MOSQUE & STATE
«ولايت فقيه» و مشکل «حکومت ملی»
اکنون، پس از گذشت سه دهه از «خلافت» آقای خمينی (لفظی که خود ايشان در اين کتاب برای «فقيه ولی» يا «امام» بکار می برد)، ما همهء مراحل پيروزی «حکومت اسلامی» بر «حاکميت ملی» را گذرانده ايم و دستگاه مقننه، قضائيه و اجرائی حکومت اسلامی مستقر در ايران دقيقاً بر اساس الگوی مورد نظر آقای خمينی بخود شکل گرفته و دربست در اختيار ولی فقيه قرار دارند. در عين حال، وقتی به اين سه دهه می نگريم متوجه می شويم که تنها عدهء معدودی از مفسران سياسی متوجه اين تعارض شده اند و اکثريت ما، آنچه را که در ايران پديد آمده با عينک «دولت ملی بين» و «مدرن» که دارای «قوای منفک و مستقل از هم و خدمتگزار منافع ملی است» ديده ايم و، دقيقاً به واسطهء همين «سوء تفاهم»، وقت خود را از طريق سخن گفتن بر بنياد چنين برداشتی تلف کرده ايم.
>>>
اولین گام رسیدن به روشنفکری رئالیست روی آوردن به منطق چالش گراست
در حقیقت اصلاح طلبی پارلمانتاریستی باید یا آرزوی خود برای رسیدن به حکومت دمکراتیک توسعه گرا را به سطل زباله انداخته با اسم فریبنده اصلاح طلبی در پی بازی های سیاسی برآید یا این واقعیت را که قانون اساسی ما قدرت نهادهای انتصابی را بر نهادهای انتخاباتی افزون تر قرار داده است بپذیرد. تازه در این صورت نیز اصلاح طلبان امروز یک گروه بدون اعتبار سیاسی محسوب می شوند. در حقیقت سرمایه سیاسی این گروه امروز بسیار اندک است و این گروه هم اعبتار خود را در نزد رهبری از دست داده و عمال خودخواسته یا ناخواسته آمریکا تلقی می شوند.
>>>
GOOGOOSH
اندر احوالات آلبوم جدید گوداد ( گروه هنری-عشقی نوه و مادربزرگ)
نگاهی به هنرمندان وطنی بندازیم که با این همه چین و چروک و در حالی که نا و توانی هم براشون نمونده عینک های ته استکانی شون رو پشت صحنه در می آرن و با هفت قلم رنگ و روغن و مژهای مصنوعی پنج سانتی و دندان های عاریتی به رنگ برف مثل طاوس با هزار عشوه و کرشمه عین از اونجای فیل افتاده ها میرن روی صحنه تا خیل عظیم مردمی که بیش از سی ساله در این قحط الرجال هنری حیرون و سرگردون موندن رو سرگرم کنن. علیا مخدرات بدلیل اینکه در همون دقایق اولیه اجرای برنامه خمیازه ها رو یکی پس از دیگری در میون جمعیت مشاهده می کنن وسط کنسرت مجبورن چندین بار به پشت صحنه برگردن تا برای ایجاد تنوع هم که شده کلاه گیس ها و لباس هاشون را تند و تند عوض کنن.
>>>
POETRY
از زنی که یکروز اون رو
برهنه تو شکمش داشت
ولی حالا روشو ازش برگردونده
که زخمیش نکنه،
با وجودی که تموم وجودش اشتیاقه،
می خواد دوباره قورتش بده،
می خواد بچه ش دوباره کوچولو بشه
و خودشودرسته توش بندازه
>>>
IDEAS
نوروز شادی های بی آداب و ترتيب
تجربهء هفت هزار ساله به ما می گويد که اگر نوروز يک عيد و جشن مذهبی بود در همان نخستين خم کوچهء تاريخ از ميان رفته بود. اما نوروز، تنومند و با شکوه و زيبا ـ تکيه زده بر عصای ستبر جداسری (جدائی از ايدئولوژی و مذهب) ـ از راه بندان همهء مذاهب رد شده است تا امروز نيز در مقابل اين پهلوان پنبهء خرافات زدهء حکومت اسلامی بايستد و بگذارد تا نوکران حکومت شان تملق اش را بگويند، تاريخ و هويتش را معوج بازگويند و در لحظهء تحويل سال بسوی «عرش الهی» شان دست بگشايند و، در عيدی ايرانی، به زبان عربی التماس کنند که: «يا مقلب القلوب و الابصار...»
>>>
ALBORZ
تمامی کوهها از خاک برخاستند – به جز البرز—و منشاَ شادمانی انسان گشتند.
