REVIEW
1924 journey of three Americans in treacherous Bakhtiari terrain
Bahman Maghsoudlou's "Grass: Untold Stories" not only tells the story of the film Grass, the pioneer 1924 still-documentary on the migration of the Bakhtiari tribe from their summer to winter quarters in Southwest Iran, but also the lives of three American adventurers who made the film. The book describes, in detail, and on the basis of a variety of sources, including the memoirs and books written by the three Americans adventurers, their life experiences, most importantly, their unusual adventure in making the film Grass. The first half of the book deals with their lives before leaving for Iran and the second their extraordinary adventure with the Bakhtiari migration
>>>
STORY
چاره ای نبود. جانورها باید می زدند سیم آخر. و زدند به سیم آخر
هوای بیشه بدجوری خفه بود. هیچکس حال وحوصله نداشت. میمون که همیشه از بالای درخت عناب برای اهل بیشه داستان بیشه های آن دوردست را تعریف می کرد و درباره خاطرات سفرش روده درازی می کرد، بی حوصله تر ازهروقتی خودش را با دانه های خشک عناب مشغول کرده بود. از وسطشان نخ رد می کرد. طاووس هم حال بهتری نداشت. او که بعضی عصرها با بازکردن چتررنگارنگ پرهایش برای بقیه هنرنمایی می کرد و همه را سرحال می آورد آنقدر بی حوصله بود که حال تمیز کردن پرهایش را هم نداشت... با اینحال بیشه کم وبیش سبز بود. برکه کم آب شده بود اما خشک نشده بود. خوردنی برای همه پیدا می شد. اما هیچ کی دل ودماغ هیچ کاری را نداشت. انگار دیگه همه داشتند به این وضع عادت می کردن
>>>
STORY
مثل اینکه همه جا رسم است تا آدم نفس مرگ را پشت گوشش احساس کند به یاد دوران کودکی بیفتد
من کیم جونگ ایل Kim Jong Il هستم. رهبر کره شمالی. در حقیقت دیکتاتور و همه کاره این کشور. لابد می دانید که تازگی ها هم دوباره با شلیک موشک و آزمایش های هسته ای متعدد نظر همه را به کره شمالی و از همه بیشتر به خودم جلب کرده ام. همین چند دقیقه پیش بود که گزارشی از آخرین آزمایشان پزشکی را درباره پیشرفت سرطان لوزالمعده ام دریافت کردم. گواینکه همه پزشکان اطرافم سعی دارند با گفتن کلمات شیرین مرا دلداری دهند ولی می دانم که حد اکثر تا 3 سال دیگر، تازه اگر خوش شانس باشم بتوانم به این زندگی نکبت بار ادامه دهم. خیلی مسخره است ولی آینده جهان به تصمیمات من بستگی دارد.یعنی اگر روزی از زور عصبانیت به دلیل ورم معده و باد فتق و یبوست مزمن و هزار کوفت و زهر مار دیگر، همین جور شانسکی دستور حمله به کره جنوبی را صادر کنم، جان هزاران نفر در اثر این سوء تصمیم من گرفته خواهد شد
>>>
IDEAS
Who are these leftist intellectuals who question the social uprising in Iran?
by Hamid Dabashi
When a political groundswell like the Iranian presidential election of June 2009 and its aftermath happen, the excitement and drama of the moment expose not just our highest hopes but also our deepest fault lines, most troubling moral flaws, and the dangerous political precipice we face. Over the decades I have learned not to expect much from what passes for "the left" in North America and/or Western Europe when it comes to the politics of what their colonial ancestry has called "the Middle East". But I do expect much more when it comes to our own progressive intellectuals -- Arabs, Muslims, South Asians, Africans and Latin Americans. This is not a racial bifurcation, but a regional typology along the colonial divide
>>>
PLAN B
There are other means of pressure
by Michael Singh
Six weeks before Iran's descent into electoral chaos, the hardline Iranian cleric Ahmad Khatami rebuked the United States in his Friday sermon, stating, "You do not want talks!" Ayatollah Khatami (no relation to former president Mohammad Khatami) is clearly not a keen observer of the Washington scene. Given the persistence of American efforts to engage the Iranian regime in dialogue over the last 30 years, and the resilience of the Obama administration's own commitment to engagement, the one constant in American policy toward Iran seems to be that we do indeed want talks.
>>>
ROHANIYAT
در یک سو، ولی فقیه و تفنگدارانش ایستادهاند، و در سوئی دیگر مردمی که خواستار ابتدائیترین حقوق خود هستند
پرسش بسیار ساده این است که وقتی در جامعهای گروهی بیکار و تنپرور وجود دارد که به هیچ کس و نهادی نباید حساب پس دهد و تا آنجا که بخواهد کاردش میبرد، و از آن چنان تشکیلات مستحکمی برخوردار است که بود و نبود حکومتهای وقت را هم رقم میزند، چگونه همچنین گروهی میتواند پشتیبان مردمی باشد که خود در تحمیق همین مردم بیش از هر گروهی دیگر ذینفع است؛ حتا اگر سنجش زندگی فلاکتبار مردم را به عنوان سندی واقعی از نقش ویرانگر نیروهای سیاسی بانفوذ در آن برهه را نادیده بگیریم. تاریخ فعالیتها و کارکردهای این قشر به ما میآموزد که هیچگاه روحانیت شیعه بدون محاسبه و یا از سر بخشندگی در جهت ارتقاء جامعهی ایران به سوی دموکراسی و تمدن گامی برنداشتهاست
>>>
LITERATURE
Women in Sadegh Hedayat’s fiction
There is dualism in the portrayal of women in Hedayat’s psycho-fictions, on the one hand as an ideal, unattainable angel, on the other, as a harlot. This corresponds to the portrayal of men: the lonely, misplaced, misunderstood, well-meaning, honest, sincere and moral narrators and anti-heroes who fail in every aspect of their living; and the rabble, who succeed in every aspect of theirs. His critical realist fiction about the lives of ordinary townsfolk is different: both men and women are shown as they normally are, even though their vices often seem to outnumber their virtues.
