روابط روحانیت شیعه و استعمار انگلیس (۱)

روحانیت شیعه در پی اهداف سودجویانه به نقشه های استعماری انگلیس کمک نموده است


Share/Save/Bookmark

روابط روحانیت شیعه و استعمار انگلیس (۱)
by divaneh
10-Oct-2011
 

قسمت اول -- قسمت دوم -- قسمت سوم -- قسمت چهارم -- قسمت پنجم (آخر)

یکی از تهمتهایی که روحانیت شیعه همیشه به دیگر باوران وارد ساخته است رابطه با دول دیگر و خیانت به ملت در راستای خدمت به این قدرتهای خارجی است. از جمله بهائیان، یهودیان، اعضای برخی احزاب سیاسی و متجددین غیر مذهبی از این افترا بر کنار نبوده اند، حال آن که مروری بر تاریخ معاصر نشان می دهد که این در واقع روحانیت شیعه بوده است که در پی اهداف سودجویانه به نقشه های استعماری انگلیس در منطقه خاور میانه و جنوب آسیا کمک نموده است. هر چند که خیانت کاشانی به مصدق و کمکهای وی به اجرای نقشه استعمار انگلیس در ایران نمونه ای بسیار معاصر از این روابط است، موضوع این نوشته به دو قرن پیش از آن باز می گردد. آن چه به نام تنخواه هند، موقوفه اود، پول هندی و یا نامهایی دیگر معروف است نمونه دیگری از این رابطه نزدیک بین روحانیت شیعه و استعمار انگلیس بوده است که پولهای این موقوفه را از هند به نجف و کربلا در عثمانی منتقل می نمود و بین علمای شیعه پخش می کرد.

احمد کسروی در اشاره به پول هند و رفتار روحانیت می نویسد:

" به هر حال اینها مردان بیدانشی هستند که از جهان و کارهای آن به اندازه کودک ده ساله آگاهی نمیدارند و چون مغزهاشان انباشته از فقه و حدیث و بافندگیهای دور و دراز و اصول فلسفه است جایی برای دانش یا آگاهی باز نمی باشد. در جهان این همه تکانها پیدا شده، دانشها پدید آمده، دیگرگونیها رخ داده، آنان یا ندانسته اند و نفهمیده اند، و یا فهمیده پروایی ننموده اند. در این زمان می زیند و جهان را جز با دیده هزار و سیصد سال پیش نمی بینند. بی دردانیند که شش ماه درس خوانند که "مقدمه واجب، واجب است یا نه؟!" سی سال و چهل سال سختی به خود دهند که روزی رسد و حجة الاسلام نامیده شوند. بزرگترین آرزوشان رسد بردن از پول هند و گرد آوردن مقلدانی از بازرگانان "مقدس" ایران باشد. .... اما روزی خواری ایشان از دو راه است: یکی از پول هند که سالانه با دست نمایندگان انگلیس به حجج اسلام رسد و آنان هر یکی خود رسدی برداشته بازمانده را به طلبه های پیرامون خود بخشند. دیگری از پولهایی که بازرگانان و توانگران "مقدس" ایران فرستند و یا با خود برند" (1).

* * * * * *

حکومت اود در سال 1739 میلادی به دست میر محمد امین نشاپوری معروف به سعادت خان برهان الملک در پایه کوهستانهای هیمالیا، در میان بنگال و دهلی ایجاد شد. برهان الملک که از خراسان به هند رفته و در خدمت پادشاهان مغول هند در آمده بود، در سال 1722 با فرمانی از جانب حکومت مغول هند فرماندار منطقه گشته و پس از پیمانهایی با راجاهای هندی و مسلمانان سنی خود را از حکومت مرکزی مستقل میدید. وی پس از آن با کمک به نادر شاه در حمله وی به هندوستان قادر شد که فرمان حکومت اود را به عنوان پاداش برای خویش و خانواده اش از پادشاه ایران دریافت کند.

