روابط روحانیت شیعه و استعمار انگلیس - قسمت سوم

انگلیسها به خواست خویش رسیده و نواب شیعی را در جبهه هندوان و بر علیه سنیان قرار داده بودند


Share/Save/Bookmark

روابط روحانیت شیعه و استعمار انگلیس - قسمت سوم
by divaneh
18-Nov-2011
 

قسمت اول -- قسمت دوم -- قسمت سوم -- قسمت چهارم -- قسمت پنجم (آخر)

شهر مقدس ایودیه پایتخت سابق اود در شش کیلومتری فیض آباد جای گرفته و آن را زادگاه رام خدای هندو میشناسند. معبد هندوی هانومان گارهی که برای خدای میمون، هانومان و از یاوران رام ساخته شده است در این شهر قرار دارد و هر ساله زائران بیشماری از این شهر و این معبد معروف دیدن می کنند. در سال 1850 این باور در میان گروهی از مسلمانان تندروی سنی رواج یافت که این معبد بر فراز یک مسجد قدیمی ساخته شده است و عهد کردند که معبد را خراب نموده و مسجد را از نو بنا کنند (26). این معبد از اهمیت بسیار خاصی نزد هندوان برخوردار بود و به گزارش ماژور اوترم کاردار انگلیس یکی از مقدس ترین معابد هندوان در سرتاسر هندوستان بود (27). این قائله در سال 1855 بسیار بالا گرفت و ماژور اوترم کاردار انگلیس در لاکنو به نواب واجد علی شاه خبر داد که یک تندروی سنی به نام شاه غلام حسین در فیض آباد به همراهی شخص تندروتری به نام مولوی صاحب قصد انهدام معبد را دارند(3). شاه غلام حسین به همراه عده ای از فیض آباد به جانب ایودیه حرکت کردند اما فرماندار محلی آقا علی خان راه آنها را بست. در تابستان آن سال مسئله صورت حادتری بخود گرفت و در 28 جولای 1855 گروهی 500 نفری از مسلمانان با 8000 هندو که بسیاری از آنان مردان مذهبی و بایراگی بودند در ایودیه به جنگ پرداختند و حدود 80 نفر از هر طرف کشته شد (27). طولی نکشید که قوای کوچک مسلمانان مغلوب شد و شاه غلام حسین که گروه را به جنگ کشیده بود فرار نمود. گروهی از مسلمانان به مسجد کوچکی به نام مسجد ببری در آن حوالی پناهنده شدند اما هندویان خشمگین هیچگونه رسمیتی برای مسجد قائل نشده، آن را محاصره نموده و سپس وارد شدند و مسلمانان را تکه تکه نمودند. پس از آن شورش نموده و خرابی هایی در شهر ببار آوردند و قائله در غروب خاتمه پیدا کرد (28).

بی کفایتی حکومت شیعه در جلوگیری از این برخورد مسئله تازه ای نبود و نتیجه فساد، بی مسئولیتی و سوء استفاده از قدرت در دستگاه حکومتی شیعه بود که به گفتۀ کاردار سیاسی انگلیس ویلیام اسلیمن نمونۀ چنان فساد و بی مسئولیتی را در هیچ جای دیگر مشاهده نکرده بود (29).

این واقعه نواب واجد علی شاه را با یک مسئله بغرنج سیاسی روبرو می کرد. از سویی او نمی توانست از طبقه زیردست هندو پشتیبانی کند و مسلمانان سنی که اکثریت ارتش او و گروهی از زمینداران بزرگ را تشکیل می دادند از خود برنجاند. از سویی دیگر هندوها اکثریت جعیت قلمرو او را تشکیل می دادند و راجاها، تاجران و روحانیون هندو قدرت و نفوذ قابل ملاحظه ای در جامعه داشتند. سرانجام او کمیته ای مرکب از یک هندو، یک مسلمان و نماینده ای از انگلیس را مامور تحقیق در ادعای وجود مسجد در هانومان گارهی نمود (28). این واقعه اما خشم مسلمانان را بر انگیخته بود و کشته شدن گروهی مسلمان در مسجد بدست هندویان که کافر به شمار آورده می شدند بسیاری از مسلمانان را واداشته بود که قانون را در دست خود بگیرند. دو روحانی سنی به نامهای مولوی امیر علی و مولوی رمضان علی به جمع آوری افراد در شهرهای سنی نشین بیجنور و ملیح آباد پرداختند تا به مسلمانان دیگر در فیض آباد بپیوندند(13). در فیض آباد نیز علما مردم را به جهاد بر علیه هندویان تشویق می نمودند. بدین ترتیب هزاران مسلمان آماده حمله به ایودیه گشته بودند و فرماندار محلی پلی را که در میان راه فیض آباد به ایودیه قرار داشت مسدود نمود.