درسفری اخیر به تهران خود را برای اولین بار شیفته البرز یافتم. گویا یک آشنازدایی رخ داده بود که مرا دلباخته کوهستانی میکرد که سالیان سال با بی تفاوتی نظاره گرش بودم و این در حالی که هر روزم را با نگاهی به البرز آغار کرده بودم. باید سالها میگذشتند تا دور از وطن و در شهری عاری از کوه، به ارزش صلابت و استفامت البرزپی میبردم، چراکه علی رغم آنچه در طی قرون و اعصار بر ما رفته است، علی رغم اهانتهایی که به میراث فرهنگیمان منجمله تخت جمشید و پاسارگاد روا داشته اند، این کوه ها را نتوانسته اند از ما بگیرند. هزاران نگهبان هم که به البرز روانه شده اند تا از درهم آمیختن دو جنس جلوگیری به عمل آورند، کوه ها همجنان با استحکام ایستاده و پذیرای عاشقان عشق و دوستداران طبیعت بوده اند.
>>>
SPRING
توصیف بهار در سبکهای گونه گون شعر پارسی
بهار، زمان نو شدن و زندگی از سر گرفتن طبیعت ، آغاز روئیدن و بیرون آمدن گل و گیاه از شکم خاک تیره و تار و رنگارنگ شدن باغ و بوستان پس از یک دورۀ سردی و بی رنگی ، همیشه یکی از مضامین مورد علاقۀ شاعران ایرانی بوده است. منتهی در هر دوره ای و در هر سبکی ، شاعران طبیعت را به صورتهای گو نه گون منطبق با شرایط زمان و مکان دیده، توصیف کرده اند. و از گرد آمدن همین گونه گونی هاست که سبکهای مختلف ادبی بوجود آمده است. سبکهای ادبی و شعری را در شعرو ادب پارسی انواعی است : خراسانی (ترکست انی) ، عراقی، هندی و شعر نو.
>>>
PRISONERS
سین اول سلام؛ سلام به بهار و باران و یاران، سلام به پاکی چشمهساران
در راهروی بند سفرهای سراسری چیده شده بود و در دو طرف آن بچهها نشسته بودند. در چندین نقطه از سالن، سفرههای هفتسین پهن شده بودند. اسدالله و چند نفر دیگر از حواریونش! همگی با لُنگ کراوات زده و در طول بند رژه میرفتند و به شوخی کردن با این و آن پرداخته و به جشن و پایکوبی و شعرخوانی میپرداختند. یک نفر نیز اسدالله را همراهی میکرد که از او به نام” آقای فتو” نام میبرد و با اشارهی اسدالله از افراد مختلف با دوربین ساختگیای که درست کرده بود، عکس میگرفت و تحویل آنان میداد. عکسها چیزی جز نقاشیهای ساده و ابتدایی بیش نبودند. مثلاً عکسی که ظاهراً از توابها میگرفت و به دستشان میداد، کرهخری بود که چهار دست و پایش را هوا کرده بود. سیگارهایی ساختگی نیز به وسیلهی کاغذ، با استادی تمام درست شده بود که به لحاظ شکل ظاهری بسیار شبیه به سیگارهای واقعی مینمودند و در میان سفرهی هفتسین بند گذاشته شده بود
>>>
SHAHRIAR
هدیه شهریار به هاشمی رفسنجانی و پاسخ او
by MG
«استاد شهریار این شعر را كه با صدای خودش روی نوار كاست ضبط كرده بود به
آیتالله هاشمی رفسنجانی هدیه كرد. استاد در این شعر استواری و زیبایی
خطبههای نماز جمعه ایشان را ستوده است.»
ای غریو تو ارغنون دلم
سطوت خطبهات ستون دلم
خطبههای نماز جمعه تو
نقشه حمله با قشون دلم
>>>
PARODY
در هجو محمدحسين شهريار (سرايندۀ ”آمدى جانم به قربانت ولى حالا چرا“)
by Mohammad Ghazi
شهريارا اين مديحتخوانى ِِ بيجا چرا
هتك حرمتكردن از خود اين چنين رسوا چرا
تو كه عمرى شعرهاى نغز و شيرين گفتهاى
حاليا اين گفتههاى پوچ و بىمعنىٰ چرا
خودفروشى در جوانى باز هم حرفى وليك
تو كه يك پايت لب گور آمده حالا چرا
آبرو بردى ز شعر و شاعرى با ياوههات
آبروريزى چنين بىدرد و بىپروا چرا
>>>
AIRPORT
کاری که آمریکا و انگلیس و اسراییل و فرانسه دارند با کشور من و شما امروز میکنند.
