MISTAKE
باید توجه داشته باشیم كه تغییر نظام سیاسی را مجاناً به كسی عرضه نمیكنند
تغییر عمده ای که نسبت به دوران فعالیت چریکی پیدا شده است این است که امروز دیگر كمتر كسی خواستار مبارزهٌ قهرآمیز است. جالب اینکه این گریز از خشونت در مقابل حکومتی پیدا شده که در سرکوب مخالفان به نهایت از حکومت شاه خشن تر است. جالبتر اینکه بسا اوقات طرفداران سابق و اسبق همان مشی چریکی هستند که اینبار به طرف دیگر بام کوچ کرده اند. به هر حال امروز همه طالب این هستند كه هرچه قرار است به دست بیاورند بدون هیچگونه خشونت و حتی تهدید بدان حاصلشان گردد و خلاصه اینكه حكومت استبدادی حقشان را بدون هیچ دعوا و با نهایت آرامش به آنها تحویل بدهد. حقوق بشر وردی شده كه باید به دفعات كافی خواند تا كارها به مراد شود. امروز دفاع از حقوق بشر همان موقعیتی را یافته است كه مبارزهٌ مسلحانه چهل سال پیش داشت و صورت نوشدارویی را پیدا كرده كه قرار است علاج همهٌ دردها باشد. بالاخره بعد از چهل سال باز به اینجا رسیده ایم كه صلا درداده اند «حقوق بشر هم استراتژی هم تاكتیك».
>>>
FICTIONESQUE
Open Letter to Reza Pahlavi
Once upon a time, there was a King of a Land. Actually he wasn't really a King. Years before he became King, his father, a stern and defiant Colonel in the calvary of the mighty army of the Land, upon losing a terrible battle to an evil kingdom to the north, decided that the embarrassing loss was the result and fault of the old King who had become fat and corrupt and greedy. The angry Colonel decided he had to save the Land. So he overthrew the Old King, and proclaimed himself the New King. That is how his son became the King. Deep in his heart though, the young King had never really wanted to be King. He secretly wanted to be a graceful dancer. But when you are the son of a stern and angry Colonel with little patience for such silly surprises, you can't really tell your Father
>>>
REFLECTION
First of all, one has to remember that it is easy to criticise all of this in retrospect, just as it is easy to underestimate the repression of the shah and the islamic republic. The influence that the Fedayeen had in the birth of the new left and on the Iranian revolution is historic and cannot be taken away, though a very heavy price was paid for it. But there were many mistakes - militarism, Stalinism, centralism, the culture of the heroic guerilla and the professional revolutionary. As the organisation disintegrated, not surprisingly heroes suddenly became villains in the eyes of many supporters. A lesson that I personally learnt is that without debate, without democracy, without the ability to discuss every aspect of theory, your organisation will end up as a sect rather than a serious force capable of leading a revolution
>>>
HOMOSEXUALITY
شناخت و درک آقای زرافشان از «هموسکسوالیته» چندان بیش از احمدی نژاد نیست
