شب و ما

شب و ما
by Farah Afshari
19-Nov-2010
 

من از تو میپرسم

‫چگونه شب خانه ما را یافت

‫و بر روشنایی چشم های ما خندید

‫تو نگاهت را بر آسما ن غمزده میدوزی

‫و درد از چشمانت چکیدن آغاز میکند




‫من بر میخیزم و پنجره را میگشایم

‫تا نسیم گریخته به خانه باز آید

‫آسمان اما گریستن آغاز میکند




‫تو به سرچشمه کودکیمان میروی

‫و بر خنکای زمینش جان خویش میگستری

‫پونه وحشی را از خاک میچینی

‫و بوی تند و غربش را

‫در زیر دندانهایت به بازی میگیری

‫و در سرت بوی خوابی سبز

‫پرواز

‫آغاز میکند

‫من خواب زده از خویش میزنم بیرون

‫و از ته تاریکی آوای پونه های وحشی را

‫میشنوم که در زیر پای شب لهیده و خاموش می شوند‫


Share/Save/Bookmark

Recently by Farah AfshariCommentsDate
راه
1
Jul 13, 2012
دیدار
1
Jul 07, 2012
سایه های روشن
1
Mar 04, 2012
more from Farah Afshari
 
Anahid Hojjati

Dear Farah, I liked your poem

by Anahid Hojjati on

Dear Farah, as always, the imagery that your poem offers is fantastic. And this poem has a story, albeit one which we have to fill the details of it. Thanks for sharing.