BORDERS
Territorial issues with Iraq
Should it be true that a President of Iraq has once again unilaterally declared the internationally recognized and binding treaty null and void -- moreover, has previous to this occasion talked about its nullification with as he puts it: “we have talked with our brothers Iranians before about it”. Then it would be yet another signal that the current players have not learned a thing from the history that some of them were intimately involved in. The Islamic Republic needs to take this provocation a lot more serious than it has which has been limited to tepid friendly denunciation statements by low level functionaries
>>>
PEOPLE
In the face of hostility, recently more and more Iranians find themselves stuttering when asked a very simple question: Where are you from? A proud people whose heritage has heavily influenced the Western culture, they become stuck somewhere between the I and the P: Many Iranians, in fear of retaliation or being scorn refuse to identify themselves as Iranians unless necessary; some opt to use the alternative Persian (the Greek, historical, transitory word for Iranian,) few even go as far as introducing themselves as Italian, Greek, Armenian, or Northern Iranians who fit the profile, as Irish, or other. This is a deeply disturbing phenomenon that is very typical and indicative of their existence in the United States, and one that is a growing trend, elongating parallel to the strange animosity that is brewing against them
>>>
SHEKANJEH
اسدالله لاجوردی , مایکل هایدن
مقایسه و همسان دانستن هرشخص و حکومتی با اسدالله لاجوردی و حکومت اسلامی ایران , شاید توهین به آن شخص و آن حکومت تلقی شود , من اما قصد چنین توهینی ,حتی به مایکل هایدن , و حکومتی چون حکومت جرج بوش ندارم , ضمن اینکه نمی توان بر شباهت های ناگزیر اینان , که در نگاه من شباهت های ناگزیر نوعی ازقلدری سیاسی , و تفکر و رفتار ارتجاعی ترین جناح مسیحیت و اسلام است , چشم پوشید. برای نمونه کاربرد و تایید شکنجه و شکنجه گری یکی از این شباهت هاست.
>>>
2007
Bush has recklessly led us into bankruptcy
Being reflective; personally taking stock of a situation, or issue, seems to be antonymic to the nature of most people who prefer that matters be handled by leaders of groups they belong to. Whether the issue is government, war, crime, drug-addiction, or most anything else, they are quick to pass the buck, determining that it really isn't up to them to take stock... with that 50's mentality that "father knows best." And as a year comes to an end, instead of personally taking stock and weighing what is happening to their nation, Americans' choice is to keep the mind relaxed and let the President tell them in January's State of the Union speech "how things really are." Let the lies and b-s roll!
>>>
POINT
An email to my thirteen-year-old daughter
This is the first Christmas that I am without my children. But I am not sentimental about Christmas not having really grown up with it. As a child in Iran I remember having a tree in my room and singing carols in Mrs. Hekmat and The Community schools, the former run by a wonderful Jewish woman and the latter by old American missionaries. My mother having also attended the same missionary school run by American’s in Iran had a soft spot in her heart for Christmas and indulged me in my requests for a tree. But Christmas was, in truth, an import, something taken from the westerners and enjoyed, a novelty like Lego blocks. I am an atheist with very little tolerance for the pseudo-spirituality that has gripped the secular world of perfectly educated people
>>>
SUPREMACIST
سخنی در باره ی ملی گرایی ایرانی و لزوم بازسازی آن
ما ایرانی ها در آن آخرین سالهای عصر پهلوی بر این باور بودیم که این همسایه های ما – که غیر ایرانی اند - حالا حالا ها کار دارند تا به پای فرهنگ و سواد و دانش و ثروت ودیگر محسنات ما ایرانی ها برسند. حاصل ِ آن طرز تفکر که متاسفانه، فراگیر هم بود آن بود که ما ایرانی ها که خیلی بهتر از بقیه بودیم فقط یک درد داشتیم و آن درد "تنهایی" بود، هیچ ملتی در منطقه هم شان ما نبود.ما بودیم و خودمان و اگر قرار بود خود را با کسی مقایسه کنیم باید به خیلی دوردستها شاید اروپا، آنهم نه تمام قاره، و یا به امریکا نگاه می کردیم تا شاید ملتی در خور ِ قیاس می یافتیم.
>>>
DEMOCRACY
حکايت مسافری که اتوبوس را مقصد بپندارد!
اتوبوسی که به سوی مقصد دموکراسی روان است، اگر فقط بخشی از مردمان را با خود ببرد و بخشی ديگر را اجازه سوار شدن ندهد، هرگز ملت را به مقصد نخواهد رساند. شرط وصول به مقصد دموکراسی برای يک ملت آن است که وسيلهء نقليه ای که بر آن سوار می شود اعمال کنندهء تبعيض نباشد. اتوبوسی که بر در آن نوشته شده باشد «ورود سياه پوستان ممنوع است» هرگز به مقصد يک جامعهء واقعاً دموکراتيک نخواهد رسيد. وسيله ای که بر پيشانی اش نوشته شده باشد ما به سوی مقصد «جمهوری اسلامی» حرکت کرده ايم، خود، هم از آغاز، اعلام داشته است که «جمهوری اسلامی» نمی تواند شهر آرزوئی دموکراسی خواهان باشد؛ چرا که در آن مقصد بخشی از مردم بر بخشی ديگر اولويت و برتری خواهند داشت.
