MOTHERS

زنی می آید

برای همه ی مادرانی که نیستند، هستند و خواهند بود

11-May-2009 (one comment)

زنی می آید
که روزی" ویرجینیا ولف" از او پا گرفته است
و زنی که راز مریم و مسیح را خوب می داند
و زنانی می آیند که با دختران هیتلر به بازار رفته اند
آه جهان کوچک است و ما تکرار می شویم
و دختری بنام لیلا مدام زاده می شود
با شاخه ی گل سرخی بر بلندای گیسوان ملتهبش
>>>

ELECTIONS

بايکوت

جايگاه گزينهء «بايکوت» در انتخابات پيش رو

08-May-2009 (10 comments)
از آنجا که دليل اصلی حکومت برای اجرای نمايش انتخابات نشان دادن حقانيت (مشروعيت) و پايه های مردمی خويش است، خودبخود، شرکت نکردن در انتخابات عملی برای مخدوش ساختن اين «حقانيت» بشمار می آيد و اگر اکثريتی از مردم دست به بايکوت انتخابات بزنند، رژيم ديگر نخواهد توانست بعنوان نمايندهء برآمده از ارادهء مردم عمل کند و سخن بگويد و موقعيت اش در چشم حاميان خارجی اش نيز متزلزل می شود و افکار عمومی بين المللی هم خواهد توانست با قدرت بيشتری روی رژيم فشار آورد تا، مثلاً، حقوق بشر را رعايت کند، دست به کشتار وسيع نزند، شکنجه نکند، و يا در تقويت تروريسم بين المللی نکوشد. بايکوت کنندگان لازم می بينند تا کسانی را که ساده لوحانه برای شرکت خود در انتخابات شرط می گذراند، به شرکت در بايکوت انتخابات قانع کنند تا بخش توهم آفرين رژيم کنار رفته و کارکرد منحوس بخش واقعی اما اغلب پنهان آن نمايان شود>>>

DELARA

 فیس بوک

اظهار نظر و مطالب مختلف از طرف ایرانیان و ایرانی تبارها درباره اعدام زودهنگام دختری جوان قُرُق شده بود. حوصله اش را نداشتم

08-May-2009 (8 comments)
رو فیس بوک بودم. جمعه بود و خوشحال از اینکه بالاخره دختره جواب داد. "چه دختر ناز و مامانی است." با خودم زمزمه کردم و دستهایم را به هم مالیدم. ناخودآگاه یاد ویدئو کلیپ نوری زاده افتادم که پشت مانیتور نشسته بود و با شادمانی می گفت: "خوشگلم اومد. به به." از کار خودم خنده ام گرفت. دخترک را ده دوازده باری تو مترو دیده بودم. قد بلندی درحدود شش فوت داشت و اندامی قلمی. موهای قهوه ای روشن و چشمان عسلی اش از بقیه متمایزش می کرد. لبخند ملیحی رو صورتش داشت که می شد با نگاه کردن بهش همه بدهی ها و صورتحسابهای آب و برق و اجاره و تلفن آخر ماه را فراموش کرد>>>

POETRY

طناب
08-May-2009 (5 comments)
تو مرا نمیشناسی
منکه  یارطناب سحرم
تو مرا نمیفهمی
منکه در ادامه تاریک شبم
تو شرم مرا نمیبینی
منکه دیگر عشق روز را نمیبینم >>>