>>>
POETRY
A thousand tender leaves
On branches drifting in the breeze
Their dance of intimate “surrender”
In a play of life’s splendor
A thousand whispers in a bird’s song
Whistling “your” symphony
Between each chirp there is “silence”
Their instinct is an insight
A mystical epiphany
>>>
RAFSANJANI
ما منتظر هستیم که بیایید و کار درست را بکنید، وگرنه خودتان را عاقبت به شر نکنید
طنز نوشتن علیه شما کار ساده ای است و دفاع از شما کاری سخت، من این هر دو را کرده ام و هر دو را نیز به یک قصد، اینکه کمک کنم تا شما به عنوان یکی از مهم ترین استوانه های سیاست ایران به مسیر درست تری بروید. گفتنش دشوار است، اما من جزو مدافعان سرسخت شما هستم. علت هم این است که معتقدم سیاستمدار با کیاست جواهری است گرانبها که ما کم داریم، اگر هم داریم در این مانداب و مرداب سیاست کنونی چنانش به لجن کشیده اند که باید هر بار پاکیزه اش کرد و به مردم نشانش داد، اگر مردمان باور کنند. هر آدمی آبرو و حیثیت و منزلت و اعتبارش را برای " روز مبادا" یش ذخیره کرده است. در سن هفتاد و پنج سالگی هستید و با هر حساب که بکنید روز مبادای شما چندان از امروز دور نیست، جمعه شاید روز مبادای شما باشد
>>>
GREEN
آقای موسوی در برابر یك شانس تاریخی قرار گرفته است
جنبش «سبز» ایران كه در جریان انتخابات ریاست جمهوری شكل گرفت و پس از آن به عنوان اعتراض به نتیجه اعلام شده انتخابات به یك حركت سرتاسری برای آزادی انتخاب تبدیل شد اكنون در مرحله تعادلی ناپایدار قرار گرفته است. تظاهرات میلیونی مردم پس از سركوب شدید و خونین به دست نیروهای امنیتی و بسیج كه به قتل و جرح سدها نفر و دستگیری هزاران نفر انجامید، به تدریج به تحلیل رفته است. امروز تنها كسانی كه حاضرند با شجاعت تمام خود را در معرض حملات نیروهای امنیتی قرار دهند به صورت مقطعی مانند سالگرد ۱۸ تیر به خیابانها میآیند. از سوی دیگر، «رهبران» جنبش و به خصوص آقای موسوی به تدریج به سكوت گراییدهاند و حالت انتظاری در بین مردم ایجاد كردهاند. این حالت انتظار نمیتواند زیاد طول بكشد
>>>
BEST-SELLER
Walking toward Leopold’s in Mumbai, I couldn’t help wondering if He might be there
I can’t remember a book that was recommended to me by five people, all of them women. Reading it surprised me –
Shantaram inhabits an exceptionally macho world and describes in detail gruesome fisticuffs where people lose important body parts. Yet, of course, despite all the macho posturing,
Shantaram is sensitive and in touch with his emotions – he has a degree of self-awareness regarding himself and his relationship with women that most of us guys, I’m sorry, lack. Carla, who he often courts in Leopold’s, has him hanging on her every word, runs circles around him with her wit and, ultimately, eludes him
>>>
STORY
May I change the course of their fate?
Here comes I, Mother Simorq, primordial bird-woman, with wisdom without death, whence of life within and out. Solar essence of Great Goddess, True Healer of body and mind, paladin of the ancient Persian Mysteries and paragon of free-thinking, self-knowledge and transformation, I am likewise a Persian phoenix of ceaseless radiance, formerly known as rainbow-coloured Senmurv. Composite and woman-faced, I have the head of a snarling dog representing the angel Surush, voice of conscience. My fragrance of musk wafts on the world, reviving hearts. Towering as thirty birds and armed with three-clawed paws, I hold my grip on preys as big as gorillas and bear them away
>>>
POETRY
When the eyes of the living hold no more light than the dead
and ignorance makes sport of human dignity,
when the marksman lifts his weapon’s scope to hollow eye
and surrenders his soul to smoke and mirrors,
when a human body falters at the border, barbed,
between fragile meaning and momentary meat,
>>>
POETRY
میخواست زیبا زیستن را تجربه کند
در این خارستان سرد
ریشه در خاکی پر حاصل!
اما بر خاک
بیرحمانه افتاد
این ٔگل
که داشت زیبا میرویید.
>>>