در سایتهای اینترنتی، اخبار و گزارشهای خبری را دنبال میکردم که چشمم به مطلب زیر افتاد. پیش خودم فکر کردم بد نیست آن را با شما خوانندگان عزیز در میان گذاشته، سؤالی را نیز مطرح کنم. به نظر شما گفتههای زیر را ممکن است چه کسی به زبان آورده باشد؟ آیا شما به عنوان یک روزنامه نگار که پیدا است نظر مساعدی هم نسبت به نظام سرمایه داری دارید، خبر دارید که این واردکنندگان دموکراسی و حقوق بشر به عراق، اسکادرانی از هموسکسوئل های منحرف امریکایی سازماندهی کرده و آن را با ماموریت تجاوز به کودکان ۱۰ تا ۱۶ ساله عراقی به عراق فرستاده اند؟ آیا خبر دارید دو اسکادران از مزدوران جنگی را به همراه سگ های تربیت شده یی که به آلت تناسلی زندانیان دست بسته حمله میکنند، برای جوانان بالغ عراقی که بازداشت می شوند به این کشور فرستاده اند؟
>>>
DEMOCRACY
انتخابات آمریکا برای ما که در سال آینده با انتخابات ریاست جمهوری مواجهیم عبرت انگیز است
می گویند "سیاست هنر ممکنهاست" (نه باید ها) و انتخابات اخیر آمریکا در این نکته خوش استدلالی است. پس از اتمام مراحل انتخاباتی مقدماتی انتخابات در ماه اوت سال 2008 گزینهً اوباما یا مک کین در برابر مردم آمریکا قرار گرفت، گزینه ای که برای بسیاری از آرمان طلبان و عدالت جویان از ایده آل مطلوب دور بود. کاندیداهای دیگری بودند که شجاعانه اصول موضوعهً سیاست داخلی و خارجی آمریکا را به چالش کشیده بودند. آقای رالف نیدر از جناح چپ و آقای ران پاول از جناح راست مواضع غیر عقلانی و غیر انسانی آمریکا در خاور میانه، تاثیرات مخرب لابی های سیاسی، اقتصادی، و مذهبی در فرایند سیاسی کشور، و میلیتاریسم نهادینه شدهً آمریکائی را زیر سوال برده بودند ولی جو سیاسی آمریکا حکم می کرد که هردو آنها در همان مراحل ابتدائی اتنخابات از گردونهً نامزد های دو حزب بزرگ خارج شوند و شانس انتخاب شدنشان به "امکان دوام یک گلوله برف در جهنم" (بنا به ضرب المثل آمریکائی) تقلیل پیدا کند. با اینهمه هردو آنها به فعالیتهای انتخاباتی شان ادامه داده هواخواهان پر شور (و کم شماری) نیز پیدا کردند و توانستند مواضع خود را با استفاده از تریبون های انتخاباتی تبیین کنند.
>>>
AMERICA
انسان، از سرآغاز مدنيت خويش تا کنون، هرگز و هنوز هيچ سيستم اجتماعی بهتری از آنچه در آمريکا ساخته و پرداخته شده خلق نکرده است
انتقاد از آمريکا فقط کار کسی می تواند باشد که نخست بپذيرد که سيستمی بهتر از سيستم اجتماعی زنده و کارآيند در آمريکا هنوز در هيچ کجای تاريخ و جغرافيا بوجود نيامده است. انتقاد چنين کسی به آمريکا البته که قابل شنودن و فکر کردن و پذيرفتن است. اما اگر کسی فکر می کند که، مثلاً، سيستم مسلط بر شوروی و اروپای شرقی سابق بهتر، انسانی تر، قانونمند تر و سالم تر از سيستم حاکم بر آمريکا است، يا کوبا را ـ بعنوان مدل و آلترناتيو ـ بر امريکا ترجيح دهد و يا در جستجوی آن باشد که در دل احکام اسلامی پيچ و مهره های ساختن اجتماعی بهتر از آمريکا را بيرون کشد، به گمان من دچار خيال و ماليخوليا شده و بايد خود را به روانپزشک نشان دهد. باور کنيد که قصد من دفاع از آمريکا نيست، که آمريکا به دفاع من نياز ندارد. من اين نکته ها را از آن بابت مطرح می کنم که می بينم اکنون نيز جريانی قوی، که از سنت های گذشتۀ چپ و ملی و اسلامی آب می خورد، در کار آمده است تا ذهن نسلی ديگر از جوانان ايران را مشوب و خراب کند.