DELARA

دلارا دارابی، قربانی مبارزه قدرت؟

موج مخالفت با مجازات اعدام در ایران در حال گسترش است

06-May-2009 (29 comments)
قتل دلارا دارابی دردناك بود. نه به خاطر این كه او زیبا بود، گرچه زیباكشان یكی از لطیف‌ترین احساسات انسانی را به مسلخ می‌برند؛ نه به خاطر آن كه او هنرمند بود، گرچه بی‌هنران ِ هنرمندكش كمر به قتل گوهر انسانیت بسته‌اند؛ نه به خاطر این كه او جوان بود، گرچه جوان‌كشی انتقامی است كه مهر باطل خوردگان از آینده و آینده‌سازان می‌گیرند؛ و نه به خاطر این كه او احتمالا بی‌گناه بود، گرچه جرم او هیچ‌گاه در دادگاهی عادلانه به اثبات نرسید. قتل دلارا دارابی دردناك بود، به خاطر این كه او یك انسان بود. یعنی اگر دلارا زشت‌رو بود و هنری نداشت و سنی از او گذشته بود و مجرم هم بود نیز قتلش باید دل هر انسانی را به درد می‌آورد. قتل عمد انسان، هر انسانی، دردناك است؛ و وقتی انسانی اسیر و دست بسته و بی‌دفاع در محیطی تحت كنترل، به نام قانون كشته می‌شود انسانیت نیز با او كشته می‌شود>>>

IDEAS

در سراچه ترکیب تخته بند تنیم

تنها در خیالات رمان نویسان است که انسان میتواند در تونل زمان سفر کند

04-May-2009 (2 comments)
رهائی از زندان زمان و مکان رویای همیشگی آدمیان بوده است. علم و فناوریهای عصر جدید از یکسو طی الارض سلیمان وار، صعود به سیارگان و غوص در اعماق اقیانوسها را ممکن ساخته واز سوی دیگر محدودیت قدرت و علم انسان در برابر طبیعت را بیش ازپیش آشکارکرده است. درست است که به ماه رفته ایم ولی با علم به حدود ممکن سرعت (سرعت نور،) عمر آدمی، ابعاد واقعی جهان (صدو پنجاه و شش بیلیون سال نوری) و فواصل نجومی بین ستارگان در یافته ایم که هرگز نخواهیم توانست از این همسایگی میکروسکپی منظومه شمسی فرار کنیم. ممکن است قوانین فیزیکی عالم را تا نهایت این قرن دریابیم ولی فهم اشراقی این فرمولهای ریاضی فیزیک سماوی حتی برای خود فرمول نویسها ممکن نیست. ما ساکن این جهان پدیدار هائیم>>>

STORY

 دوربین دیجیتال
04-May-2009 (3 comments)
وقتی برای اولین بار با دوربین دیجیتال جدیدم عکس گرفتم اصلاً فکر نمیکردم در روی صفحه مونیتور وضوح اینقدر بالا باشد. در مقایسه با دردسرهای دوربین های آنالوگ و سنتی و حتی دوربین دیجیتال قبلیم که حافظه محدودی داشت، واقعاً عکس های محشری میگرفت و من که عاشق عکاسی بودم سر از پا نمی شناختم. مهمترین سوژه مورد علاقه من عکاسی از مردم در شرایط گوناگون بود. تازه صاحب دوربین شده بودم که همسایه پیرمان مرد و خانمش که پیرزن محترمی بود از من خواست که از تمام جریانات تصویربرداری کنم. به هزار ترفند و توجیه برایش توضیح دادم که عکس هایی که من می گیرم خیلی موثر تر از فیلم هستند که اصلاً برایش قانع کننده نبود ولی وقتی برایش گفتم که می تواند همه و یا برخی از عکس ها را چاپ و هر گاه خواست برای شوهر مرحومش اشگ بریزد، قانع شد و رضایت داد >>>

POETRY

وضعیت سیاه
04-May-2009
وضعیت غریبی ست
از چهار به پنج
از پنج به نا امنی کامل پناه می بریم
دارد دوباره جهان از دستم می رود
بر دهان روزنامه ها ماسک چسبانیده اند
و مردم از ترس خوک ها لبخندشان را قورت داده اند
تنها من از دست دستهای خالی >>>

POETRY

امروز بهانه ای است
04-May-2009
امروز بهانه ای است:
تا جاسوسی
امروز بهانه ای است:
تا مزدوری
امروز بهانه ای است:
تا رقص تازیانه
امروز بهانه ای است:
تا آویختن طناب دار >>>