کمتر از یک ماه پس از آن مجتهد اعظم شیعه فتوی داد که مسلمانان کشته شده شهید محسوب می شوند و امیر مسلمین باید ترتیبی دهد تا هندویان کافر ملعون به جای خویش نشانده شوند. در فتواهای دیگر نیز او دولت را مسئول تنبیه هندویان قرار داد و این با نظرات علمای سنی که نه دولت بلکه خود مسلمانان را موظف به جهاد و تنبیه هندوان می دانستند اختلاف داشت و سنیان را متقاعد نمود که دولت شیعه در حمایت از مسلمین کوتاهی می نماید (30). در روزهای پایانی ماه اوت کمیته مسئول گزارش داد که هیچ مدرکی دال بر وجود مسجدی در هانومان گارهی در طی صد سال گذشته وجود ندارد و احتمالاَ هیچگاه مسجدی در آن محل وجود نداشته است (28). وزیر اعظم علی نقی خان که از اتحاد بین مجتهدین و تند روها بیمناک بود تصمیم گرفت که آن را فقط یک نتیجه ابتدایی بیان کند و کمیته دیگری به ریاست سید محمد نصیر آبادی مجتهد اعظم لاکنو را مسئول بررسی این ادعا نماید. انگلیسیها اما اصرار داشتند که نتایج این بررسی باید به صورت رسمی به شاه اعلام شود. واجد علی شاه سعی نمود تا حد وسط را انتخاب نماید و قول داد که مسجدی دیوار بدیوار معبد ایودیه بسازد. مولوی امیر علی و پیروانش به دولت یک ماه وقت دادند که کار ساختمان مسجد را شروع کند. زمانی که بایراگی ها از این تصمیم مطلع شدند آن را بشدت رد کردند و انگلیسها را متقاعد نمودند که چنین عملی باعث خونریزی های بیشتری خواهد شد (28).

در اواخر سپتامبر محرم فرا رسید و احتمال آشوب و خشونت در جامعه را افزایش داد. در سرزمین اود هر سال در روز عاشورا شیعیان و سنیان و گاه حتی هندوان تعزیه هایی به شکل مقبره امام حسین در کربلا از چوب و کاغذ می ساختند و در پایان روز آنها را در زمینی مقدس به خاک میسپردند. این اختلاط مذاهب یک جانبه نبود و اعیان شیعه نیز جشنهای هندو را برگذار می نمودند و حتی نواب واجد علی شاه در نمایشهای رقصی که هر سال برگذار می کرد خود نقش کریشنا را بازی می نمود (26). به بیان بسیاری از مورخین تا پیش از آشوب هانومان گارهی باورمندان به ادیان مختلف با صلح و تفاهم با یکدیگر زیسته بودند. آن سال مولوی امیر علی از مسلمانان خواست تا به عنوان اعتراض به هانومان گارهی تعزیه های خویش را به خاک نسپارند. در شهر کوچک خری که اکثریت با سنیان بود از به خاک سپردن پانزده تعزیه خودداری نمودند. در شهر شیعی نشین زیدپور اما شیعیان به دفن تعزیه ها پرداختند و جدال بین شیعه و سنی آغاز گشت. با گسترده شدن دامنه آشوبها، دو هزار مسلمان در خری به خیابانها ریخته، به یک بایراگی و پیروانش حمله نمودند و یک گاو را که برای هندوان حیوانی مقدس است با شمشیر کشتتند. در روزهای پس از آن پنجاه نفر از هر دو سو کشته شدند، از معابد هندو حتک حرمت گردید و خون گاوهای بیشتری بر زمین ریخته شد. پیروان مولوی امیر علی در دهات سوهالی به حمله به معابد، جنگ با هندوان و شکستن بتها پرداختند (3).