>>>
QUESTION
Why approve the Iran Democracy Bill when it means more crack down on the pro-democracy movement?
The ‘Iran Democracy Fund’ was recently warded $60 million. There seems to be neither rhyme nor reason to this re-appropriation, especially since more than two dozen Iranian American and human rights groups appealed to Congress to eliminate the program given that the program had backfired, undermining democracy efforts in Iran and leading to wider repression of activists. It therefore begs the question why the United States would deliberately waste tax payers’ money while causing hardship on aspiring democrats in Iran? Perhaps the answer lies in the lead up to the Iraq invasion.
>>>
STUDENTS
اشتباهات گذشته را مرتکب نشویم و جلوی اشتباهات امروز را بگیریم!
اگر کسی تصور کند با بالا بردن یک پرچم و دادن چند شعار در جمع وبرچسب زدن به یک گروه دیگر رهبری و یا به اصطلاح هژمونی جریانی گسترده ای را بدست می آورد و دیگران را بدنبال خود می کشد خیال خامی در سرپرورده است ؛ چنین کارهایی فقط موجب گریز دیگران می شود. این تجربه ناموفق را هم در داخل و هم در خارج کشور دیده ایم و هنوز هم البته عده ای به این گونه اعمال ادامه می دهند و معتقدند « دونده برنده است » معنای دیگر این اعمال اینست که به شعور دیگران اعتقادی ندارند وغیر خودی ها را ساده لوح فرض کرده اند.
>>>
NUCLEAR
بمناسبت تحویل نخستین محموله سوخت نیروگاه اتمی بوشهر
بررسی اخیر یک موسسه تحقیقاتی آلمان که از سال 1980 تا 2003 میلادی انجام گرفته نشان میدهد که احتمال ابتلا به بیماری سرطان خون در کودکانی که در شعاع پنج کیلومتری نیروگاه های هسته ای زندگی می کنند، بیشتر از حد متوسط است. 77 کودک که در شعاع پنج کیلومتری شانزده نیروگاه هسته ای آلمان زندگی میکنند به سرطان و 37 تن از آنان به سرطان خون مبتلا شده اند در حالیکه شمار متوسط مبتلا شوندگان کودک به سرطان و سرطان خون به ترتیب 48 و 17 نفر است. به گفته اداره "حفاظت در برابر اشعه" این کشور، نتیجه این بررسی با تحقیقاتی که در سراسر دنیا در این زمینه صورت گرفته، مطابقت دارد.
>>>
COPPOLA
مروری بر "جوان بدون بدون جوانی" آخرین فیلم فرانسیس فورد کوپولا
by Sabereh Kashi
جوان بدون جوانی داستان دومینیک متئی (تیم راس) استاد پیر رشته زبان شناسی است که بر اثر برخورد با صاعقه به طور عجیبی جوانی خود را باز می یابد. این حادثه عجیب او را مورد توجه دانشمندان نازی قرار می دهد و او را ناچار به تغییر هویت و تبعید می کند. در راه فرار با لورا (الکساندر ماریا لارا) عشق دوران جوانی خود روبرو می شود و در کنار او موفق می شود که روی تحقیق نیمه تمام خود درباره شروع زبان های بشری کار کند. اما وقتی تحقیق او زندگی لورا را به خطر می اندازد، ناچار می شود که میان تحقیقی که حاصل عمرش است و عشق بزرگ زندگیش یکی را انتخاب کند.
>>>
POLITICS
The problem of the opposition is its incoherence
There is no serious opposition for the Iranian regime. But at the same time it is also practically difficult to organise open and transparent opposition for the regime, or the leadership or even the sort-of-elected government while Iranian semi-democracy does not tolerate opposition. Any person or group openly acknowledging to oppose the regime or the system would risk serious threats to their lives, liberties and reputations (through cooked-up allegations in the media), for themselves and even their families. However there is some sort of an empowerment of the people in Iran. Iranians can choose between one Islamist and another
>>>
FILMS
به اضافهی یک جور ارزشگذاری
- ترور جسی جیمز (●●●●): یک شاهکار، ولی کمی کشدار. یک نوآوری شجاعانه در چهارچوب ژانر وسترن، با بازسازی قواعد ژانر از نظر فرم (با نماهای دور و سرد ولی چشمگیرش، به اضافهی تدوین پر از سکوت و آرام و سیر و سلوک عرفانی گونهاش) و روایت (وجود راوی دانای کل با آن صدا و سبک گفتار سرد و با فاصلهاش). با اینکه اسطورهی جسی جیمز را به زمین میآورد، از ستایش محناطانهاش باز نمیماند.
>>>
HOPE
Were the Magi looking for a suitable rebel leader?
I watched the PBS documentary on the three kings and their travels to Bethlehem. Although well presented, it is interesting to note how much one's perspective, in this case the Christian world view, clouds the lens. Before I start, let me assure you that in no way I'm making parallels to the current situation, countries or people. These events occurred when the world was a different place altogether. That the travelers came from Persia, that they were Zoroastrian Magi following a dream interpretation, conjectured the astrological heavens and brought gifts is straightforward. But the historical setting was touched upon gently. The impression that these priests were acting on their own or at least in isolation, however, is not plausible.
>>>