Archive - Sep 17, 2012 - Article

The anger of imbeciles

“I’m always angry. See this row of buttons on my forehead? Push one and I’ll explode into irrationality.” This is what we hear, over and over, from various countries, mostly Islamic, mostly in the Middle East. Political correctness makes us keep saying that it isn’t so. Sorry, but it is. I consider myself civilized. If I don’t like you, if I find you offensive or unpleasant, if you insult me or a principle I hold important, I’ll walk away—and I’ll never break bread with you>>>

Obama's Fate

It happened in 1980. It could happen in 2012. A few months after the victory of the Islamic Revolution in Iran, Islamic radical students stormed the US embassy in Tehran and took 52 Americans hostage. As explained years later by one of the hostage-takers, by “the admission of the Shah to the United States,” the radical Muslim students thought that, “the countdown for another coup d’état had begun.” He was referring to the 1953 coup that toppled the Iranian, democratically-elected Prime Minister, Mohammad Mossadeq>>>

تهدید تکه تکه کردن ایران

همان‌طور که در بیانیه جمعی در اعتراض به توافق‌نامه کومله و حزب دمکرات به تفصیل آمده است، تاکید کردم که ۱- بخش‌ناپذیر بودن حاکمیت ملی، ۲- یگانگی ملی، ۳- یک‌پارچگی سرزمینی و ۴- استقلال ملی از اصول غیر قابل معامله برای ما می‌باشند. تخطی از آنان به شدت با برخورد روبرو خواهد شد>>>

حاضر و آماده

اینکه ایرانی ها آمادگی دمکراسی ندارند هم به یکی ازمغلطه های رایج بین ما تبدیل شده است. گویی لازمه ی دمکراسی شدن یک کشور ابتدا دمکرات شدن مردم آنست. در حالی که حتا در مهمترین دمکراسی ها نیز اکثریت مردم، نه تنها در آغاز گذار به دمکراسی دمکرات نبوده اند بلکه امروز هم آگاهی دقیقی ازدمکراسی و شروط آن ندارند>>>

گنه کردم. خوب کردم.

دوستی از بحثی که در فیس بوک در گیرش شده بود با من حرف میزد، میگفت که یک خانمی این سوال رو کرده که چرا که من به عنوان یک زن نمیتونم تو جامعه ایرانی ها در عشق ورزی و خواستن سکس و نزدیکی‌ پیش قدم بشوم بدون اینکه هزار بد و بی راه به من گفته نشه که من مجبور شوم از شهر فرار کنم!>>>

اقتصاد اسلامی

یکی‌ از دوستان قدیم در سبزوار به زندان افتاده بود و دنبال وثیقه می‌گشت. ماجرا‌ از "قرارگاه خاتم الانبیا" شروع میشد، وقتیکه دو سال قبل ساختن چهار شبکه کانال آبیاری را بدون مناقصه، از مجموعه طرح‌های "جهاد سازندگی" به سپاه پاسداران واگذار کردند>>>

زِرزِر و وِزوِز و زارزار

این زِرزِر و وِزوِز و زارزار
شكنجه‌ای‌ست طولانی
كه از مرزِ جنایت
چه ساده عبورمی‌كند
بسوی یك موعود
>>>