اگر مایه این است، سودش مجوی / که در جستنش رنجت آید به روی
>>>
نماد و تمثیل برف، در کریستال گونه گی آنست، در نهایت هندسی بودن در ابتدای تشکیل (آسمان)، به زمین که نزدیک می شود، ابعاد مرتب هندسی اش دچار سایش می شوند
>>>
ترک ساختمان زندان اکیدن ممنوع است. پذیرایی از بانوان ممنوع است. رقص و آواز و شوخی با نگهبان ها و کارکنان زندان، با توافق طرفین مجاز است. "رویاهای شبانه" اکیدن ممنوع است
>>>
گیرم که داور و خط نگهداری هم باشد که "وقت اضافی" را می داند، "آخر وقت" را هم می شناسد، به حال آنها که وسط میدان اند، چه تفاوت دارد.
>>>
کمتر نویسنده ای هیبت شوم و سیاه و مسخره ی یک حکومت تمامیت خواه را در یک طنز چند خطی ساده، به این زیبایی کشیده است.
>>>
نابودی شما و خانواده تان برای امثال "تائب"ها و "نقدی"ها به پراندن مگسی می ماند "از سر انگشت طبیعت"
>>>
"حادثه ی ملارد کرج، بی آن که حمله ای صورت گرفته باشد، به تخریب کامل سایت موشکی سپاه انجامیده و چند صد کشته بر جای گذاشته ..."
>>>
دردناک نیست در حالی که جمهوری اوباش، هر گز در تاریخ سی و چند ساله اش، اینقدر ضعیف و از درون مضمحل نبوده، این همه قطع نامه و اخطار در محکومیت همه جانبه ی رژیم صادر شده،
>>>
تعامل با رژیمی که هیچ نکته و نمره ی مثبتی در کارنامه اش نیست، تا کجا "سیاست" تلقی می شود و از کجا "خیانت" محسوب می گردد؟ ...
>>>
داستان فاجعه سازی در خارج از کشور که دیگر "تق"اش درآمده. به مجردی که به "شور" و احساسات مردم نیاز دارند، واقعه ی "سقاخانه ی آشیخ هادی" تکرار می شود؛
>>>
تا لحظه ای پیش خیال می کردم سه میلیارد دلار از خانه مان دزدیده اند، اما همین الان خواندم که رییس دزدها گفته "دروغ" است، چند میلیون دلار بیشتر نبوده!
>>>
پرده ها را می کشیدند، پنجره ها باز می شد تا هوای دم کرده ی قلعه تازه شود
>>>
منجمی به خانه در آمد، یکی مرد بیگانه را دید با زن او به هم نشسته، دشنام و سقط گفت و فتنه و آشوب برخاست
>>>
فیلمبرداری "انتخابات 35" به سلامتی آغاز شد. صحنه ی اول؛ دعوای زرگری محافل قدرت، همین چند هفته پیش کلید خورد.
>>>
آنچه امروز کف دست رژیم مانده، سفلگان فرومایه ای نظیر "اژه ای"، حداد عادل، احمد خاتمی، علم الهدی و... هستند. در واقع دست نظام به ته دیگ خورده
>>>