همه چیز شرعی و عرفی باشد؟ این حرف ها ی ابلهانه حالم را به هم می زند. کافی ست از خانه بیرون بروی تا ببینی چند درصد زوج ها قبل از خواندن خطبه عقد با هم سکس کرده اند.>>>