ART
Pouya Afshar exhibition in Tehran
by
Jahanshah Javid >>>
VIEW
Iran must deal with its own people before it can continue jockeying for geopolitical gain
by Hamid Dabashi
The ruling regime in Iran negotiates from a position of weakness. Why? Because it lacks internal legitimacy, and instead of mobilising a mass social base against this treachery it continues to perpetrate even more treachery against its own people. The US and its allies know this and thus take advantage of it. Instead of negotiating behind closed doors with 5+1 or any other such configuration, shuttling from Istanbul to Baghdad to Moscow to God knows where, the ruling regime in Iran needs to negotiate with their own people
>>>
28 MORDAD
Remembering the Men who Stood for Truth
Ahmad Shayegan, his eldest son, has published his memoirs (in Persian) titled, “The Political Life, Writings and Speeches of Seyed Ali Shayegan,” Agah Publishers, 2005, Tehran. In dedication to Ahmad and all the men, like his father, who stood by the man who sought nothing except dignity and prosperity for his nation, I took a few pages from the book and translated them for this occasion
>>>
حقیقت
گزارشی از دادگاه مردمی ایران تریبونال در لندن — قسمت سوم
دختر جوانی تعریف کرد که هنگامی که پدر و مادرش دستگیر شدند، مادرش او را حامله بوده، اما با اینحال، زن حامله را شلاق زده و شکنجه کرده بودند. او در زندان، چهل روز بعد از اعدام پدرش به دنیا آمده و تا ۴ ساله گی همراه مادرش در زندان بود. او می گفت: "تا وقتی که در زندان بودم، چون در آنجا به دنیا آمده و رشد کرده بودم، ایده ای از زندگی آزاد و دنیای بیرون نداشتم
>>>
داستان
فردا هستی با عشق فراوان، مرا حرمت نگه می دارد تا مردم مرا بکارند
انگار شهر هرت است. انگار بی دعوت آمدهام دنیا که ناگهان عذرم را بخواهند. انگار من بچه زن بابا هستم که به سادگی بگویند "خانم فردا قرار است شما بمیرید". اگر بگویند چانه میزنم. زیر بار نمی روم. کولی بازی در می آورم. می گویم جوانم، حیف است بمیرم. خواهش می کنم. التماس می کنم. ولی اگر چاره ای جز این نباشد:
>>>
داستان
پاسدار ریشو از مدارکم سوال میکرد و ایراد میگرفت
پنج و نیم صبح، به عادت معمول و به صدای زنگ ساعت، بیدار شدم … ولی شیطون گولم زد و با فشاری بر دکمه "اسنوز"، دوباره به خواب رفتم. از تهران سر درآوردم و اداره گذرنامه. پاسداری ریشو با لهجه دهاتی و قیافهای ضمخت، پشت میزی ایستاده بود و مدارکم را بررسی میکرد. همه چیز روی میز بود … شناسنامه، پاسپورت، کارت ملی و برگ پایان خدمت
>>>
شعر
تقدیم به دو نور چشمم موسی و جسی عروس داماد خوشبخت خانواده
امشب به چشم مست تو دریا نهفته است
صد شور از این نهفته به دلها شکفته است
خوابیده مست مست ولی چشم من هنوز
یک لحظه از هوای تو امشب نخفته است
>>>
WAR
Not with profound distrust of Netanyahu's leadership
Israeli threats of an imminent attack against Iran make headlines almost daily. Israel’s media also reflect the latest developments in this respect in a significant fashion. According to
Time, on August 10, "the front pages of the four main Israeli dailies reflected what appeared to be a concerted campaign to create the impression that Israel is preparing itself to start a hot war with Iran sometime over the next 12 weeks.”
>>>
ساواک
نقد گفتگوی پرویز ثابتی با عرفان قانعی فرد
ساواکی های قدیم، بر خلاف این اسلامی ها که همه مدعی تحلیل و روزنامه نگاریند، چه آن هنگام که سر کار بودند و چه وقتی که از دست جانشینان خود به اقصی نقاط عالم فرار کردند، سکوتی را که زمانی ملازم کار امنیتی شان بود و بعد هم از ترس و بی آبرویی مایه گرفته بود، رعایت میکردند. پرویز ثابتی در میان گروه اخیر استثناست
>>>
بختیار
دکتر شاپور بختیار از نگاه پروفسور ابوالمجد حجتی
((یکی از کارهای حیرت انگیز مصدق گزینش همکاران نزدیکش بود. بیشتر آنان جوان، تحصیل کرده، پاک سرشت، شریف، با استعداد، وفادار و ایران دوست بودند. اغلب به سن و سال فرزندان او بودند و در چند مورد هم جوانتر. گرد آوردن یک چنان گروه دولت مرد [جوان و تازه] در سراسر تاریخ ایران بی سابقه بوده است.!))
>>>
بع بع
تقدیم به عبدالقادر بلوچ... خداوندگار طنز ونکوور
by عبدالله محمودی مشک آبادی اصل طهرانی
نمیدونم از کجا شروع کنم؟ حدود 9 ماه پیش یک خونه ای خریدیم. تعریف از خودمون نباشه... داغون. یک چیزی میگم یک چیزی میشنوید. بازرس رسمی ساختمان آمد خونه رو بازرسی کرد همه عیبهای فنی اش رو به ما گفت ماشا الله بزنم به تخته همه چیزش رو باید عوض میکردیم. از فروشنده یک تخفیف عمده گرفتیم. خریدیم
>>>
زندگی
دوستان، افسردگی جدی است، جدی بگیریدش
افسانه دو هفته قبل از این روز دست به خود کشی زد. با خوردن مقدار زیادی قرص سعی کرده بود که از درد خود بکاهد و زندگی را ترک کند. ولی خوشبختانه یا به دلیل نادانی دارو یا مصمّم نبودن، موفق نشد. پیکر بی حال و خواب آلودش را روی مبل پیدا کردم، به دوش کشیدم و به بیمارستان رساندمش
>>>
UK
Photo essay: Petersfield Physic Garden, Hampshire, England
by
kazthescribbler >>>
آذربایجان
رژیم چنان در برابر بحرانها آسیبپذیر شده که پخش هر گونه خبر منفی را برای خود خطرناک میبیند
با هر مقیاسی، زلزلههای شنبه گذشته یک فاجعه ملی بوده و واکنشی متناسب با آن را میطلبیده است. مردمی که از این خبر آگاه شدند عموما با قربانیان احساس همدردی کردهاند و در سطح جهانی برای کمک به آنان تلاش میکنند و اگر توانستهاند به کمک آنان شتافتهاند. در سطح حکومت، اما، واکنش از نوع دیگری بوده است
>>>
حقیقت
گزارشی از دادگاه مردمی ایران تریبونال در لندن-قسمت دوم
رویا رضایی جهرمی از مرگ چهار برادرش گفت. گریه امانش نمی داد. کاووس در سال ۶۱، بیژن و بهنام در سال ۶۲ و منوچهر در سال ۶۷ اعدام شدند. بیژن ۱۸ ساله بود که دستگیر شد. یک سال در انفرادی بود و قرار بود که آزاد بشود. او را به حسینیه اوین بردند و یکی از تواب ها او را شناسایی کرد
>>>