پادشاهان اود (نواب) شیعی مذهب بودند و به همین دلیل اکثر مشاغل مهم سیاسی و دولتی را شیعیان که کمتر از 1% از جمعیت اود را تشکیل می دادند در دست داشتند. نوابان اود دلبستگی های شدید مذهبی داشتند و این علاقه به حدی بود که حرمی مشابه حرم امام علی در نجف را در شهر لاکنو ساخته بودند (2). آنها از ترویج روحانیت شیعه حمایت می نمودند و علما را مورد احسان خویش قرار می دادند. این سفرۀ گسترده باعث جذب روحانیان ایرانی به هند و رقابتهایی در میان روحانیان شیعه ایرانی و هندی گشته بود که در این میان ملایان هندی برای آشنایی بیشتر با دربار و رسوم محلی معمولاً مشاغل مهم مانند پیشنمازی جمعه را بدست می گرفتند. روحانیون ایرانی گاه ترجیح می دادند که در مناطق متصرفه ای که به دست انگلیسیها اداره می شد به امور مذهبی بپردازند تا مجبور به تن دادن به خواسته های نوابان اود نباشند (3).

در آن زمان مجتهدین به دو گروه عمده اصولی و اخباری تقسیم می شدند. اخباریون که حتی نماز جمعه را نهی میکردند هیچگونه تغییر در اسلام را جایز نمی دانستند و حال آن که مجتهدین اصولی بر این باور بودند که علما با علم خویش از اسلام می توانند در برخی امور مذهبی تغییر و یا نوآوری کنند (4). اصولیون معتقد بودند که از آن جهت که عامه مردم از علم کافی مذهبی برخوردار نیستند و نمی توانند در امور مذهبی به قضاوت خویش تکیه کنند بایستی که از علما تقلید و راهجویی نمایند.

در سال 1757 کمپانی هند شرقی که دست استعمار انگلیس در هندوستان بود با پیروزی بر نواب بنگال در جنگ پلسی سلطۀ بی رقیب خویش بر هندوستان را آغاز نمود (5). کمک نواب سوم اود شجاع الدوله به نواب متواری بنگال میر قاسم باعث اختلاف بین کمپانی هند شرقی و حکومت اود گشت. پیروزی متعاقب کمپانی هند شرقی بر نواب شجاع الدوله در جنگ بوکسار در سال 1764 حکومت اود را مجبور به پرداخت غرامات سنگین و بخشی از سرزمینهای خود به کمپانی هند شرقی نمود. پس از آن در سال 1773 دولت انگلیس دخالت در امور اود را با قرار دادن کاردار سیاسی خویش در فیض آباد (پایتخت اود) افزایش داد. نواب چهارم آصف الدوله در 1775 بر تخت نشست و پایتخت را از فیض آباد به لاکنو تغییر داد (6).

علائق شیعی نوابان اود باعث شد که آنها سالانه مبالغ هنگفتی به مراکز شیعه در نجف و کربلا بفرستند تا وقف امور عمرانی و مذهبی شود. در سال 1779 یک روحانی جوان شیعه به نام سید دلدار علی نصیر آبادی از لاکنو برای سفری دوساله راهی عتبات در عراق عثمانی شد و به تحصیل نزد آقا محمد باقر بهبهانی در کربلا مشغول گشت. سید دلدار علی مانند بسیاری از روحانیون هند اعتقادات اخباری داشت اما پس از تحصیل در عراق به صف مجتهدین اصولی پیوست (7). این ارتباط سر آغاز رابطه ای سودمند برای شهرهای مقدس در عتبات و مجتهدین اصولی ساکن آنها شد. در سال 1780 در زمان حکومت نواب آصف الدوله، صدر اعظم او حسن رضا خان مبلغ 500000 روپیه به نزد مجتهدین نجف فرستاد تا صرف احداث کانالی برای رساندن آب فرات به بیابانهای خشک نجف شود. احداث این کانال که به نام نهر آصفیه و یا هندیه شناخته شد در سال 1793 به پایان رسید و باعث آبادی نجف و رونق کشاورزی در اطراف آن گردید. تغییر محیط زیست در اطراف نجف باعث جذب قبایل عرب بدان مناطق و تاثیر بیشتر عقاید شیعه بر آن قبایل شد (8) . حکومت اود همچنین مسجدی شیعی در کوفه را بازسازی نمود و خوابگاهی برای زوار هندی و کتابخانه ای با هفتصد جلد کتاب برای شیعیان در نجف بنا نمود (3).

