Blog

هم کوچه

هم کوچه راه تنگ است و باران خدشه میزند روحم کوچه سرد است این زمان چه با تپش میگذرد در کوچه سر سنگین رو در

Read More »

نوازش پرستو

نوازش پرستو بود خواب قدیمی بید مجنون از فصلی به دیگر فصل در گذر ماه به شهاب از او میپرسم چرا دگرگریه نمیکند درسحر چرا

Read More »

نیمکت

نیمکت پناه خستگی در عمق تنهائی شب امیدی برای بوسه تبدارخورشید که نمیرسد روی این لب شهر میخروشد از تلاطم وجدانش خواب و رویا روی

Read More »

میخواهم بدانم

رویای تو چیست میان این شب نادانی در خواب دربسته خرافات میخواهم بدانم حسود به کدام نور برای کدام سراب دلت فشرده میشود میخواهم بدانم

Read More »

در قدیمی

این در قدیمی عاشق صدای پای توست چشم به راه نظری قدمی مشامی از پوست مرطوب توست تنها رویایش صدای مشت تو بر قلبش تا

Read More »

نگاه گمشده

در خلاء نگاه میکنم خم شده با اضطراب بر این پرتگاه ستم وار و این سکوت …. هیچ شانسی برای دوباره یافتن خود در آغوشت

Read More »

دنیای من

بیا به دنیای من پیوند زمان را محو کن مسافت را بشکن زمین را بچرخان در کف دستت ماه را چو حباب با نفس به

Read More »

پرواز دل

در پرواز  دلم وارد ابری سرد شد سوت کشید پرده ناله را درید گریه کرد از ماورای خواب اشکهایش شدند باران خزان   پرواز دلم

Read More »

تقاطع

تقاطع راه ها مقصد نیست یک مقطع زمان یک لحظه رویا به طولانی یک خواب نیمروز یا نفس آهوئی در زمستان که بخار میشود در

Read More »

پیشواز شب

آخرین روشنائی به پیشواز شب میرود بوی یاس میرقصد در نسیم ترانه غروب میخراشد بنیادم هوائی مطبوع مثل خوشبختی به پیشواز شب میرود   از

Read More »

کوله بار

دگر جائی نمانده برای این دل سنگین به کنج کوله بار زندگی رویا , کابوس و حقیقت همه فضا را گرفته اند ترش و شیرین 

Read More »

گمشدگی

خود را گم میکنم  در سکوت آب دریاچه آرام در پهنای زمردی آسمان پر از حباب    پر از احساس پر از سوال    پر از ایثار 

Read More »

حقیقت برهنه

بیا مستی بیا خوش باش در این خانه که حافظ را فراموش کردند این مردمان بیا برای یک لبخند یک هم آغوشی که در دل

Read More »

The Blue Coast

This summer I stayed at home and visited South of France, La Cote d’Azure – The Blue Coast. One of the most beautiful places in

Read More »

حامی ستاره ها

تو که حامی رویای ستاره ها شدی در شبهای دردناک شک تو نمیدانستی عمق این خواهش را و من هم نخواستم بدانم فاصله حقیقت با

Read More »

گناه سرخوردگی

در سحر بیخوابی دست میبرم بر ملافه های خالی بدنبال رویای رخوت درنیمه روز داغ تابستانی بی انتها میدوم بدنبال يك سايه برای گفتن درد

Read More »

خفقان

هوا آتش گرفته زیر خورشید دل خفقان گرفته از درد تحقیر زمین گناه کار است که داد نمیزند نفس نمیکشد فرار نمیکند خفقان را آهسته

Read More »

خوشبختی دیگران

چه زیباست خوشبختی دیگران چه زود گذر غم انتخاب زمان چه احساسی عجیب این تصور وظیفه انجام داده شده ایثار مطلق بی هدف همه بارها

Read More »

لرزش زمان

زمان زير پای آرزو میلرزد سينه اميد میشکافد تا ایثار کند آن قلب که هنوز ميطييد برای رویای سحر برای ساحلی آسوده برای دشتی سبز

Read More »

گرما

گرما پا ميكوبد بر زمين خشم بي صدايش خاموش كرده هياهوی شهر مرگ قدم ميزند از كوجه به خيايان ديگرديوارها تاب حمايت از سايه را

Read More »

یک روز یک زندگی

چرا این تشویش در کمین خروج خورشید در خانه سکوت پنجره ها باز میشوند به نوای خنده کودکان زندگی دوباره بر میخیزد به کشف لذت

Read More »

بوی دریا

بوی دریا مرطوب و خسته در سحر با سایه عشق گنگ و هراسان میرسد چه شیدا جیغ دریا چرا مرغانش رفتند به آغوش باد در

Read More »

غروب عشق

نامه به آتش میکشد رویای سر بسته پهنای دشت             بسترافق که در خمیازه خورشید شده  کمرنگ   خسته  ناله میکشد بی درنگ برای یک بوسه

Read More »

فصل دیگر

فصل دیگر در انتظاری بی صراحت نمی آید                 نمی خواهد فصلی دیگر از ماورای نا باوریها زمستان است یا بهاری خشک میبلعد مرا این سایه

Read More »

مرز

سالها تردید در آغوش تحقیر با سکوت مرگ جاده درغبار خاک انتظار تصمیم کشامشی بی درنگ با آخرین درد نبرد با دشمنی بی نام و

Read More »