واجد علی شاه که از مشاهده این اوضاع نگران گشته بود از مجتهد اعظم درخواست فتوایی در این رابطه نمود و او فتوی داد که جهاد در این مورد بخصوص قابل قبول نبوده ولیکن پادشاه حق دارد که مسجدی در هانومان گارهی بنا کند و هندوان نباید که از امر پادشاه سرپیچی نمایند. نماینده انگلیس ماژور اوترام با قسمت اول فتوی موافقت نمود اما اصرار نمود که هر گونه عمل از سوی دولت بر علیه هندوان موجب مشکلات بیشتر خواهد شد. در پاسخ، واجد علی شاه هندوان را مقصر دانست که با استفاده از زمینهایی بیش از آنچه به آنان اختصاص داده شده باعث بلوا گشته اند. نماینده انگلیس اما او را به خواندن دوباره گزارش کمیته بازخواند و نواب قبول نمود که مقصر اصلی مسلمین هستند (3). به موجب فتوای سید محمد نصیر ابادی از آنجا که مسجدی در هانومان گارهی وجود نداشته بود، تلاش برای ساختن مسجدی در آن محل که باعث جریحه دار شدن احساسات هندوان می گردید غیر اسلامی اعلام شد (31).

پس از آن زیر فشار انگلیسها، واجد علی شاه انکار نمود که هرگز قول ساختن مسجدی در پهلوی هانومان گارهی را داده است هر چند که امیر علی و پیروانش به اصرار از او می خواستند که به قول خویش وفا کند. نماینده انگلیس نیز به نواب اخطار نمود که چنانچه اقدام به ساخت مسجد شود و یا دولت از اطباع هندی خویش در برابر حملات مسلمین حفاظت ننماید، او شخصاَ مسئول شناخته خواهد شد. در پاسخ نواب قبول نمود که به وظایف خود عمل کند و با صدور حکمی حکومتی همهَ آشوبگران را مورد عفو قرار داد ولی آنهایی را که به آشوبگری ادامه دهند محکوم به مرگ نمود. حال انگلیسها به خواست خویش رسیده و نواب شیعی را در جبهه هندوان و بر علیه سنیان قرار داده بودند (3).

در اواسط اکتبر امیر علی و پیروانش که از هر گونه اقدامی بر علیه هندوان از سوی دولت نا امید گشته بودند شروع به حرکت به طرف فیض آباد نمودند و 1800 نفر که 200 نفر از آنان صوفی های مرید امیر علی بودند در دری آباد اردو زدند. این محل به وسیله یک لشکر 5000 نفری شیعه وفادار به نواب حفاظت میشد. دولت گروهی از مفتیان سنی مورد احترام مسلمانان را به اردوگاه سنیان فرستاد تا با آنها به بحث و مجادله بپردازند. این گروه از مفتیان موفق شدند که تعداد قابل ملاحظه ای از شورشیان را متقاعد کنند که به خانه هایشان باز گردند (7). روز هفتم نوامبر امیر علی و پیروان تندرو او که باز مانده بودند تصمیم به حرکت به طرف فیض آباد گرفته و رو در روی لشکر شیعه قرار گرفتند که فرماندهی آن را فردی انگلیسی به نام کلنل بارلوو به عهده داشت (28). شیعیان با استناد به فتوای مجتهد لاکنو عمل آنها را خلاف اسلام می دانستند و بدین باور امیر علی و پیروانش به محاربه با اسلام برخواسته بودند. به یک گزارش 400 نفر از سنیان (3) و به گزارشی دیگر بین 120 تا 700 نفر و از آن جمله مولوی امیر علی در این ماجرا کشته شدند و سر بریده مولوی را به نزد نواب لاکنو فرستادند (28) . از نیروهای شیعی نیز دوازده نفر کشته و هفتاد نفر زخمی گردیدند (3).

این حوادث نه تنها ضعف دولت را آشکار نمود بلکه آ ن را از هر سو منزوی نمود. در هنگام تاجگذاری واجد علی شاه در سال 1847 فرمانروای انگلیسی هندوستان لورد هاردینگ بدو نوشت که امیدوار است که او وضعیت فلاکت بار مردمش را بهبود بخشد چرا که در غیر آن صورت انگلستان مجبور خواهد بود که حکومت اود را بدست خویش بگیرد (29). حال موقعیت مناسبی برای انجام آن وعدۀ پر از تهدید ایجاد شده بود. انگلستان سرزمین اود را در سال 1856 ضمیمه قلمرو خویش نمود و به پادشاهی سلسله نشاپوری و حکومت شیعی پایان داد. دولت انگلیس اما همچنان به پرداخت مبالغ هنگفت تنخواه هند به مجتهدین نجف و کربلا ادامه داد >>>
قسمت چهارم

- - - - - - - - - - - -

3- مکانهای مقدس و جنگهای مذهبی (سیاست، فرهنگ و تاریخ شیعه)، جوئن کول، ای بی تاوریس 2002