PARINAZ

معاشرت کردم

شیطون رفته بود زیر جلدم و حوصله ام از ادبیات معاشرت سر رفته بود

01-May-2009 (42 comments)
خواهرم می گفت: "پریناز، دلت نمیخواد سرو سامون بگیری؟ با یکی باشی که دوستت داشته باشه و دوستش داشته باشی؟ شاید هم باهاش ازدواج کردی و تشکیل خانواده دادی!" همیشه می خندیدم و میگفتم: "میخوام چکار؟ هرچی میخوام دارم بعلاوهء آزادی. حوصله داری؟ یکی رو بیارم تو زندگیم بهم بگه بکن، نکن!" دوستم گلاره می گفت: "آدم باید تا هنوز جوونه بگرده و جفتشو پیدا کنه. در میانسالی و پیری خیلی مشکل میشه." یک چیز مبهمی توی قلبم می سوخت وقتی می گفتم: "وقتی پیداش کردی مثلن چی میشه؟ چه تضمینی وجود داره که حتما عشق یا ارتباط مهمی بر قرار بشه؟ اگه پیداش کردی و عاشقش شدی و گذاشت رفت میخوای چیکار کنی؟ من حوصلهء پیچیدگی های عاشق شدن را ندارم." وقتی از طریق دوستهام با بابک آشنا شدم با خودم فکر کردم این بار دیگه واقعا وقت میذارم و میشناسمش و دنبال ساختن یک رابطهء واقعی میرم. پیش خودم میگفتم این بار با این یکی به آسونی نمیخوابم >>>

LIFE IS SACRED

جنبش ضد اعدام

نفی اعدام كودكان - و نه نفی مجازات مجرمان

01-May-2009 (9 comments)
این روزها حركت نسبتا گسترده‌ای‌ در ایران در مخالفت با مجازات اعدام بزهكاران خردسال صورت گرفته است. در هفته‌ها و ماه‌های اخیر و در واكنش به ادامه سیاست كودك‌كشی ‌حاكم در جمهوری اسلامی ایران، تعدادی از نخبگان اجتماعی و فرهنگی و حقوقی و سیاسی با صدور اطلاعیه‌هایی خواهان توقف این عملكرد خشن و ناانسانی‌شده‌اند. برخی از دید حقوقی آن را به نقد كشیده‌اند، افرادی از زاویه فقهی به آن برخورد كرده‌اند، دیگرانی ارزش‌های حقوق بشری و تعهدات بین‌المللی ایران را پیش كشیده‌اند، و كسانی هم از نقطه‌نظرهای تربیتی و جامعه‌شناسی به آن پرداخته‌اند. این مسئله اكنون تا آنجا پیش رفته كه به عنوان یك مسئله انتخاباتی نیز مطرح شده و دست كم یكی از نامزدهای اصلی رأی‌گیری ۲۲ خرداد نیز لغو مجازات اعدام بزهكاران خردسال را در دستور كار خود قرار داده است>>>

FUTURE

احتمالات آینده

آینده ایران در قرن بیست و یکم

01-May-2009 (8 comments)
استمرار جمهوری اسلامی یکی از احتمالات آینده است. مذهب تشیع (پس از زبان فارسی) بارزترین وجه مشترک مردم ایران است. شکل حکومتی جمهوری نیز از لحاظ تاریخی بسیار پایدار می باشد. پس چه دلیلی برای عدم انطباق جمهوری اسلامی با شرایط ایران وجود دارد؟ اول آنکه، از جمهوریت تنها اسم و ظاهر آن موجود است و در حقیقت، رژیم کنونی یک استبداد بسته عقیدتی است. شکل استبدادی حکومت هم به عامه مردم خدمت نمیکند، بلکه آنان را خادم سیادت و سلطه خود می سازد. لاجرم با گذشت زمان، حاکمان مستبد بیشتر و پیشتر از نیازهای جامعه و واقعیات زندگی اجتماعی دور می شوند و در برابر مخدومین نافرمان، دست به سرکوب و آزار می زنند. دوم اینکه، اسلام و خرافات هزار ساله تشیع، اگر چه عاملی مهییج برای انقلاب و شورش بوده است، اما توانایی هدایت و راه گشایی در شرایط جهان مدرن را ندارد!>>>