نجف تنها شهری نبود که از این رابطه سود می جست و مبالغ هنگفتی نیز به کربلا جهت کمک به فقرا و علما ارسال میشد چنانکه چندی بعد نواب آصف الدوله به سفارش سید دلدارعلی نصیر آبادی، مبلغ 200000 روپیه به جهت مجتهدین نجف و کربلا فرستاد. کمکهای بی دریغ نوابان اود به مجتهدین اصولی نجف و کربلا و آبادانی نجف پس از رسیدن آب فرات به این منطقه خشک باعث قوی تر گشتن مجتهدین اصولی گشت (3).

پس از آصف الدوله پسر خواندۀ او وزیر علی به تخت نشست اما استقلال طلبی وی و مخالفتش با سلطۀ انگلیس موجب شد که انگلیسیها او را بر کنار ساخته و عمویش سعادت علی خان را نواب اود نمایند (9). نوابان اود پس از سلطۀ انگلیس تنها پادشاهانی ظاهری و دست نشانده بودند و زمام امور عملاَ در دست کاردار انگلیس بود(6). از جمله سعادت علی خان تنها با تضمین فرمانبرداری از کمپانی هند شرقی تاج شاهی را از سر جان شور دریافت نمود (10).

در سال 1801 پس از حمله سنیان وهابی به کربلا و خرابی های حاصل از آن، نواب سعادت علی خان کمکهای مالی خویش را به همراه سایبانی که از نقره و مخمل برای بقعه امام حسین ساخته بود از طریق انگلیسیها به کربلا فرستاد. در کمال حیرت ماموران انگلیس، مجتهدین برای نصب سایبان در بقعه امام حسین 8000 روپیه دیگر نیز طلب نمودند (3).

حکومت اود این مبالغ را در آغاز از طریق تجار ایرانی به عتبات می فرستاد اما بعدها از دولت انگلیس و کمپانی هند شرقی برای این مهم استفاده میشد. در سال 1815 غازی الدین حیدر 100000 روپیه از طریق دولت انگلستان برای مجتهدین نجف و کربلا فرستاد. باهو بگم مادر بزرگ نواب غازی الدین در وصیت نامه خویش که ضمانت دولت انگلیس را داشت مبلغ 90000 روپیه به جهت سید محمد و میرزا محمد حسین شهرستانی که از مجتهدین بنام کربلا بودند منظور کرد که بوسیله کمپانی هند شرقی به آنها پرداخت شود (3).

در سال 1814 کمپانی هند شرقی جنگ نپال را شروع نمود و برای تامین مخارج این جنگ پر هزینه تقاضای وامی به ارزش ده میلیون روپیه از نواب غازی الدین حیدر نمود و تقبل نمود که هر ساله مبلغ 600000 روپیه به ده فرد و یا فامیل از اعضای خانواده نواب پرداخت کند. چهار ماه پس از آن غازی الدین حیدر توافق نمود که دومین وام ده میلیون روپیه ای را با همان شرایط در اختیار کمپانی هند شرقی بگذارد (3). بعدها کمپانی هند شرقی حکومت اود را وادار نمود که جنگلهای تارای را که از نپال قصب کرده بود به عنوان پرداخت وام دوم قبول نماید (11). همین نواب در سال 1825 با سومین وام ده میلیون روپیه ای با بهرۀ 5% موافقت نمود. در سال 1826 کمپانی هند شرقی تقاضای وام دیگری به ارزش پنج میلیون روپیه نمود تا خرج اتمام جنگ نپال شود.

نقش حکومت شیعی اود به عنوان وام گذار کمپانی هند شرقی و دریافت بهرۀ پول (ربا) که در اسلام تحریم شده است باعث مشکلاتی برای علمای شیعه گشت. سید دلدار علی از همان ابتدا احتیاط را در دریافت بهره از اروپائیان لازم دانسته بود. این مشکل اما به دست پسر او سید محمد نصیر آبادی که پس از او مجتهد اعظم لاکنو گشته بود حل گردید و وی در سال 1830 فتوی داد که دریافت بهره از معتقدان به ادیان دیگر حلال است و فقط از شیعیان نمی شود بهره گرفت. به موجب این فتوا شیعیان سرمایه دار می توانستند نه تنها از اروپائیان بلکه از کل جمعیت ده میلیونی اود به استثنای اقلیت محدود شیعه بهره دریافت کنند و بدین صورت روحانیت شیعه خود را با اصول سرمایه داری غربی مطابقت داد (3).