7- ریشه های شیعه هند شمالی در ایران و عراق، جوئن کول، انتشارات دانشگاه کالیفرنیا، 1989

26- چالش ملت: مذهب، جامعه و سیاست دمکراسی در هندوستان، داوید لودن، دانشگاه پنسیلوانیا 1996

27- اسلام سیاسی در هندوستان، سریکانتا گوش،انتشارات ای پی اچ 1987

28- ساختار یک جدال: گسترش سیاست محلی در هندوستان، سروپالی گوپال، پلگرو مک میلان 1993

29- شورش بزرگ هندوستان 1857-1858: داستانهای ناگفته – هندیها و انگلیسیها، رزی لولین، دل و برور 2007

30- ملی گرایی مذهبی: هندوها و مسلمانان در هندوستان، پیتر ون در ویر ، دانشگاه کالیفرنیا 1994

31- چه اتفاقی 155 سال پیش در ایودیه افتاد؟ تارنمای دو دایره


Share/Save/Bookmark

Recently by divanehCommentsDate
زنده باد عربهای ایران
42
Oct 18, 2012
Iran’s new search engine Askali
10
Oct 13, 2012
ما را چه به ورزش و المپیک
24
Jul 28, 2012
more from divaneh
 
divaneh

Dear Vildemose

by divaneh on

Many thanks for your kind words. I am glad that you have found it of interest.


vildemose

As always, insightful,

by vildemose on

As always, insightful, well-written and fascinating. Your contribution to IC are the only reason I keep coming back. Thanks. 

 

"It is the chain of communicat­ion, not the means of production­, that determines a social process."

-- Robert Anton Wilson


divaneh

A note on the Babri Mosque conflict

by divaneh on

The riots and the clashes between Hindus and Muslims that India witnessed in 1992 and that may erupt again in the future, have their root in the Hanuman Garhi dispute that in my view must have been a work of British.

Following the conflict over a mosque in the Hanuman Garhi, an influential Hindu Bairagi claimed that Babri Mosque which was close to the Hanuman Garhi (where Muslims were killed by Hindus) was the birth place of the Ram. He stated that Ram was born on a raised platform that was now located in that mosque. This may have been a revenge or a preventive measure for any future Muslim claims on the Hanuman Garhi but has fuelled one of the bloodiest religious conflicts in India. The current conflict is of course not about the Hanuman Garhi but the Babri mosque.

The claim shortly followed the Hanuman Garhi conflict and during the British rule a railing in the middle of the Mosque separated Muslims who were praying to Allah on one side from the Hindus who where worshiping the Ram on the other side.   

 


divaneh

Dear Friends

by divaneh on

Dear Houshang,

You are right and our culture has been heavily influenced by other Shia communities in North India, Lebanon/Syria and Iraq. One of the biggest masters of religious nonsense and intolerance who formed the new Shia was Bagher Majlesi who was originally from Syria. The intolerance shown to the Indian traders in Isfahan who formed part of a cosmopolitan city together with Jews, Armenians, Georgians and others, shows how Majlesi's Arab values were influencing the Iranian community who previously did not care about the faith of Isfahan Hindu traders. This is not to say that Safavids were tolerant and Shah Ismail did not kill all those Sunnis, but such treatment of believers in other faiths, seems to have been heavily encouraged and augmented him.

I was not aware of Sadr writing our constitution. Even if not true, a Shia union is what the Shia clerics have been wishing all along. As if corruption needs a larger pool.

Shemirani Geraami,

Thanks for reading. I am glad that you find it interesting. I also think that while such information is in the public domain and while it is very relevant to our society, we have not been sufficiently exposed to such events that are very much connected to the contemporary Iran. Thanks for your kind words.

Roozbeh Jaan,

Thanks for reading and for your support. Shia clergy has only one principle, and that is personal gain. They have proved themselves to be the most materialistic, most cunning and most treacherous group in our society.

Dear Anglophile,

I also have to commend British ability to manipulate others and their ability to find the betrayers in every community. In this case of course it seems that their initial assistants behind the scene were the Sunni moftis who spread the idea of a demolished Mosque in the Hanuman Garhi.

With respect to the Ghajar, while some of their princes were aligned with British and Russians, the biggest servants to the British and Russians were those who were serving in the court of Ghajar and who were not from that clan. The Pahlavi dynasty who followed the Mashrouteh also saw many of these treacherous statesmen in its court which shows that unfortunately it is the whole society or at least an influential layer of it which is corrupt.


anglophile

بیخود نیست من این اینگلیسا رو دوست دارم!

anglophile


 

قربونشون برم نوکر شناسند.هرجا بوی نوکر میشنفن فورا از سر آقائی اون هارو به خدمت میگیرن. یه روز آخوندا میشن نوکرشون، یه روز همدست آخوندا یعنی ال قجر میسن نوکر یه روزم .... بهتره دیگه چیزی نگم که نگفتنم بهتره.

