Date

VIEW

Short of war

There are many models for bringing unreformable regimes down

19-Nov-2009 (142 comments)
You might call this confession of a reluctant sanction-monger. Advocating sanctions against ones homeland is as strange as advocating for ones extended family to go without, so there better be a damn good reason(s) for such odd advocacy. First a little personal background which might help in dispelling any false notion or prejudgment. My entire extended family except one sibling live in Iran, all except one world-class rich distant cousin, are middle to lower middle class with most being like the overwhelming majority of Iranians in the hand to mouth category>>>

DEAL

احتمال کنار آمدن رژیم با غرب؟

خطر جنگ رو به کاهش می‌رود و خطر تسلیم و غارت افزایش می‌یابد

19-Nov-2009 (one comment)
احتمال کنار آمدن رژیم با کشورهای غربی در مسئله فعالیت‌های هسته‌ای ایران را باید واقع‌بینانه تلقی کرد. البته اگر ضعف رژیم در برابر کشورهای غربی به شفاف شدن فعالیت‌های هسته‌ای ایران بینجامد، و از این طریق مسابقه تسلیحاتی اتمی در منطقه خاورمیانه مهار شود، از این برآیند باید استقبال کرد. ولی وقتی رژیمی در برابر فشار خارجی آسیب‌پذیر شد خطر در آن است که این آسیب‌ پذیری در سایر روابط نیز تأثیر بگذارد و منافع ملی کشور ما را به خطر اندازد. از جمله، رژیم ایران در گذشته برای جلب حمایت روسیه در برابر کشورهای غربی سرمایه‌های زیادی از منابع ملی کشور، از جمله در دریای خزر، را هزینه کرده است>>>

16 AZAR

Youth power

The Student Movement fighting battles that evolved from 1953

19-Nov-2009 (59 comments)
Young people continue to die in Iran. In December of 1953 following the coup d’état that overthrew Prime Minister Mohammad Mossedeqh, students of Tehran University staged a protest in response to a visit by then U.S. Vice President Richard Nixon. During the demonstration police shot and killed three students. Today when we read about the deaths of Ahmad Ghandchi, Azar Shariatrazavi, and Mostafa Bozorgnia more than 50 years ago, it isn't hard to see the similarities they had with students today>>>

STORY

Baby Bride

My mother told me yesterday, ”God bless you dear, you’re becoming a bride soon.”

19-Nov-2009 (3 comments)
The best day of my life was when mom bought me the Princess Saba in her long white dress covered with thousands of colorful tinsels. Her lush blonde hair falling over her chest was so shiny that when in stared at them it was like staring into the sun. Her eyes were blue, the type that open and close. Every day I combed her hair, I touch her breasts hoping one day mine would grow like them. My only wish was to become a bride just like the Princess with blonde hair, blue eyes, red lips and white gown>>>

STORY

تون تون ماکوتز

کفتارها می توانند شیر را اذیت کنند ولی نمی توانند بکشند

19-Nov-2009 (one comment)
پرده برزنت آرام آرام شروع کرد به پائین آمدن و دسته موزیک به طور نا هم آهنگی به نواختن سرود ملی پرداخت. دقایقی طول کشید تا سطح آبهای استخر را همه ببینند. ناگهان همه جمعیت از وحشت بر جای خود میخکوب شدند. اسکلت های سربازان گم شده گروهان اول کوندور بر سطح آب شناور بود. سفیدی جمجمه ها زیر آفتاب استوائی می درخشید. آب استخر مخلوطی بود از خون و پوست و امعاء و احشاء سربازانی که بعد از بازگشت از ماموریت سرکوب شورش های انتخابات 12 ژوئن بدون اینکه شنا بلد باشند پریده بودند داخل استخر و همگی غرق شده بودند>>>

POETRY

عشق مدیترانه ای
19-Nov-2009
دریا که آرام است چیزی کم دارد
چیزی شبیه عشق مدیترانه ای
و عشق
این ژنی که در سلولهای من
هر روزه متولد می شود
مانند آونگی میان دو هیچ >>>