دولت انگلیس به موجب قرارداد وامهایی که از حکومت اود دریافت کرده بود عهده دار گشته بود که بهرۀ وام را به افراد ذکر شده و در صورت مرگ آنها به وراث آنها بپردازد، و در صورتی که وارثی وجود نداشته باشد بهرۀ آن وامها به مجتهدین نجف و کربلا پرداخت شود. برای نمونه به موجب قرارداد وام سوم کمپانی هند شرقی قبول نمود که از سود سالانه 500000 روپیه ای آن وام مبالغی را خرج نگاهداری دو ملکه بیوه نماید و باقی را به مجتهدین نجف و کربلا پرداخت نماید (22). همچنین در سند مورخ 17 آگوست 1825 دولت انگلیس تعهد می کند که سالانه مبلغ 120000 روپیه به مبارک محل که از زنان شاه بود بپردازد و پس از مرگش ثلث مبلغ را به هر که او تعیین کند و دو سوم دیگر را به مجتهدین نجف و کربلا بپردازد، و در صورتی که کسی تعیین نشود کل مبلغ به دو مجتهد مزبور پرداخت شود (3).

با مرگ تدریجی منتفعین این قراردادها، دولت انگلیس مبالغ بیشتر و افزونتری به مجتهدین نجف و کربلا پرداخت می نمود و این پولها که بنام پول هندی معروف است باعث رقابتهایی بین علمای شیعه برای دستیابی به این پول باد آورده شد. یک نمونه از این رقابتها میان شیخیه ( پیروان شیخ احمد احسایی) و شیعیان اصولی شکل گرفت. اندیشه های شیخی به وسیله زوار به هند شمالی نیز رسیده بود و میرزا حسن عظیم آبادی که از شاگردان سید حسین نصیر آبادی بود پس از تحصیل نزد سید کاظم رشتی که مجتهد اعظم شیعیان شیخی بود به لاکنو بازگشت و به ترویج اندیشه های شیخی در آنجا پرداخت. این رابطه باعث شد که در در سال 1830 سید کاظم رشتی برای مدتی دریافت کننده پول هندی شود (12). زمانی که بر تعداد پیروان میرزا حسن افزوده گشت، سید حسین نصیر آبادی احساس خطر نموده و به او و عقایدش حمله کرد. این اختلاف باعث شد که پول هندی دوباره به سید ابراهیم قزوینی رقیب اصولی سید کاظم رشتی پرداخت شود. از آن جا که پادشاه ایران محمد شاه قاجار در آن زمان اعانات خویش را نه به مجتهدین بل که به صوفیان می داد، قطع جریان این پول درخور توجه به شیخیه باعث تضعیف آن و قوت مجتهدین اصولی شد (3).

میزان کمکهای مالی اود به کربلا و نجف در زمان حکومت ناصر الدین حیدر (1827-1837) کاهش یافت اما با بر تخت نشستن نواب محمد علی شاه کمکهای هنگفت به دو شهر مزبور از نو آغاز گردید. نامه ای که مجتهدین اود در سال 1839 به مجتهدین نجف و کربلا فرستادند یاد آور می شود که نواب جدید علاقه ای شدید به عتبات و ساکنان آن دارد و با آگاهی از خشک شدن نهر آصفیه خیال به ترمیم آن دارد. نواب جدید دستور داد که مبلغ 150000 روپیه به جهت هر یک از دو شهر مذهبی از طریق نماینده سیاسی انگلیس در عراق عثمانی به مجتهدین پرداخت شود. در اینجا باید یادآور شد که دولت سنی عثمانی و حاکم آن در عراق نظر خوشی نسبت به تعمییر این کانالها که باعث قدرتمندتر گشتن شهرهای شیعه نشین نجف و کربلا می شدند نداشتند و تنها با اصرار نماینده انگلیس در عراق با آن موافقت نمودند. نزدیکی علما به نمایندگان انگلیس باعث شد که آنها برای مراسلات بین نجف و کربلا و هند شمالی از پست سیاسی انگلیس استفاده کنند و حتی رسالات را از طریق پست انگلیس ارسال نمایند (3). سلطۀ کمپانی هند شرقی در هند و استفاده انگلیس از ضعف دولت عثمانی و نفوذ روز افزونش در عراق عثمانی به انگلیس اجازه داده بود که این دو مرکز مهم شیعه را بهم وصل کند. هر دوی این مراکز در تجزیه امپراطوری های هند و عثمانی و بوجود آمدن کشورهای نوپای پاکستان و عراق به دست انگلیس نقش عمده داشتند.