دیوونه جون مرسی.

 

 

 


Roozbeh_Gilani

Divaneh Gerami

by Roozbeh_Gilani on

Very much enjoyed reading your well written and researched series on shiat clergy and their subservience to their british colonial masters.

Keep writing my friend, you write well. 

"Personal business must yield to collective interest."


Shemirani

Divaneh jan,

by Shemirani on

I really enjoy reading your historical pages because you make it simple for me to understand, it's clear and precise !! it's an interessant topic, i will not go and read all this books by myself so with your work i can have a "general knowledge" about it ..... 

So Thank you for your valuable work !

 

...A qui profite le crime ? (who benefits of the crime ) ?  Az daste in Ingilissaaaa :D


default

As the plot thickens,

by Hooshang Tarreh-Gol on

Dear D, thanks for this fascinating history, not to mention the historical photos.

Personally I can't wait until the part about Khomieni's father getting imported from Hendostan to somewhere around Isfahan. Now they call it Khomein, if I'm not mistaken. Furthermore me thinks since Khomeni's pedigree goes back to India, if we get bored with Arab/Muslim bashing, we could always start Indian bashing.

Shia communities in India and Lebanon have had close relationships and effects with us. A lot more than we have in production of our social history. Your sources are very helpful. Besides India and Lebanon, Iraqi Shia community has also had an influential part in Iranian politics. According to some accounts the first draft constitution for Islamic Republic of Iran was written by Sadr, as a union of republics between Iran and Iraq.  


divaneh

همه ایرانیان گرامی

divaneh


فرضیه بسیار جالبی ارائه نمودید. بخصوص که هندی زاده اش را در فیضیه داشته ایم. این را اما باید اضافه نمود که هر چند بر انداختن حکومت شیعی اود کمی به مجتهدین گران آمد اما ادامه پرداخت پولهای هندی از سوی دولت انگلیس به مجتهدین نجف و کربلا جلوی دلخوری بیشتر علمای شیعه را گرفت.


All-Iranians

نکته

All-Iranians


نکته ای را یاد آور می شود : اگرچه گفته شده است که چون ملا محمد محسن فيض كاشاني شاعر معاصرشاه عباس دوم صفوی در مدرسه ی فیضیه سكونت داشته این مدرسه به نام وی موسوم گشته است، اما چه بسا که هندی زاد گا نی در قم بخاطر غائله ی فیض آباد و پیروزی انگلستان در تصرف سرزمین "اود" در سال ۱۸۵۶ ، این مدرسه را به نام فیضیه خوانده باشند!!!


divaneh

Shazde Jaan

by divaneh on

Photoshop is a marvellous tool. This photo of course is not photoshoped. There is also a photoshoped version of this photo where they have removed the British soldiers and the British flags :)


divaneh

Red Wine aziz

by divaneh on

Thanks for reading and your kind words. Dividing people has always been the best way of defeating them. This is unfortunately now happening in Iran where the mean and unwise policies adopted by the Shia Mulas have fragmented the society. Unfortunately fragmented things are easier to break.


divaneh

Dear Dr Saadat Noury

by divaneh on

Thanks for reading and your compliment Ostad jaan. I am not sure if there is any relation between the name of Faiz Abad and Faizieh seminary. Our good friend All-IRanians however covered a short history of the Faizieh seminary in a recent blog where it was suggested the name of the Faizieh seminary may be related to Mola Mohsen Faiz Kashani who lived in the seminary for some time. Here is the link to the full article.

//iranian.com/main/blog/all-iranians-39


Shazde Asdola Mirza

That's a killer photo

by Shazde Asdola Mirza on


Red Wine

...

by Red Wine on

دیوانه جان (مجنون در ظاهر و باطن عاقل مردِ توانا) ... بسیار جالب نبشتی،مثلِ همیشه پر بار و پر از نکاتِ پر اندیشه.دستت درد نکند که خیلی‌ بزرگی‌ .


M. Saadat Noury

Dear Divaneh

by M. Saadat Noury on

سپاس از این پژوهش بسیار جالب و آموزنده

پرسش : آیا بین نام فیض آباد هند و  نام مدرسه ی فیضیه ارتباطی وجود دارد؟!