>>>
IRAN
Remember that actions speak louder than words
First of all my dear campaign leader for regime change in Iran, please give poor Machiavelli a break and beware of applying his ideas to your activities. ‘The Prince’ is not a recipe book for concocting fast political food. Instead of looking for some self-serving quick fix, invest in the loyalty of the people you are working with. Earn their respect and rely on the kindness and sympathy of those you are trying to liberate. Remember that the art of leadership does not consist of setting man against man. If you think of people as numbers, pawns and vehicles, this attitude sooner or later becomes evident in the conduct of your campaign and the way you organize and direct your regime change activities. Instead of bringing people together you then have the opposite effect of tearing them asunder and making yourself despised by everyone
>>>
ENERGY
We are kidding ourselves in believing that oil companies are interested in anything but their profits
Ok, there is this old dude, T. Boone Pickens. He’s an old oil dude, or as they say it in Texas, “ole” to replace “oil” not “old”. He’s been yapping about alternative energy, dependency on “foren” oil, which is actually “foreign” oil, solar energy, natural gas…blah blah blah... He started this fine concern about our air and dependency just last year. He is 80 years old, mind you, and just last year, after 54 years of being in the oil business, he just realized that we should look for alternative energy. After years of producing, oil and knowing what it does to the environment he had an epiphany in 2007 and started talking. Couple of years, few months, or even a few days from meeting his maker he became an environmentalist
>>>
FREEDOM OF CONSCIENCE
وظيفه روشنفكر اين نيست كه اگر ملت به تفكيك دين از دولت راي دهد او هم از آنها پيروي نمايد. رسالت روشنفكر اين است كه در اين كار پيشرو باشد
وقتي كه شيرين عبادي پشت ميكرفون ميآيد همه برميخيزيم و برايش كف ميزنيم. او ديگر به خودش تعلق ندارد. نمايندهي ملت است. اعطاي جايزه صلح نوبل به يك ايراني به ملت ما فرصتي تاريخي داده است تا عليرغم حكومتي سركوبگر و ويرانگر به جهانيان نشان دهد كه جنبش آزاديخواهانهي مردم ايران درون و برون مرز، طرفدار زن، صلح و مردم سالاري است. البته تا آن روز برخي از سخن ها و مصاحبه هاي شيرين عبادي را شنيده بودم و از برخي از مواضع او انتقاد داشتم. ولي اكنون ميخواهم خودم سخنان او را بشنوم و از نزديك حضور او را حس كنم. وقتي از قتل مختاري، پوينده و فروهرها حرف ميزند و از تبعيض نسبت به زن در ايران سخن ميگويد شاد ميشوم و پس از شنيدن نام ناصر زرافشان از دهان او شروع به كف زدن ميكنم. ولي متاسفانه شيرين عبادي در افشاي ماهيت ضددموكراتيك رژيم از حد آوردن چند نمونه فوق فراتر نميرود و بخش عمدهي صحبت خود را به تجاوز آمريكا به عراق اختصاص ميدهد كه در جاي خود خوب است ولي ميتوانست آن را از تريبون مجلس در تهران نيز ايراد كند
>>>
OPINION
by Jean-Pierre Filiu & Mehdi Khalaji
Ahmadinezhad is responsible for much of the rise in the apocalyptic trend's popularity and visibility in Iran. Prior to his election, Iranians knew very little of Ahmadinezhad's religious mindset, and he never mentioned Mahdism during his campaign. After taking office, however, he began supporting institutes working with the apocalyptic ideology and included prayers for the return of the Hidden Imam at the beginning of every speech. Still, Ahmadinezhad's apocalypticism is a greater threat to the religious establishment of Iran than to the West or Israel. The apocalypticism of Ahmadinezhad and his close circle is distinct from the narratives of traditional religious authority. Ahmadinezhad's primary influence is Ahmad Fardid, an Iranian philosopher who attempted to reconcile Islamic concepts with Martin Heidegger's philosophy
>>>
PAHLAVI
“Do you think Reza Pahlavi will return to Iran?”
Roya tucks in her hair further under her head scarf as she moves to make room for the two new passengers on the back seat of the taxi. As they drive through the crowded streets of Vali Asr, the southern Tehrani taxi driver starts his speech of daily complaints. The passengers join in complaining about the traffic, the government, the price of food, the electricity fall-out, the ruthless ‘gashte ershad’(1) , everything. The taxi driver sighs, “we were stupid to start the revolution, things were so much better when the Shah (2) was still in power. Khoda rahmatesh kone!” (3) He hadn’t finished his words when one of the passengers yelled out “Eh!” She pointed to a poster taped on a street sign. It was a picture of the late Shah’s son, the Prince in exile, Reza Pahlavi. Roya couldn’t believe it. As they drove by her eyes followed the poster. All the passengers were suddenly mute.