(ادامه دارد)

1- شیعی گری، احمد کسروی، تهران 1323
2- لاکنو ، تارنمای نگاه به هندوستان
3- مکانهای مقدس و جنگهای مذهبی (سیاست،
فرهنگ و تاریخ شیعه)، جوئن کول، ای بی
تاوریس 2002
4- تاریخ مردم عرب، آلبرت هورانی، فابر و
فابر 1991
5- جنگ پلسی ؛ ویکیپدیا
6- اود ، ویکیپدیا
7- ریشه های شیعه هند شمالی در ایران و
عراق، جوئن کول، انتشارات دانشگاه
کالیفرنیا، 1989
8- شیعیان عراق ، ایتزاک نکاش، انتشارات
دانشگاه پرینستون 2003
9- تاریخ سیاسیت خارجی بریتانیا، انتشارات
دانشگاه کمبریج، ا و وارد – ج پ گوچ، 1922
10- سعادت علی خان دوم، ویکیپدیا
11- تاریخ محیط زیست مستعمره هند شمالی،
اریک ا استراهون، انتشارات پیتر لانگ 2009
12- موعود شیراز، تحقیقی در آغاز و اواسط
بابیه، دنیس مک اوین، آی دی سی 2008


Share/Save/Bookmark

Recently by divanehCommentsDate
زنده باد عربهای ایران
42
Oct 18, 2012
Iran’s new search engine Askali
10
Oct 13, 2012
ما را چه به ورزش و المپیک
24
Jul 28, 2012
more from divaneh
 
divaneh

Kasravi Books

by divaneh on

Please find bleow the links to the Kasravi books in PDF format. 

Baahaigari

//www.4shared.com/document/b1p97IhT/_______wwwOstadRezaFazeliblogs.html

Shi'igari

//www.4shared.com/document/5p2TyNb1/Shiie_Gari_by_Ahmad_Kasravi.html

 


divaneh

جناب خرگوش

divaneh


برای دوستان علاقمند بنده هم لینک متن کامل کتابهای بهاییگری و شیعی گری را در پیام بعدی ضمیمه می کنم. متاسفانه انگلیسی و فارسی را نمی توان با هم نوشت.

اما این نوشته و بحث پیرامون آن نه راجع به بابیگری و بهاییگری است، نه راجع به آثار دیگر کسروی و نه راجع به خبط پادشاهی که قاتلین کسروی را مانند قهرمانان به میان دوستان قاتلشان و مافیای آخوندی باز گرداند. این مطلب تاریخی و بحث پیرامون آن راجع به روابط روحانیت شیعه و انگلیس است. باور بفرمایید جناب خرگوش که بنده با وجود کمبود وقت به مراجع زیادی مراجعه کرده ام تا هم این مطلب مهم تاریخی با دوستان طرح و به همت آنان موشکافی شود و هم افرادی مانند شما از خواب خرگوشی بیدار شوند. باز هم شما به جای درک مطلب می آیید و سعی در انحراف این بحث می نمایید. لطفاَ این بحث را منحرف نکنید. شما اگر مطلبی راجع به کسروی، بابیگری، بهاییگری و یا هر چیز دیگر دارید بفرمایید و در مقاله ای جداگانه بنویسید و بنده و هر فرد علاقمند دیگر هم می تواند در مورد آن موضوع با شما به اظهار نظر بپردازد. این بحث اما راجع به روحانیت شیعه و انگلیس است.  

