ARTIST

هیچ گناه کاری در جهنم نیست

آثار شجاع آذری با افراط گرایی و تنش های سیاسی در خاورمیانه از سوی در ارتباطند

08-Jun-2011
گالری ژرم د نوآرمون (Jérôme de Noirmont در منطقه هشتم پاریس برای نخستین بار در فرانسه میزبان آثاری از شجاع آذری بود: پنج نقاشی‌‌ ویدئویی از مجموعه ای با عنوان «تمثال ها» (Icons, 2010)، و دو چیدمان ویدئویی، «روز قیامت» (The Day of Judgment, 2009)، و «هیچ گناه کاری در جهنم نیست» (There are no non-believers in Hell, 2010)، مجموعه آثار به نمایش گذاشته در گالری را تشکیل می دادند. شجاع آذری که متولد ۱۳۳۷ (1958) در شیراز است، از سال ۱۳۶۲ (1983) در نيويورک منزل گزیده و در این شهر به کارش ادامه میدهد>>>

STORY

شايد هم نه
08-Jun-2011
با يک حرکت ساده تمام شد. راحت تر از آنچه که فکر مي کردم. چاقو، تا ته رفت توي سينه اش. دستم را بردم بالا. بوسيدمش. چاقو، توي دستم بود. به لب هاي خوش ترکيبش نگاه کردم. مي ايستادم، لب هاش، روبه روي چشم هام بود. نگاه نکردم به چشم هاش مي دانستم ترسيده؛ شايد هم نه. مي ترسيد، چشم هاش گرد مي شد. يک قدم رفتم عقب. نگاه کردم به لب هاش. دستم را آوردم پايي>>>

POETRY

Glimpse of Hope
07-Jun-2011 (one comment)
Under the sun, through the night;

With a load of memories, a taste of happiness, a glimpse of hope;

I trekked the lands, crossed the oceans, wandered through time, through space >>>

STORY

 سیلویا

تکه ای از داستان

06-Jun-2011
با سیلویا تو جنگل نزدیک خانه آشنا شدم. داشتم دوچرخه سواری می کردم که تو بیشه ی نزدیک رودخانه دیدمش که مچ پایش را گرفته بود. نگاهش کردم و با چشمهایم گفتم اگه بخواد بهش کمک می کنم. لبخند خفیفی زد. دوچرخه را کنار درخت تنومندی پارک کردم. به طرفش رفتم. بهش گفتم: دراز بکش و پاتو بیار بال. به نرمی نگاهم کرد و روی سبزه دراز کشید.مچ پاشو آروم شروع به ماساژ دادن کردم>>>

STORY

مورچه های تونسی

ناگهان همه چیز به هم خورد

06-Jun-2011 (4 comments)
آقای ادیبی، دبیر بازنشسته زیست شناسی، آدم محترمی در محل بود. با وجود آنکه بیست سالی از بازنشستگیش می گذشت، حتی برای خرید های معمولی هم لباس های هر چند از مد افتاده و کهنه ولی مرتب و اطو کشیده، می پوشید. همیشه غم این داشت که اتفاقاً شاگردان قدیم خود را ببیند و آن وقت اگر پوشش مناسب یک دبیر بازنشسته نداشته باشد!؟... باعث شرمندگی تام خواهد بود>>>

POETRY

تبخال
06-Jun-2011 (2 comments)
خوشبخت زمان ماست تبخال لبت
تبخال نگو ، بگو شده خال لبت

این خال گزنده عین  زنبور عسل
شکر خورد از چشمه سیال لبت
>>>

POETRY

بد حجاب
04-Jun-2011 (3 comments)
آی مردمان خفته به بالین سرد نادانی‌!
چشم بگشایید
و ببینید
دختران این سرزمین را
شیرزنان شیرین وار >>>

OPEN

Things That People in Iran Carry

Things That People in Iran Carry

Photo essay

by Sepanta Ghassemkhani
02-Jun-2011 (8 comments)

>>>

THANK YOU

Fathers

Being more sensitive, most women know their men’s dilemma

01-Jun-2011 (6 comments)
God bless the typical Iranian fathers for they are far better than they seem, far less appreciated than they deserve, and are changing so fast that they could qualify as an endangered species. In Iran, we didn’t have a Father’s Day because back then, every day seemed to belong to him. In our family, my father was God and my brothers the saints, sent down to save the rest of us. We obeyed, showed respect and showered him with love all the time, but celebrate him one day a year? You must be kidding>>>

POETRY

می ترسم
01-Jun-2011 (17 comments)
می ترسم از نبودنت...
و از بودنت بیشتر!
نداشتن تو ویرانم میكند...
و داشتنت متوقفم! >>>