>>>
REFORM
سيستمی که خود را جمهوری اسلامی می خواند بايد اصلاح شود تا آنچه که از مردم ايران دريغ داشته به مردم برگردانده شود
مدت هاست که چون به عالم سياست ايران می نگرم می بينم اکثريت بزرگی از نيروهای متفکر سياسی ما خود را «اصلاح طلب» می دانند ـ به اين معنی که از «انقلاب» برای ايجاد تغييرات اجتماعی در ايران می پرهيزند و در جستجوی راه حل هائی هستند که «مدنی» (هم خانواده با «تمدن») خوانده می شوند. اما دقيق تر که می نگرم می بينم که شايد در جمع کثير اصلاح طلبان ايرانی اختلاف های ناظر بر ديدگاه و هدف بيش از آنی است که بتوان بی ذکر کردن نام گروه مورد نظر خود دربارهء اصلاح طلبی آن گروه سخنی گفت. در نتيجه اين پرسش سمج رهايم نمی کند که: «چگونه می توان طيف گستردۀ اصلاح طلبان را از لحاظ ديدگاه و هدف تقسيم بندی و اجزاء حاصل از آن را نام گذاری و تعريف کرد؟» يا، براستی، «اصلاح طلبان ايرانی چند گونه "هدف" را تعقيب نموده و می خواهند سيستم حاکم بر ايران را برای رسيدن به کدام مقصدی "اصلاح" کنند؟»
>>>
ENERGY
Why US-Iran talks are good for Israel
by Prof. Mark Katz
The recent Russian intervention in Georgia has made an American rapprochement with Iran highly desirable for the United States. Israel has long opposed such a rapprochement, but this would also serve its interests too. Here’s why. Europe has become increasingly dependent on Russia for natural gas supplies, and this dependence is only likely to increase. This would not be undesirable, except that Moscow has shown a proclivity for cutting back or halting gas shipments to states with which it has disagreements. To prevent Russia from acquiring leverage over Europe through greater control over its gas imports, the United States and many European governments have sought alternative gas supplies.
>>>
UNEMPLOYMENT
U.S. unemployment statistics reflect dismal economic condition
During the past 12 months, the number of people classified as unemployed has increased by 2.8 million, and the unemployment rate has risen by a whopping 1.7 percentage points according to BLS. To put the latest unemployment rate in perspective, a 6.5% unemployment rate means that 10,100,000 American workers are officially classified as unemployed at present time. This number alone, of course, does not show the true extent of joblessness in the United States. If you add the number of people who are jobless but are not officially counted as unemployed; this number will increase to at least 10.5 millions causing the actual unemployment rate to go up to almost 7%. As far as the causes of unemployment are concerned, the main culprit is economic recession. Hurt by resilient economic downturn in recent years, the US industries have been forced to downsize and lay off workers.
>>>
GREEN
عشق و علاقه و احترام ايرانی ها به سه پديده ی آتش، آب، و درخت
يادم می آيد در روزهای اول انقلاب، وقتی در نشريه ی اطلاعات هفتگی خبری ديدم مبنی بر اين که انقلابيون اسلامی اسب شاهزاده فرحناز را کشته اند؛ و در انتهای خبر هم خواندم که: «اين اسب نانجيب سال ها به فرزند شاه خائن سواری می داده است»، من هم، مثل همين کارشناسان، شوکه شده بودم. باور نمی کردم که اسب بی گناه و بدبختی را به «اتهام» سواری دادن به شخص يا اشخاصی اعدام کنند. فکر می کردم اين هم از آن جوک های بی مزه ای است که در نشريات آن روزگار منتشر می شد. اما، چندی بعد، وقتی خانم مری قره گزلو، زنی آمريکايي و عاشق ايران که تشکيلاتی برای پرورش اسب داشت، برايم گفت که چون برخی از اسب های خانواده ی سلطنتی در اصطبل های او پرورش ديده بودند، عده ای از انقلابيون به اصطبل ها و اسب های او حمله کرده و خودش را هم مدتی زندانی کرده اند، و مدتی بعد هم وقتی ديدم که حجت الاسلام خلخالی با بولدوزر به سراغ تخت جمشيد رفته تا «آثار طاغوتيان» را با خاک يکسان کند، تازه فهميدم که ما با چه موجوداتی روبرو هستيم.
>>>