 


Roger_Rabbit

چون از کسروی صحبت به میان آمد

Roger_Rabbit


ایشان در خاتمه "بهأییگری" می‌‌گوید:

 

"یکی از داستانهایی که دستاویز بدست بدخواهان بهائیگري داده و راستی را  داستان ننگ آوري می باشد آنستکه پس از چیره گردیدن انگلیسیان به فلسطین از آن دولت کرده و چون داده اند ، روز رسیدن « سر » عبدالبهاء درخواست لقب فرمان و نشان در عکاء جشنی برپا گردانیده و موزیک نوازیده اند و در همان بزم پیکره اي برداشته اند. پیداست که عبدالبهاء اینرا شوند پیشرفت بهائیگري و نیرومندي بهائیان پنداشته و کرده. ولی راستی را جز مایه رسوایی نبوده است و جز به ناتوانی بهائیان نتواند افزود." گفتم شاید دوستان علاقمند باشند.

 


divaneh

Dear Dr. Mohandes

by divaneh on

Thanks for the information and the compliment. I salute Iranian ingenuity. I am sure this news would make many posters here very happy.


Bahram G

Sepaas Dr. Mohandes

by Bahram G on

Beekhod neest ke shoma dr. Mohandes hastid :). I really had the impression that the IRI has managed to fully block this site. Are very many of our hammihanan in Iran are able and actually circumvent the blockage? Of course you would not have a precise count. Yet, it is so heartening to learn that at least the technically savvy people like you are able to do it.Sepaasgozaram,Bahram g


Dr. Mohandes

Bahram G jan

by Dr. Mohandes on

Not that this is related in anyway to the actual subject, at least in a direct way... But it is a common misconception that this site is blocked in iran. ALL it takes is a decent VPN (NOT VPK) and you are hooked up. Like what i am doing right now:)

and there are occasional hiccup/ slow-down  periods which they are called Kabl bargardoon!! (should have seen the look on my face the first time someone mentioned that to me... I was like ha? what? and he goes..with an aghel andar safih look on his face... kabl bargardoon dige!!!)  In iran where the site is down but that does not happen that often. Has not happened to me yet.

Good Blog and very informative divaneh jan . Just wanted to clear that up.


divaneh

Dear Dr Saadat Noury and MM

by divaneh on

Many thanks for the links and information about the Mahmoud Mahmoud book. I was not aware of this book and I am sure it will help putting the Jigsaw together. I also have to thank the great lady Shirin who has gone through so much trouble to share this book with others.


divaneh

Dear Bahram

by divaneh on

I agree that we all need to be motivated to do things. I also think whilst IC is banned in Iran, whatever comes to the public domain travels further than we think. The other element of this blog like any other has been knowledge sharing, and there has been very valuable links added by other friends which will help with my curiosity about the subject.


MM

Ostaad/Divaneh

by MM on

In order to see the PDFs and download them, go to the following page:

//www.iran-goftogoo.com/forums/index.php?showtopic=23541


M. Saadat Noury

Dear Divaneh

by M. Saadat Noury on

In response to your note that, "If you find Persian books or articles that cover this issue, please add them" here

محمود محمود در کتاب ۸ جلدی روابط سیاسی ایران و انگلیس در قرن ۱۹  میلادی ، مضامین کتاب دست پنهان سیاست انگلیس در ایران را با استفاده از برخی کتب های خارجی به همان شیوه به تفصیل بیان می کند. از دیدگاه محمود ، عامل اصلی توطئه بزرگ ( مشروطه ) ، علمای روحانی بودند که با خرج مبلغ زیاد اداره اوقاف هند ، که در اختیار وزیر مختار انگلیس بود ، راه شورش را هموار کرد ند.
//www.iran-goftogoo.com/forums/lofiversion/index.php/t23541.html
 

 