WOMEN

داد و بیداد

سهم زنان در ترازوی عدل اسلام

29-Apr-2009 (28 comments)
سیزده سال قبل، برای شيعيان افغانستان شایعات تکوین پروژه های نظامی طالبان و کامیابی های مهیج و بیدرنگ آنان باعث نگرانی و اضطراب بود. بواسطۀ خصومت تاریخی طالبان با شیعه، رهبران اهل تشیع افغانستان از تحلیل نقش سرمایه داران عربستان سعودی در بسیج طالبان و همدستی آمریکا در تجهیز و تسلیح آنان نتیجه گرفتند که بدون تردید، توطئه‌ و دسیسه ای بر علیه اهل تشیع در جریان می باشد. بر این اساس و مبنا، طی مدت کوتاهی، رهبران شیعه افغانی به جمهوری اسلامی ایران پناه برده و طلب حفاظت و حمایت کردند. بعد از تسلط طالبان در افغانستان، مهاجران افغانی در ایران موسسۀ اهل تشیع افغانستان را بنیاد کرده و با کمک دولت ایران به حراست و حفظ حرمت عقاید شیعیان افغانی پرداختند. هدف این گروه از آغاز نه پوشیده بود و نه قابل انکار>>>

LIFE

چشمها را باید شست

این نسل طلبکارترین نسل از زمان آدم ابوالبشر به این طرف است

29-Apr-2009
توی دبستان های سوئد به بچه ها یاد می دهند که پدر و مادر صاحب شما نیستند، شما تنها این سالها را با آنها زند گی می کنید. یعنی که ای گوز! پشم کلاه من و ترا مدتهاس باد برده است. وقتی هم رفت رفته دیگه. بی خودی نشین برای خودت بهار بکار. « درسش که تموم شد برمیگرده میاد همین جا زن میگیره، عید نوروز میاد سر میزنه. میادش بالاخره. خاک وطن آدمو هر کجا که باشه….» همه این حرفها را بدهی یک آدامس خروس نشان هم بهت نمی دهند. بقول آن مرد خدا توی آبادان «… دیگه گوگوش نمی یاد.» حالا برو شکر کن که پیمان خیال استرالیا نداره. ارمنستان که همسایه تان است مومن. توی تبریز بروی پشت بام، نوک کلیساهایشان پیداست! خلاصه خودتو بی خودی سبک نکن. از من گفتن!>>>

IDEAS

سعدی، ميان احمدی نژاد و اوباما؟

چگونه می توان آقای خمينی و خفتگان در گورستان خاوران را اعضاء يک پيکر دانست؟

27-Apr-2009 (18 comments)
حضور و سخنان شرم آور، ظاهراً انساندوستانه و باطناً سرشار از نفرت و تبعيض احمدی نژاد در سوئيس، آن هم در کنفرانس بررسی مسائل مربوط به تبعيض های نژادی و... از يکسو، و حضور سخن مشهور سعدی در پيام نوروزی رئيس جمهور آمريکا خطاب به دولت و ملت ايران، که شوق و خشم، و اميد و نااميدی های فراوانی را در ميان ايرانيان برانگيخت، از سوی ديگر، نشان از دوپارگی عميقی دارد که در کل فرهنگ انسانی، و بخصوص در ملغمه ای به نام فرهنگ کنونی ايرانی، وجود دارد. اين روزها هر پاره از اين دو در جائی سر بر می کشد تا ما را در چهرهء خويش به جهانيان بشناساند؛ آن هم بهمراه اين واقعيت تآسف برانگيز که «چهرهء فرشته گون ما» در سخنان ديگران و خطاب به خود ما رخ می کند، و چهرهء «اهريمن آسامان» در سخن کسی که رئيس جمهور کشورمان شناخته می شود>>>

FACEBOOK