FEMINISM

چگونه فمینیست شدم؟

انگیزه اصلی تلاش برای زندگی اجتماعی بهتر و برابر است

31-May-2011
در فرهنگ غربی، تلاش برای درخواست برابری بین زنان و مردان، در طی مثلا ٥٠ سال گذشته، به سطح عمومی جامعه نیز رخنه کرده است. این واقعیت اجتماعی البته شاید چندان در ایران صدق نکند یا هنوز در سطح وسیعی به چشم نخورد. ما در ایران به طور ناگهانی و در حین مصادف شدن با یک حادثه مشخص، «فمینیست» نمی‌شویم. مجموعه‌ای از تجربه‌های شخصی، تجربه‌های اجتماعی و دریافت‌های مختلف حسی ما را به این نقطه می‌رسان>>>

STORY

In Between

Excerpt from my first novel

31-May-2011 (8 comments)
Living in exile, being a foreigner. It meant speaking without being understood. It meant never belonging. It meant abandoning the past. The place I had no more right to own, to hold, to love. As if by leaving it, I had sworn not even to remember it, ever. But what if the news of the war and the sadness in the letters coming from home and the insouciance - this depth of shallowness in the signs of pleasure - resuscitated the ghosts I had attempted to elude>>>

POETRY

Mashi and Mashiana (I)
31-May-2011
Splendid is Goddess
Esphand, Supreme Goddess of Earth
whose fertile thought of conceiving woman
and man sparkled on a late April day, lingered
latent in her wet scented womb,
for forty years >>>

NOVEL

فراموشی

بخشی از يك رمان

27-May-2011
از ميدان لواسان تاعمامه جاده باريكي است در دامنه اي با شيب تند كه تا يال كوه هاي مشرف به هر دو منطقه. يك طرف لواسان و طرف ديگر فشم . جاده باريكي كه دوطرفش ديوار و درهاي بزرگ ويلاهاي پولدارهاي تهران گرفته است. با آويزه درختان مو و پيچك ها روي ديوار ها.... سيصد متر نرفته بايد بپيچيم. بالا برويم ، دوباره بپيچيم.. سعيد نيمه بطر شيواس ريگال ومارتيني را توي يخچال كنار دستش مي گذارد وتوي راه كه مي رويم از خودش مي گويد>>>

POETRY

بمان صدای خسته بمان
27-May-2011 (8 comments)
بمان صدای خسته بمان
که من آن کبوترم
که با بالهای زخمیش
به درختی ناآشنا >>>

POETRY

Shekaar-o-Tabeeat
25-May-2011
At Behzad's house,
hiding from his mom,
and her greasy stew,
we hid under a bed
in the clay room.
>>>

IDEAS

Defining Moment

New Insights Into the Islamic Republic of Iran

23-May-2011
Arguably the most important reason for the international interest in Iran is its strategically pivotal geography. Like some of its Muslim neighbours, it has tremendous oil and gas reserves. For the United States, the revolution in Iran was nothing less than a geopolitical shock. Revolutionary dynamics in the Arab World have recently rekindled the debate in the West on “political Islam”. To get a good understanding of the phenomenon, however, it is necessary to define it properly – which, so far, has hardly been done>>>

IDEAS

کلمه‌ی‌ «مردم» مرا نگران می‌کند

تجربه‌ی زندگی در دیکتاتوری

23-May-2011 (4 comments)
ولادیمیر سوروکین نویسنده کمابیش جنجالی روس، با چاپ داستان‌‌هایی که در ٢٠ سال گذشته نوشته، توانسته است برای خود در ادبیات روسیه اعتباری فراهم آورد. مهم‌ترین دستاورد ادبی او این است که موفق شده شیوه‌ی تازه‌ای در داستان‌نویسی برای نشان دادن خشونت ابداع کند و به‌این‌ترتیب بر غنای ادبی روسیه افزوده است. سوروکین که تجربه‌ی زندگی در دیکتاتوری تک‌حزبی شوروی را از سر گذرانده، رمان‌هایش با هیچیک از تعاریفی که برای رمان روسی در دست داریم، مطابقت ندارد>>>

POETRY

صوفی اهل حال
23-May-2011 (one comment)
من مریدم
مرید کسی که
منبرش بر درختان توت است
حرفهایش همه از سکوت است
>>>

SELFISH

گفت‌وگوی خودخواهانه

بی صبرانه مترصد فرصت هستیم تا خود را به میان گفت‌وگو بیاندازیم و نیاز «مطرح شدن» خود را به کرسی بنشانیم

20-May-2011 (2 comments)
مدتی پیش در پایان یک میهمانی خانوادگی، از دخترم پرسیدم: «از این‌که دوستاتو دیدی حسابی خوشحال شدی یا نه؟» او در جوابم بلافاصله گفت: «آره، همه شب‌رو با دوستام بازی کردم. برعکس شما که تمام شب اونجا نشستین و داد زدین.» واکنش اولیه‌ام لبخند گیجی بود که تحویل دخترم دادم، ولی بعد از دیدن رضایتی که در صورت دخترم موج می‌زد سکوت کردم. بلافاصله اما از عکس‌العمل خودم دلخور شدم>>>