Bahram G

Dear Divaneh

by Bahram G on

Your point is well taken. The very fact that you devoted undoubtedly hours to the task of writing this essay prooves both of us right. You did Invest your time, a most, if not the most, commodity we have in writing it because it did secure your Interest, albeit an altruistic one. That was a point I was making. You have the resources, you have a forum, ic, and you have an audience that would appreciate your labor, admire you for it-- most people anyway-- and you secure psychological gratification for your effort.In short, you could, therefore you did and that served your interest, although as I said earlier an altruistic one and a praiseworthy one in my view.Now, saying that we don't seem to learn our lessons is a case that is difficult to present. You and people like have learned your lessons. But, there are millions of Iranians who have not and have no intention of throwing away their security blankets---the akhoonds.As I see it, your essay is a good one. Unfortunately it is preaching to the choir, so to speak. Ic is banned in the IRI and our hammihanan in Iran who are still holding tenaciously to the hem of the robes of the mullahs need be awakened. I wish we could focus our effort at finding effective ways of doing that and yes learning from our past mistakes.Regards,Bahram g


divaneh

Dear Bahram

by divaneh on

It is indeed a dog eat dog world but there are still some people with care and concern for others who even fall in jail and get tortured for that. That of course has no precedence when it comes to relation between states. Past is past, but past is experience. If anything we have proved an inability to learn from experience. Akhonds almost destroyed the country at the Safavid time, then at the time of Qajars and now again. Where is that learning? There have been many other lessons that we should have learnt that we didn't.


divaneh

Dear Friends

by divaneh on

Dear Friends

Thanks for reading and sharing your views.  I have to confess that my limited time did not allow me to delve any deeper into this matter. There are sufficient amount of materials about this subject but unfortunately none in Persian. This is obviously a very important part of the recent history of our area and it is regrettable that no historian in Iran seems to have covered a matter with so much relevance to the Iranians. If you find Persian books or articles that cover this issue, please add them here.

Dear JJ,

I agree that British were powerful and influential. I also agree that Shia Ulama had no honour and sold their country and people to the British. This is in fact one of the main points of this articles that such treacherous  creed now accuse the most patriotic Iranians of serving the foreigners.

I don’t think anyone is Dai Jaan Napoleon here (with the exception of Shemirani :) ) and I have not implied that they are still controlled by the British. Their lack of honour and care for this country however means they sell the country to the highest bidders, be it Russia or China. In either case as shown in the above photo they still have to pray to the British, at the very least for the fact that Brits brought down Mosadegh and paved the way for these dinosaurs to get back to the power.

Dear  Fozolie,

Obviously Germans did not pay the right price for Mulas’ service as the Shia clergy served no one like it served British. This article is not about blaming Johnny Foreigner, it is revealing of a part of history of which not many are aware. As I said before, I think there are real lessons for us as a nation in these events. And as for Brits, you have to admire their diplomacy and patriotism.


Bahram G

Dog eat dog world

by Bahram G on

It certainly seems like it. People, starting with the individual, when all said and done, do what they must to secure their interests at others' expense. The Brits did a great deal of that, simply because they could. The akhoonds have been sticking it to their sheep-like followers for centuries, simply because they can. These parasite thugs also do whatever they can to destroy any and all people, religious or otherwise, who pose any threat to their rule.Yeah, we should really look past the past and indeed look in the mirror to see the real victim/culprit. Let's move on and focus our energies on cleansing our homeland from the most deadly tenacious enemy....the akhoondha.Bahram g


Bahram G

Dog eat dog world

by Bahram G on

It certainly seems like it. People, starting with the individual, when all said and done, do what they must to secure their interests at others' expense. The Brits did a great deal of that, simply because they could. The akhoonds have been sticking it to their sheep-like followers for centuries, simply because they can. These parasite thugs also do whatever they can to destroy any and all people, religious or otherwise, who pose any threat to their rule.Yeah, we should really look past the past and indeed look in the mirror to see the real victim/culprit. Let's move on and focus our energies on cleansing our homeland from the most deadly tenacious enemy....the akhoondha.Bahram g


All-Iranians

....

by All-Iranians on


fozolie

Harsh but true:

by fozolie on

 

"if you're looking for the guilty, you need only look into a mirror"

 

Mr. Fozolie


fozolie

Let's move the debate on beyond blaming Johnny Foreigner

by fozolie on

Everyone was at it and the Brits were at the forefront. Johnny Foreigner was looking after its own interests as it should have been doing. The problem is within us.