قرار است سوار هواپیما شوید. در نتیجه باید از قسمت بازدید بدنی امنیتی و دستگاههای بمبیاب و فلزیاب فرودگاه رد شوید. همهچیزتان را درمیآورید و در دستگاه اشعه ایکس میگذارید و از زیر دروازهی آهنی فلزیاب رد میشوید. موفقیت آمیز است و چراغ سبز به شما میدهد. ولی یک مامور لباسشخصی از دور یک دفعه میآید و نمیگذارد ماموران عادی امنیت فرودگاه به شما اجازه بدهند بروید به طرف گیتتان. میگوید که این کافی نیست و شما باید ثابت کنید که اسلحه با خودتان ندارید. میگویید: بابا، دستگاه خودتان چک کرد و گفت من هیچ فلزی با خودم ندارم. تو دیگر چه میگویی؟ او اصرار دارد که شما باید لخت شوید و تنها با شورت دوباره از زیر دروازهی فلزیاب رد شوید.
>>>
WORDS
اگر از جمعیت ایرن جاهلان، جلادان و جاسوسان را کم کنید چندتا جنازه باقی خواهد ماند؟.
جهنم : محلی در آن دنیا خیلی گرم که آدم را شکنجه میدهند و بر گفته ادیان همه آدمهای گناهکار به آنجا میروند. مشکل این است که در این دنیا هم همچنین محلها وجود دارد ولی برای آدمهای
بیگناه و اگر برگفته ادیان هر کس که میرقصد و آواز میخواند گناهکار است و
به جهنم میروند . من ترجیح میدهم برم آنجا که همه آدمهای با حال هستند. جمهوری: حکومتی که در آن همه مردم حق و حقوق برابری دارند. معمولآ بهترین
رژیم است ولی اگر به آن یک صفت اضافه کنند مثل جمهوری اسلامی منظور این
است که همه با هم برابرند ولی مسلمانان برابر ترند و اینجاست که خراب
میشود.
>>>
FREEDOM
کو و کجا تا شخصی با این شجاعت برخیزد و از شجاعت او خلقی بهره مند شوند؟
by Abdolkarim Soroush
مرحوم احمد بورقانی که البته من توفیق اندکی در هم صحبتی با ایشان داشتم اما با کارها و زحمت ها و خدمت های او آشنایی داشتم. به خصوص از وقتی که گشایش پس از انسدادی در جامعه ما رخ داد و مردم با آرای خود مردی را بر مصدر ریاست جمهوری نشاندند که از او توقعات بلند و بزرگی داشتند، علی الخصوص برداشتن قدم هایی استوار در راه آزادی و ایجاد جامعه مدنی. وعده های بزرگی هم از او شنیدند. ملموس ترین و دیدنی ترین بهره و بخش آن وعده ها، آزادی مطبوعات و مطبوعات آزاد بود. البته وزارت ارشاد در این امر مسیولیت اول و اهم و احسن را داشت. مرحوم بورقانی چنان چه همه ما اینک می دانیم به سمت معاون وزیر در امور مطبوعات در آن وزارت خانه مشغول به کار شد و آن چه که ما از جنس شکوفایی مطبوعات در دوران ریاست جمهوری آقای خاتمی می دانیم تا حدود بسیار زیادی مرهون دلیری های این از دست رفته عزیز است.
>>>
OBAMA
نژاد، جنسيت، مذهب يا برنامهء عمل برای فردای آمريکا
آقای «باراک حسين اوباما» مطابق رسم آمريکائی ها، هيچگاه نام وسط خود، «حسين»، را بکار نمی برد، هرچند که در کتابی که دربارهء زندگی و افکارش منتشر کرده بود فشرده ای از گذشته و مکنونات خود را بيان داشته است...
مردم آمريکا، طی جريانی کاملاً بی ربط با آقای اوباما، اين اسم را شناخته و نسبت به آن پيشزمينهء ذهنی بشدت منفی دارند. در واقع، طی سال هائی چند، رسانه ها و دستگاه های تبليغاتی آمريکا کوشيده اند تا نام «حسين» (در ارتباط با «صدام حسين») را در افکار عمومی مردم آمريکا با مفاهيمی چون ديکتاتوری، سرکوبگری، ماجراجوئی، تروريسم و مخالفت با دموکراسی و حقوق بشر و نظاير آن يکی کنند. و اکنون مردی پيدا شده است که مردم آمريکا رفته رفته کشف می کنند که «حسين» نام دارد و می خواهد رئيس جمهور آنها باشد.
>>>