German agents trying to foement trouble in Moslem countries around
India were distributing photos of the Kaiser with a few Mollahs claiming
he had converted to Islam and all Moslems should follow him against the
infedil British ruling India. For a highly readable account, please see Peter Hopkirk's Setting the East Ablaze.

Mr. Fozolie


Jahanshah Javid

Past & present

by Jahanshah Javid on

It's important to dig up history and understand what went on. But let's also consider the fact that the British were the imperialists of their time. The biggest, most powerful empire until World War II. It is no surprise that they would prop and support elements who would help them, elements with influence among the population. No one had more influence or bigger network than the clergy.

And if there's any attempt to suggest that even today the clergy are working for the British, we would be fooling ourselves big time. Nothing is more important in shaping our present, or past, than oursevles -- not the British, not the Americans, nobody. We must look in the mirror. We have to stop thinking that we are constantly being played by others. We must take responsibility for our misfortunes.


Shemirani

Merci

by Shemirani on

 very well written !

بسیار جالب بود، در انتظار خواندن بقیش هستم ...که چطور قم را کردن مرکز هیاهو

 

More i read about our History more i become a "Daï jan Napoleon" :)

 


hadi khojinian

اسلام انگلیسی

hadi khojinian


خیلی جالب بود رفیق جان . ممنون


All-Iranians

مسئله ما، آخوند است

All-Iranians


( مسئله ما، ژن نیست، بلکه آخوند است. مسئله ایران بیش ار دو هزارسال است که «آخوند» است، نه زن، نه اقتصاد،  نه سیاست، نه سرمایه داری.
«زن» درفرهنگ ایران، به معنای «زادن» و «‌شناختن» است.
حقیقتی و نوری، حقیقت و شناخت واقعی است که از « گوهر مادینه انسان » زائیده بشود. هرانسانی، آبستن به حقیقت است. هرانسانی، هر تنی، درگوهرش، زن است، سرچشمه است، مبداء زندگی و روشنائی است. «تن» درمرد و زن هردو، به معنای زهدان زاینده است. ما حقیقتی را که از تن، زاده نشود، حقیقت نمی‌دانیم. این آخوند است که انسان را از سرچشمه حقیقت شدن می‌اندازد. پوشیدن چنین حقیقتی و روشنائی، بزرگترین ستم و فساد در ارض و جنایت به بشریت است. کیست که سرچشمه شناخت حقیقت را به ما می بندد؟  آخوند) : منوچهر جمالی


MM

Thanks Divaneh - very revealing of mullah-treachery

by MM on

look forward to the English version and its references.

never again.


Shazde Asdola Mirza

آخوندا و انگیلیسا ؟؟ استغفرالله !!

Shazde Asdola Mirza



divaneh

Dear Faramarz and Maziar

by divaneh on

Faramarz jaan,

Thanks for your compliment. It is mutual as I do not miss any of your writings or comments. I have learnt a lot from you.

Maziar Aziz,

Thanks for reading. Like you, I hope that this is the last damage that the clergy has done to our country and that Iranians will never have to suffer these self-centred foxes again.


maziar 58

simply

by maziar 58 on

Thanks .

Aaghel jaan for a well documented blog to more substantiate this "nasle dar hale mongharez"ra.

even their dirty hand in one day boycotting ghand or tobacco and the next after recieving few ashrafi....... 

be ommid an rooz .

Maziar


Faramarz

Divaneh Jaan

by Faramarz on

I feel a lot smarter now that I read your blog!

I am a fan no matter how funny or serious your material is!


divaneh

A note about the references

by divaneh on

Most references for this article were English and I had to translate the titles to Persian due to the incompatibility and the distorted view caused by mixing Persian and English alphabets in the online articles. I will publish an English translation of this article in the blog section and include the English titles of the references.


divaneh

Thanks Dr Saadat Noury and All_Iranians

by divaneh on

Thank you dear Dr Saadat Noury and All-Iranians for your valuable contributions. I had a glance and they seemed very interesting and relevant. I will take time to read all three later and use any relevant information in the forthcoming parts. I hope as a nation we learn from these historical events.